“الّذین ضلّ سعیُهم فی الحیوهِ الدّنیا و هم یَحسبون اَنّهم یُحسنون صُنعاً” (سوره مبارکه کهف – آیه۱۰۴)
ایام عاشورای حسینی بهترین فرصت برای اندیشیدن دربارۀ تقابل میان اسلام ناب محمدی(ص) با اسلام اموی و تقابل میان اندیشۀ امامت با اندیشۀ خلافت است. امام حسین ابن علی(ع) رهبر جریانی بود که اسلام به قرائت رسول الله(ص) را راه نجات بشر میدانست و جبهۀ مقابل او هم کسانی بودند که قرائتی اموی از اسلام را عرضه کرده و اندیشۀ خلافت را در برابر اندیشۀ اصیل و دینی امامت میپسندیدند. امروز روزیست که باید اندیشید که چرا امام حسین ابن علی(ع) به دست کسانی به شهادت رسید که خود را مسلمان و مکلّف به تیغ کشیدن بر فرزند رسول خدا(ص) میدانستند.
اینک پس از رحلت مرحوم آیت الله العظمی منتظری(ره) جای این سئوال است که صاحبان قلم و گویندگان سخنانی که ساحت مرجعیت دینی را هدف گرفته و به آن حمله میکنند، اگر در صحرای کربلا بودند و امام حسین بن علی(ع) کارهای آنان را میدید، از آنان دفاع میکرد یا در تقابل با آنها می ایستاد؟
با کمال تأسف در این چند روز سخنان هتاکانهای علیه برخی مراجع دینی، اعم از حیّ و میّت، بر زبان برخی جاری شده است که بر گویندۀ چنین سخنانی باید حد زده شود. بسیاری از این قبیل آفتها هم ناشی از حمایت ناسنجیدۀ برخی حوزویان از شئون جاری حکومتی و دولتی است.
با کمال تأسف میبینیم که یک مرجع مسلّم تقلید دار فانی را وداع گفته و به رغم تدبیرهای انجام شده و رفتار عاقلانۀ برخی از زعما، یک عده که معلوم نیست از کجا خط میگیرند، مجلس بزرگداشت ایشان در همه جای کشور را تعطیل میکنند و حتی فضای به وجود آمده را بستری برای حمله به عزاداران حسینی(ع) قرار داده و به مجامع مذهبی آنان حمله می کنند که ماجرای امروز تهران و هجمه به حسینیه جماران، مثال تاثر برانگیز آن است. آیا این وضعیت پیش آمده در یک جامعه مسلمان و شیعه، قابل دفاع است؟ چرا هیچ اثری از سخن امیرالمؤمنین(ع) نمیبینیم که «ما قال» را بنگر و نه «من قال» را؟ مگر قرار است مانند آنگونه که در عالم سیاست عمل کردهاند، میان مراجع تقلید مردم هم خط فاصل کشیده شود و دستهای را سفید و دستهای را سیاه نشان دهند؟
اینجانب به جوانان عزیز در هر دسته و گروه فکری و سیاسی تذکر میدهم که مطلق پذیری و مطلق انگاری را آفتی خانمان سوز برای اعتقادات و حیات دنیوی و اخروی خود بدانند و اطرافیان خود را از افراط در «مرده باد» گفتن و «زنده باد» گفتن باز دارند و آن را آفتی جدّی برای آزاد اندیشی بدانند.
همچنین تذکر می دهم به مسوولان نظامی و انتظامی این کشور، آنهایی که دلشان به حال سرنوشت این نظام و انقلاب و امام(ره) میسوزد، که در برابر اینگونه مسائل و موضعگیریهای افراطی محکم ایستادگی کنند و نگذارند یک عده معدود به نام دین و حاکمیت و به نام قوای نظامی و انتظامی، به ارکان اعتقادی و مراجع دینی جامعه مسلمین هتک حرمت کنند؛ اگر نمیتوانند این کار را انجام دهند و جلوی این عده را بگیرند، به مردم صریحاً بگویند تا خودشان تکلیف این عدّه را مشخص کنند.
در پایان هم هشدار میدهم به زعمای حوزههای علمیه و روحانیون معزز که وضعیت پیش آمده در هتک حرمت یک یا چند مرجع تقلید که از قضا مطابق تفکر رسمی و جریان سیاسی کشور نمیاندیشند، دیر یا زود دامان سایر ارکان حوزه و بسیاری از روحانیون اصیل و ریشهدار را خواهد گرفت. در برابر استفادۀ قدرتهای سیاسی و حزبی از احساسات پاک طلّاب حوزهها حسّاس باشید و در افق پیش رویتان آن روز نامبارکی را ببینید که خدای ناکرده طلبههای جوان به جای تحصیل و تهذیب به سیاست بازی مشغولند و مبلّغان روحانی هم به جای نشر معارف اهل بیت (علیهم السلام)، به مدح طبقهای از قدرت و ذمّ طبقهای دیگر میپردازند. در چنان روز نامبارکی خواهید دید و خواهیم دید که سیاستمداران و سیاست بازان آنطور که خودشان میخواهند به ارشاد و تبلیغ فقرههایی از دین میپردازند و آنطور که مطابق با سلیقۀ برخی قدرتهاست به ترویج فرهنگ انتظار و مهدویت مینشینند و دعای فرج حضرت ولی عصر(عج) را مطابق سلیقۀ قدرت طلبان برای جامعۀ مسلمین تفسیر میکنند! در آن روز هیچ چیز جز پوستهای تهی از ایمان دینی مردم باقی نخواهد ماند. نعوذ بالله من ذلک الیوم
اسد الله بیات زنجانی
قم، نهم محرم الحرام ۱۴۳۱ برابر پنجم دی ماه ۱۳۸۸
اشتراکگذاری این نوشته
کد QR را اسکن کنید یا از لینک کوتاه بالا برای اشتراکگذاری این نوشته استفاده کنید