«تحریر الوسیله» رساله عملیه است نه رساله ذهنیه

بسم الله الرّحمن الرّحیم

دست‌اندرکاران همایش «تحریرالوسیله؛ شروح و تعلیقات» با مرجع عالیقدر حضرت آیت‌الله العظمی بیات زنجانی(مدظله العالی)دیدار و گفتگو کردند.

معظم له در این دیدار اظهار داشتند:حضرت امام(ره) مشی فقهی سید اصفهانی را مشی فقهی جامع تلقی کرده بودند، لذا پس از تحشیه بر «وسیله النجاه»، اقدام به تألیف تحریر الوسیله کردند. کتاب تحریر الوسیله هم اگرچه اسماً کتاب فتوایی است ولی من یک تعبیری دارم که تحریر برزخ بین کتاب استدلالی و کتاب صرفاً فتوایی است.

ایشان همچنین درباره مشترکات تحریر الوسیله، با دیگر کتب فقهی گفتند: همه این کتاب‌ها کتاب فتوایی هستند. یعنی فتوای صاحب جواهر در نجاه العباد آمده و یا فتوای سید یزدی در عروه یا ذخیره آمده و فتوای سید اصفهانی هم در وسیله آمده است. از این نظر فتوای امام در تحریر الوسیله آمده است. وجه اشتراک دیگر در ساختار این کتاب‌ها است که به عناوین متعدد و هر عنوان به فصول و در هر فصلی هم مطالب مسئله، مسئله آمده است و همه این کتاب‌ها وظیفه مکلّفین و مقلدین را بیان می‌کنند.

ایشان در ادامه به تفاوت تحریر الوسیله با دیگر کتب فتوایی پرداخته و اظهار داشتند: جامعیتی در تحریر وجود دارد که در هیچ کدام از کتاب‌های مشابه وجود ندارد. معنای جامعیت عبارت از  آنچه مورد نیاز است در این کتاب آمده است. آنچه در جواهر وجود دارد در تحریر هم آمده است. ویژگی‌ دیگر تحریر الوسیله این است که عناوین و مسائلی در آن آمده که در هیچ رساله عملی دیگر نیامده بود. امام در مسائل مستحدثه مسائلی را برای اولین بار در فقه مطرح نموده است. وجه تمایز دیگر تحریر در این است که گرچه «عروه» و «وسیله» در خمیرمایه فکری امام تأثیر داشته‌اند، ولی بیشتر در عروه مسائل دقیق و خوبی مطرح شده که ذهنی و به درد مدرسه می‌خورد؛ ولی باید گفت تحریر رساله عملیه است نه رساله ذهنیه.

مرجع عالیقدر در پایان اظهار داشتند: ویژگی بارز دیگر تحریر این است که کتابی منسجم می‌باشد یعنی از اول تا آخر آن به هم مرتبط و مجموعه‌ای مکمل یکدیگر هستند. تفاوت دیگر تحریر با کتاب‌های فقهی مشابه آن در این است که وقتی مورد بررسی قرار می‌گیرد، انسان می‌بیند که امام دنبال طرح یک نظام سیاسی بوده‌اند. کتابی است که نگاهش به فقه به عنوان نگاه نظام اجرایی و سیاسی است نه این‌که تنها مسائل و شئون فردی را بیان کرده باشد.و نشان‌­دهنده این است که امام فقه را به شکل فقه اجتماعی می‌دیده است.