در گفتگو با ایسنا: تعریف صحیح مهدویت راه سوء استفاده را خواهد بست ۱۳۸۵/۰۶/۰۱

در دست گرفتن امامت و رهبری توسط فردی از اهل بیت پیامبر، که ازاولاد امام علی(ع)و فاطمه (س)است در شرایطی خاص و یژه، آغازگر جریان مهدویت است.

آیت الله العظمی بیات زنجانی(مدظله) در گفتند و گوی تفصیلی با خبرنگار خبرگزاری دانشجویان ایران(ایسنا)، با بیان این مطلب ادامه دادند: از این روی با توجه به اینکه یکی از القاب ایشان مهدی است؛ فردی از نسل پیامبر (ص) که لقب و کنیه اش را از از ایشان دارد ، رهبری امت اسلامی را عهده دارخواهد بود ».

ایشان خاطر نشان کردند: «ریشه این تفکر از شیعه نیست بلکه رسول خاتم آن را به شیعه داده است چرا که فرموده اند” مهدی از فرزندان من است”. به این صورت که پس از تعیین۱۲ معصوم، حضرت مهدی(عج) نیز به عنوان آخرین معصوم خوانده شد، در این شرایط شیعه معتقد است که حضرت مهدی(عج)  آخرین امام و وصی از اوصیای رسول خاتم(ص) است ».

معظم له مکتب مهدوی صحیح را طبق نصوص معتبره اسلامی که از شیعه و سنی رسیده است تعریف کردند و گفتند:«در روایات سنی و شیعه تعداد خلفا بعد از پیامبر، ۱۲ نفر خوانده شده که به تعداد نقباء بنی اسرائیل است، اولین آنها امام علی(ع) و آخرین آنها حضرت مهدی(عج) است ».

استاد عالیقدر حوزه و دانشگاه در ادامه خاطر نشان کردند:« در این صورت اگر گروهی یا فرقه ای به نام شیعه در طول تاریخ اسلام، مهدویت را به عنوان اندیشه و یک امر اعتقادی برای خود بر گزیده اند، نشأت گرفته از تمایلات ملی، گروهی، جریانات سیاسی و جغرافیایی نبوده است بلکه ازیک اصل معتبر اسلامی که جزء دین وعقیده است نشات گرفته که اگر به امام علی(ع) و فرزندانش معتقد اند به امام مهدی(عج) نیز معتقد هستند ».

ایشان خاطر نشان کردند:« بنابراین اگر مهدویت به صورت فوق تعریف نشود زمینه سوء استفاده ها، برداشتهای غلط مانند بابیه و بهائیه و دیگر مدعیان نیابت های نامشروع فراهم خواهد شد ».

معظم له با اشاره به اینکه مهدویت در طول تاریخ مورد تائید بوده است تصریح کردند:« در صورتی که مقداری از مشخصات و خصوصیات آن که در لسان کتب آسمانی و روایات معتبره اسلامی آمده است با کم یا اضافه شده و ناصحیح مطرح شود منجر به ایجاد انحراف های خطرناک در این جریان خواهد شد».

ایشان مهدویت صحیح را همانند مذهب علایشان و جعفری دارای ملاک دانستند و خاطر نشان کردند:«مهدویت، با خصوصیاتی که گفتنده شد، اعتقاد به ادامه نسل امامت از نسل پیامبر اکرم و ختم آن توسط شخصی که اسم و کنیه اش از رسول خاتم گرفته شده است ».

ایشان در بیان جایگاه مفاهیمی چون انتظار، منتظِر و منتظَر نیز به خبرنگار ایسنا، توضیح دادند:«لقب منتظَر، در صورت اسم مفعول بودن، به معنای مورد انتظار قرار گرفتن است که لقب خود حضرت مهدی(عج) است و در صورت اسم فاعل بودن، دو احتمال هست: اگر لقب خود حضرت باشد یعنی منتظر اذن الهی برای ظهور است و اگر به معنای آن باشد که دیگران انتظار ظهورش را می کشند در این صورت لقبی برای پیروان آن حضرت خواهد بود. البته خود این القاب در بیان رسول گرامی اسلام هم آمده است و از ناحیه آن حضرت صادر شده است؛ کما اینکه در روایات هم آمده است که انتظار فرج برترین عبادات است ».

