مسئلۀ ۲۰۰۰ : کسی که از درآمد سالانه به مردم و نهادها قرض داده و در پایان سال از آنها طلبکار است، اگر طلب او با مطالبه دریافت میشود و میتوان آنرا نقد محسوب کرد، باید در پایان سال خمس آنرا بپردازد، ولی اگر هنوز وقت دریافت آن نرسیده است یا فعلاً وصول شدنی نیست و احتمال سوخت (عدم وصول) هم دارد، خمس آن واجب نیست، ولی باید هنگامی که وصول شد بلافاصله خمس آن پرداخت شود.
مسئلۀ ۲۰۰۱ : کاسبی که در طول سال با مردم معامله نقد و نسیه انجام میدهد، اگر در آخر سال وقت وصول مطالبات آنها برسد و بهطور معمول و عادی قابل وصول بوده و مانند نقد باشد، واجب است محاسبه کند و خمس سود مازاد بر مخارج سالانه را بپردازد، امّا اگر اینطور نباشد مثلاً موعد وصول آن نرسیده یا در صورت رسیدن موعد، قابل وصول نباشد، سود آن از درآمد سال کنونی نیست بلکه متعلّق به سالی است که در آن سال وصول میشود. همچنین اگر کسی چیزی را بفروشد ولو نقداً و در مقابل آن چک بگیرد، در صورتی که موعد وصول چک برسد و قابل تبدیل به نقد باشد و اصولاً مانند نقد باشد، واجب است محاسبه کند و خمس سود مازاد از مخارج سالانه را بپردازد، ولی اگر اینگونه نباشد، سود آن از درآمد سال فعلی محسوب نمیشود.
مسئلۀ ۲۰۰۲ : افرادی که در ادارات دولتی یا مؤسسات خصوصی کار میکنند و معمولاً اداره مقداری از حقوق آنان را پسانداز میکند تا در هنگام بازنشستگی به تدریج به ایشان بازپرداخت کند، پس از بازنشستگی هر مقدار که در هر سال به آنان بدهند جزء درآمد همان سال حساب میشود و لازم نیست یکجا همۀ آنها را محاسبه و خمس آنرا فوراً پرداخت کنند.
مسئلۀ ۲۰۰۳ : افرادی که مطابق مقرّرات عمومی و جاری و رسمی تحت پوشش بیمه قرار میگیرند و به صورت یک دفعه یا ماهیانه و یا سالیانه وجهی میپردازند، تا آن سازمان یا هر تشکیلاتی که مسئولیت بیمه را عهدهدار است، آنان را بیمه کند و در مواقع از کار افتادگی و پیری به صورت مستمرّی ماهیانه مثلاً چیزی به آنها بپردازد، آن وجهی که ماهیانه یا یکباره یا به هر شکل دیگری به سازمان بیمه کننده میپردازد، جزء مخارج سالانه محسوب میشود و آن مبلغی که از سوی سازمان بیمه کننده بهطور اقساط داده میشود جزء درآمد سالانه محسوب است و اگر از مخارج سالانه چیزی زیاد بیاید، باید خمسش را بدهد.
مسئلۀ ۲۰۰۴ : اگر با پول خمس داده یا پولی که خمس ندارد مانند ارث، باغی احداث کند یا دام بخرد که پس از افزایش قیمت آنرا بفروشد، باید خمس میوه و رشد درختان باغ و خمس افزایش قیمت باغ و نیز خمس شیر، پشم، فربهی دام و افزایش قیمت آنرا پرداخت کند، ولی اگر قصدش افزایش قیمت نباشد بلکه باغ را برای بهرهگیری از میوه درختان آن احداث کند و دام را برای استفاده از شیر و پشم آن بخرد، تنها باید خمس میوه یا شیر و پشم زاید بر مخارج سالیانهاش را بپردازد.
مسئلۀ ۲۰۰۵ : اگر انسان پولی را که از سود تدریجی کسب و کار و تلاش خود به دست میآورد سرمایه قرار دهد و به کار بیندازد و از این طریق زندگی را بگرداند یا با آن پول، مغازهای بخرد و در آن کاسبی کند، یا با آن جنس تهیه کند و این طرف و آن طرف ببرد و دورهگردی کرده و خانواده را اداره کند یا به شکل دیگر مثلاً با آن دستگاهی خریداری کرده و از این طریق نیازهای زندگی خود را برطرف کند سه حالت دارد:
1- به گونهای که اگر از این سرمایه استفاده نکند در مضیقه و عُسر و حرج واقع میشود، در این صورت اصل سرمایه حکم مخارج سالیانه را داشته و خمس ندارد، گرچه بهتر است خمس آنرا بپردازد.
