بالاترین و خاصترین حق که هیچ حقّی با آن برابری نمیکند، حق خدا بر انسان است و آن تنها حقی است که به صورت یک طرفه مطرح است. انسان باید توجّه داشته باشد که:
اوّلاً، خدا مولای انسان و مالک علیالاطلاق بر همه چیز اوست. خدای متعال به انسان نعمت وجود را داده و او را آفریده است تا با به کارگیری عقل، تدبّر، فکر، شعور و اعتقاد راسخ، خدا را بشناسد و معرفت درستی نسبت به او داشته باشد و خود را مؤمن به حضرتش بداند و پس از معرفت اجمالی و صحیح به اصل وجود، آنرا کمال بخشیده و تصدیق کند.
ثانیاً، پس از فراغت از اصل معرفت، تصدیق و ایمان به وجود خدای بزرگ و پس از کنار گذاشتن شریکها و باور به یگانگی ذات اقدس حق، تنها او را عبادت کند و به توحید در مقام عبادت باور داشته باشد و از هرگونه شرک در عقیده و عمل نیز پرهیز کند. پس در مرحله اول از جهت نظر و اندیشه، موحّد باشد و در مرحله دوّم از جهت عقیده و عمل.
ثالثاً، با باور داشتن به اینکه خدا منعم حقیقی است و دیگران ابزار و اسباب اویند، قدر نعمتهایش را بداند و در برابر آن شاکر باشد و شکر هر نعمتی این است که آنرا خوب بشناسد، از مسیر درست به دست آورد، از آن درست استفاده کند و در مسیر مشروع به مصرف برساند.
رابعاً، رابطه حقیقی حضرت حق با بندگانش رابطه مولویت و عبودیت است. او ربّ، صاحب، مالک و ولیّ مطلق انسان است و انسان در تمام زوایای وجودی- حدوثاً و بقائاً- عبد اوست، لذا موظّف است در باب اوامر و فرامین الهی سر فرود آورد؛ در قوانین و مقررات فردی و اجتماعی از اوامر و نواهی او تبعیت و اطاعت کند و در امور سیاسی و حکومتی نیز تحت ولایت خداوند قرار گیرد و از کسانی که او آنها را صالح و امام میداند، اطاعت کند.
بازدید ها: 0