استاد عالیقدر حوزه همچنین با تأکید بر اینکه کتاب و عترت از یکدیگر قابل تفکیک نیستند، اظهار داشتند:«قرآن و کتاب آسمانی از بالا به پایین نازل شده‌اند، بنابراین سلسله اشخاص وانسانهایی لازم است تا این کتاب را هماهنگ با فرهنگ و جامعه تفسیر و تبیین کنند و عالم شهادت را با عالم غیب به یکدیگر متصل سازند. آنها امامان و قیام کنندگان به حقی هستند که زمین را پر از عدل و داد کنند، اما لقب قائم به حق، اصطلاحی است که برای حضرت مهدی(عج) است که آخرین منجی و مفسّر کتاب خدا و خاتم عترت است ».

ایشان ادامه دادند:« با وجود اینکه کتاب به عنوان قانون خداوند، شارح، مفسّر و مجری لازم دارد و بنا به آنچه که پیش از این هم گفتندیم، اینها نباید از هم جدا شوند، اما متأسفانه از یکدیگر تفکیک شده‌اند.عدّه‌ای به دنبال “حسبنا کتاب الله ” و عده ای به دنبال “حسبنا امامه” رفتند که هردو گروه از وصیت رسول اکرم سرپیچی کردنده اند. این امر زمینه ایجاد دونگاه و تفکر یعنی “امامت” و “خلافت” را به وجود آورد ».

معظم له همچنین تصریح کردند:« حدود ۲ قرن و نیم این دو رویکرد در مقابل یکدیگر قرار داشتند و رایشانارایشان هم بودند و متولیان امور مردم هم به این رایشانارایشانی دامن می زدند و در عمل شعار اول که همانا حسبنا کتاب الله بود غلبه یافت. از سایشانی رسول اکرم و فرزندان معصوم ایشان خبر از ظهور مهدی موعود داده بودند، حاکمان وقت در تلاش برای تحقق شعار حسبنا کتاب الله و کنار زدن تفکر امامت معصوم، درصدد برآمدند تا همانند فرعونیان این مولود و امام موعود را بیابند و یا به نحایشان از ولادتش جلوگیری کنند، اما ایشان متولد شدند و با توجه به کینه توزیهای موجود، از نظرها پنهان شدند ».

حضرت آیت الله بیات زنجانی افزودند:«تفسیرگر وهدایت کننده‌ی صحیح و اسلام‌شناسی حقیقی از نسل پیامبر و از سایشان خداوند عالم آمده است و از اینجاست که جریانی فکری و بینشی رهایی بخش، در میان مردم ایجاد می شود و در این صورت فرهنگ مهدویت آینده شریعت را روشن تر از گذشته خواهد کردند ».

ایشان با اشاره به نبود تعریف صحیح از مهدویت، سوء استفاده های احتمالی از آنرا سه دسته دانستند و گفتند:« نخستین آن جهل است. از ابتدای تاریخ صاحبان مطامع سوء و زورمداران، به دلیل آگاهی نداشتن مردم از تعاریف صحیح، زمینه های گوناگون سوء استفاده های متعددی را به وجود آوردند، که البته این امر در طول تاریخ دارای مستندات فراوانی است. از سایشان دیگر دومین آن انگیزه های سیاسی است که دراین شرایط مرز دین از سیاست جدا شد و به دنیای اسلام نیز سرایت کردند و حکومت امری غیرالهی و بدون مقتدا معرفی شد و نتیجه ای که این تفکر ایجاد می کرد این نگرش دوران رنسانس بود که روحانیت دینی نباید درامور سیاسی و مسائل حکومتی دخالت کند که بعدها این ماجرا در انقلاب اسلامی خودمان هم مشاهده شد».

معظم له در ادامه با بیان اینکه جای این سئوال وجود داشت که چرا حکومت شاهنشاهی از مهدویت با تفسیر انجمن حجتیه دفاع می کرد ،تصریح کردند:« جواب کاملاً روشن بود، چرا که انجمن حجتیه مبارزه را صرفاً عقیدتی و فکری می دانست در نتیجه مبارزه سیاسی را باطل و حتی حرام معرفی می کرد و حتی استناد به سلسله روایاتی می کردند که مفاد آن این بود که هر حرکتی برای ایجاد حکومت قبل از قیام مهدی طاغوتی بوده و محکوم به شکست است ».

