مسئلۀ ۲۹۱۷ : شخص بدهکار و ورشکستگی وی با چهار شرط ثابت میشود:
1- بدهیهای او نزد حاکم شرع جامع شرایط ثابت شده باشد.
2- اموال و داراییهایش، غیر از خانه مسکونی و لوازم ضروری زندگی در حد متعارف، از بدهیهای او کمتر باشد.
3- وقت بدهیهای وی رسیده باشد.
4- طلبکار یا طلبکاران، مهلت ندهند و از حاکم شرع جامع شرایط بخواهند اموال او را شناسایی و ضبط کند و حاکم شرع نیز قبول کند و حکم بر توقیف اموال وی دهد.
مسئلۀ ۲۹۱۸ : پس از درخواست طلبکاران و حکم حاکم شرع مبنی بر توقیف اموال فرد، او ورشکسته شناخته میشود و از تصرف در اموالش منع خواهد شد و غیر از خانه مسکونی متناسب با شأن و حال و لوازم ضروری زندگی از اثاث خانه و مانند آن، مابقی اموال وی ضبط و در بین طلبکاران تقسیم خواهد شد.
مسئلۀ ۲۹۱۹ : مخارج و هزینههای خوراک، پوشاک، حقّ مسکن مثلاً اجاره بها و مانند آنها که مربوط به شخص ورشکسته وکسانی است که تحت سرپرستی او هستند و تا وقت تقسیم اموال، از همانها برداشته میشود و اگر از دنیا برود، خرج کفن و دفن وی در حد متعارف بر بدهیهایش، مقدم است.
مسئلۀ ۲۹۲۰ : ولایت، سرپرستی و تصدّی امور کودک نابالغ و دیوانه به ترتیب بر عهدۀ افراد ذیل است:
1- پدر و جد پدری؛ ولیّ مادر، جدّ مادری، برادر و خواهر کودک یا دیوانه و یا سفیه، ولایت ندارند، مگر آنکه حاکم شرع جامع شرایط آنها را از طرف خود ولی قرار دهد.
2- چنانچه پدر و جد پدری نباشند، کسانی که از طرف ایشان برای رسیدگی و نظارت بر کارهای کودک، سفیه یا دیوانه، قیم شدهاند، اگرچه مادر باشد، قیم کسی است که پدر و جد پدری وصیت کرده باشند پس از آنان به امور نامبردگان رسیدگی و نظارت کنند و در صورتی که مادر یا برادر، صحیح و مطابق شرع از باب حسبه امور آنان را انجام دهند و نگذارند کارشان معطّل بماند، بنا بر اظهر صحیح است و در این صورت نیازی به مراجعه به حاکم شرع ندارد، اگرچه احوط است.
3- با نبودن دسته اول و دوم، حاکم شرع جامع شرایط و کسانی که او برای این امر نصب کرده است.
4- در صورت فقدان هر سه دسته، از باب امور حسبه عدول مؤمنین منطقه موظّف به رسیدگی به کارهای آنان هستند و اظهر آنست که عدالت در این گروه شرط نیست و وثاقت آنان کفایت میکند و همچنین اگر افراد عادل میان مؤمنین (عدول مؤمنین) یا فردی از آنان بهطور صحیح و مطابق شرع از باب حسبه به بعضی از این کارها رسیدگی کنند جایز است و احتیاجی به اجازۀ حاکم شرع نیست.
مسئلۀ ۲۹۲۱ : پدر و جدّ پدری هر قدر بالاتر برود در ولایت مستقل هستند و هر کدام از آنها جلوتر تصرف کردند دیگری حقّ تصرف ندارد و در صورت اقدام هم زمان هر دو، احتیاطاً توافق کنند و در صورت عدم توافق، هیچ کدام اقدام نکنند.
مسئلۀ ۲۹۲۲ : پدر و جدّ پدری وقتی بر دیوانه و سفیه، ولایت دارند که دیوانگی و سفاهت آنان قبل از سن بلوغ پیدا شده باشد، ولی اگر بعد از بلوغ عارض شده باشد، احتیاط آنست که ایشان با اجازۀ حاکم شرع جامع شرایط، سرپرستی کنند.
مسئلۀ ۲۹۲۳ : ولایت و سرپرستی پدر و جدّ پدری قابل تفویض به دیگری نیست، ولی اگر خود آنها بخواهند در صورتی که مصلحت باشد از طرف خود وکیل بگیرند، اشکال ندارد.
مسئلۀ ۲۹۲۴ : در ولایت پدرو جدّ پدری، عدالت شرط نیست حتی اگر عادل نبوده و فاسق باشند، مادامی که در اعمال ولایت، مصالح مُوَلّی علیه را رعایت میکنند، حاکم شرع حقّ دخالت ندارد، ولی اگر حاکم شرع از قرائن و گزارشهای مستند، اطمینان پیدا کند که سرپرستی آنان بر ضرر کودک، دیوانه یا سفیه است، باید در این صورت دخالت کند و آنان را از مداخله در اموال کودک، دیوانه یا سفیه، منع و از ولایت عزل کند و دیگری را جایگزین ایشان گرداند.
مسئلۀ ۲۹۲۵ : کودک وقتی به سن بلوغ رسید و رشد وی ظاهر گشت، ولایت پدر و جد پدری به وی خود به خود از بین میرود، ولی فرزند پس از بلوغ و مادام العمر، غیر از موارد استثنا شده، موظف است در حدّ امکان از آنان اطاعت کند و در این جهت مادر نیز مانند پدر و جد پدری است مخصوصاً اگر مخالفت با آنان موجب اذّیت، آزار و رنجش خاطر گردد که در این حال واجب است رضایت آنان جلب شود.
بازدید ها: 0