2- گاهی این گونه نیست، یعنی اگر خمس آن سرمایه را بدهد در مضیقه و عُسر و حرج قرار نمیگیرد، در این صورت باید خمس آنرا بپردازد.
3- گاهی هیچ کدام از این دو نیست و صاحب سرمایه نمیداند که از قبیل قسم اول است یا دوم که در این صورت هم واجب است خمس آنرا پرداخت کند.
مسئلۀ ۲۰۰۶ : در صورتی که کسی با پولی که واجب نیست خمس آن پرداخت شود، منزلی بخرد یا ملک دیگری را با آن معامله کند دو حالت پیش میآید:
1- قصدش تجارت با آن نباشد بلکه بخواهد خودش از آن استفاده کند، در این صورت ترقّی قیمت آن خمس ندارد و اگر اتّفاقاً آنرا به ملک دیگری نیز تبدیل کند باز خمس ندارد، ولی اگر تصادفاً آنرا بیشتر از آنچه خریده بفروشد، پول اضافه از درآمد سال فروش حساب میشود که اگر از مخارج سالیانه زیاد بیاید باید خمس آنرا بپردازد.
2- قصدش تجارت با آن باشد، در این صورت اگر یک سال از ترقی قیمت آن بگذرد و امکان فروش داشته باشد بهطوری که در نظر مردم سود موجود حساب شود، در صورتی که از مخارج سالانه اضافه بیاید، خمس ترقی قیمت باید پرداخت گردد.
مسئلۀ ۲۰۰۷ : چیزهایی که به عنوان ارث به کسی رسیده و خمس ندارد، اگر در سالهای بعد بهطور اتّفاقی بفروشد یا تبدیل کند و قیمت آن از زمانی که به ارث رسیده بیشتر باشد، افزایش قیمت خمس ندارد.
مسئلۀ ۲۰۰۸ : اگر از درآمد سالانه چیزی بخرد که جزء مخارج سالانه نیست و قیمت آن افزایش پیدا کند، واجب است خمس اصل و افزایش قیمت را محاسبه و پرداخت کند.
مسئلۀ ۲۰۰۹ : اگر قیمت جنسی که برای تجارت خریده، بالا رود، ولی آنرا نفروشد و قبل از اتمام سال دوباره قیمتش پایین بیاید، خمس آن مقداری که بالا رفته بوده واجب نیست، ولی اگر بعد از ترقی و افزایش قیمت به امید اینکه بیشتر ترقی کند با وجود حضور مشتری و امکان فروش آن، بیجهت نفروخته است و سال به پایان رسیده و قیمت آن دوباره پایین آمده است، در این صورت باید خمس ترقی و افزایش آنرا بپردازد، ولی اگر آن جنس را به اندازهای نگاه داشته که در عرف تجارت معمول است و بهطور اتّفاقی قیمت تنزّل کند، اظهر آنست که خمس ترقّی قیمت واجب نیست، گرچه بهتر است که آنرا محاسبه کند و احتیاطاً خمس آنرا بدهد.
مسئلۀ ۲۰۱۰ : اگر عین مالی را که خمس ندارد مانند ارث یا مهریه را سرمایه یا وسیله کسب و تجارت قرار دهد لازم نیست خمس آنرا بدهد، ولی اگر قیمت آن ترقی پیدا کند و یک سال نیز از آن بگذرد و امکان فروش آن هم باشد، باید خمس ترقی و افزایش قیمت آنرا بپردازد.
مسئلۀ ۲۰۱۱ : هر جنس و مالی که یکبار خمس آن داده شود دیگر خمس به آن تعلّق نمیگیرد، مگر اینکه رشد کند یا قیمت آن افزایش یابد که باید خمس مقداری که افزایش یافته داده شود، ولی اگر رشد قیمت بر اثر کاهش ارزش پول باشد، بهطوری که درآمد و غنیمت حساب نشود، خمس آن لازم نیست.
مسئلۀ ۲۰۱۲ : در وجوب خمس شرط است سود در کاسبیها و درآمدها و در تمامی کارهایی که منشأ درآمد واقع میشود استقرار پیدا کند، بنابراین اگر کسی چیزی را بخرد و سود هم ببرد، ولی فروشنده حق خیار داشته باشد، مادامی که معامله لازم نشده و زمان خیار باقی است خمس واجب نیست.
بازدید ها: 0