ایشان همچنین سومین جهت را موج غالب و جوزدگی عنوان کردند و ادامه دادند:«این جهت متأسفانه بیشتر مراکز علمی و برخی نخبگان را فرا می گیرد و به گونه ای است که قدرت تشخیص و یا جرأت اظهار نظر را از آنها می گیرد. به این ترتیب همه مفاهیم دینی از صحنه زندگی روزمره خارج شد. مفاهیمی از قبیل حکومتی دینی، امامت و مهدویت از صحنه زندگی اجتماعی و سیاسی حذف شد. حتی در نظام آموزشی حوزه هم کتبی که بار سیاسی و مبارزاتی و اجتماعی داشت حذف شده بود و هنوز هم در نظامهای آموزشی حوزه و دانشگاه رسوبات این طرز تفکر موجود است ».

ایشان تأکید کرد که در نتیجه این سه مولفه، حکومت وامامت منحصر به امام معصوم است، افزود:«بر این اساس است که آنها معتقدند که در این عصر نباید در کار سیاسی و امام معصوم دخالت کردند».

مرجع عالیقدر در ادامه تصریح کردند:« متأسفانه آنان بدون توجه به اسناد روایات و منابع روایی دیگری که بر لزوم مبارزه با ظالم و قیام عدل تأکید و تصریح دارد، تنها بر این دسته روایات که قیام قبل از مهدی باطل است تأکید کردندند و جریان و انجمنی با نام گروه مبارزه با بهائیت ایجاد شد البته همگی آنها انگیزه سیاسی نداشتند و در میان آنان افرادی با انگیزه های دینی کم نبودند».

ایشان خاطر نشان کردند:« سخن این افراد این بود که بنابر روایات، آمده است که هر حرکتی قبل از قیام حضرت مهدی(عج) محکوم به شکست است و در نتیجه اگر حرکتی صورت بگیرد حرکتی یاسی تلقی می شود اما آنها توجه نداشتند که مبارزه و احیای اندیشه امامت و حکومت دینی اگر با مشروعیت امام نباشد کمرنگ می شود ».

مرجع عالیقدر ادامه دادند: «به دلیل ترکیبها و تجزیه های ناصحیح در میان قرآن عترت، که بر خلاف وصیت رسول الله انجام شد، سوء استفاده های متعددی در این میان ایجاد شد و زمینه های رایشان کار آمدن سلسله هایی مانند امایشان و عباسی از همین جا شکل گرفت ».

ایشان با استناد به نصوص روایی تصریح کردند :انسان دقیقاً نسبت به ائمه باید در تلازم و همراهی باشد؛ آنگونه که در صلوات سجادیه (در صحیفه سجادیه) هم آمده است “انسان بایستی هم در نظر و هم در عمل ملازم و همراه آنان باشد؛ نه جلوتر و نه عقبتر” و مهدویت نیز در همینجا معنا می شود. از آنجا که امامت مکمل نبوت و مهدویت هم مکمل امامت است، لذا لازمه ورود به مهدویت و معرفت نسبت به ارکان دین و شریعت،شناخت کارشناسانه و صحیح است که در غیر این صورت منجر به گمراهی خود و دیگران خواهد شد ».

ایشان درادامه داستان مهدویت را داستانی آسمانی و برای تمامی ادیان توحیدی و الهی دانستند و اظهار داشتند:« تمامی انسانها به صورت درونی و ذاتی می کوشند برای آینده، زندگی بهتری داشته باشند. حقیقت مهدویت نیز بر این اساس است که بالأخره روزی بشر به این حقیقت خواهد رسید که بساط ظلم و ستم و ستمگری برچیده شود و عدالت و آزادی و کرامت انسانی در سطح همگانی ملموس و مشهود شود ».

معظم له همچنین تأکید کردند:« وظیفه تمامی علما و اسلام شناسان بر این است که مهدویت را به صورت صحیح بشناسانند و از سایشان دیگر تمامی مردم هوشیار باشند تا با جریانهای دروغینی که به ظاهر، از مهدویت گرفته شده است از ذهن، جسم و اعتقاداتشان سوء استفاده نشود ».