مسئلۀ ۲۸۹۳ : انسان همان طور که میتواند ملک خود را وقف کند و احکام خاص وقف بر آن مترتّب شود، میتواند ملک را «حبس» کند و برای هر چیزی که وقف صحیح است، حبس نیز جایز است، کما اینکه در باب وقف، منافع عین وقف شده در انحصار موقوف علیهم قرارداده میشود، چه موقوف علیهم عام باشد چه خاص و غیر از موقوف علیه، کسی حقّ بهرهبرداری از منافع اعیان موقوفه را ندارد؛ منتها در وقف خود عین از ملک و انحصار واقف خارج میشود و منافع در انحصار موقوف علیه قرار میگیرد، ولی در حبس ملک، فقط منافع آن در انحصار مصرف خاصی قرار میگیرد و در غیر مصرف تعیین شده از طرف حابس حقّ مصرف دیگری را ندارند، چون حبس به معنای تعیین، انحصار و اختصاص است، بنابراین انسان میتواند ملک خود را بدون اینکه وقف کند و از ملک خارج سازد، برای انجام کارهای خیر و عبادت حبس کند یعنی منافع و درآمد آنرا در انحصار کارهای خیریه و عبادت قرار دهد. اگر کسی ملک را با لفظ خاص یا عملاً و بهطور معاطاتی برای استفاده در این نوع امور قرار دهد، حبس تحقق پیدا میکند. در صورتی که حبس بهطور مطلق برای امور خیریه، عبادی و قربی، مانند کعبه، مساجد و مشاهد مشرّفه باشد و یا تصریح شده باشد به اینکه حبس بهطور دائمی است، حابس مانند واقف حقّ رجوع ندارد و ملک محبوس به ملکیت مالک بازنمیگردد و وارث هم از آن ارث نمیبرد؛ در این صورت حبس مانند وقف است و احکام آنرا خواهد داشت، ولی اگر برای مدّتی محدود مثلاً ده سال حبس کرده باشد، پس از اتمام آن مدت به ملکیت حابس یا کسانی که تا لحظه مرگ وارثش بودند، برمیگردد. یکی از فرقهای حبس و وقف همین است، حبس هم بهطور مطلق و هم محدود صحیح است، ولی وقفِ محدود یا باطل است و یا به صورت حبس صحیح است.