بسم اللّه الرّحمن الرّحیم
روزها و شبهای ماه صفر هنوز حامل داغ شهادت امام آزادۀ شیعیان، حسین ابن علی علیه السلام است. امام آزادهای که قیام نکرد، جز برای امر به معروف و نهی از منکر و قیام نکرد جز برای زدودن انحرافات و پلیدیهای راه یافته در جامعۀ مسلمین و امت اسلامی. پرسش از اینکه چرا جامعۀ اسلامی فقط چند دهه پس از ظهور اسلام و انقلاب نبوی، درگیر چنان انحرافات و پلیدیهایی میشود که رهایی از آنها و بیداری جامعه ،بجز با قیام حسینی و ریخته شدن خون خلف صالح نبی اکرم صلوات الله علیه میسر نمیشود، پرسشی جدّی و در خور تأمل و تدبّر است. بر اثر تدبّر در باب این پرسش است که درسهای عمیقی میتوان گرفت، از جمله اینکه جامعۀ مسلمانی که در زمان حضور خود معصوم، به بیراهه میرود، به طریق اولی ممکن است در عصر غیبت راه را گم کند و به بیراهه رود. فضای جامعهای که در زمان حضور امام معصوم آنقدر تیره و تار میشود که زعما و راهبران ناصالحی را در خود میپذیرد و جای میدهد، در عصر غیبت به طریق اولی، ممکن است دچار چنین انحراف و آسیبی شود.
برادران و خواهران ارجمند، اکنون در عصر غیبت امام معصوم علیه السلام، یکی از پرسشهای اساسی در ادارۀ حکومت این است که چه باید کرد تا جامعۀ مسلمین، آنقدر بلوغ داشته باشد که بر اساس طبع بالغ خویش، راهبران ناصالح را اولاً بشناسد و ثانیاً آنها را در صدر ننشاند و ثالثاً اگر به هر دلیل بر صدر نشستند، بتواند با همان مکانیسمی که به قدرت رسیدهاند، آنها را از قدرت خلع کند.
تحزّب، به عنوان محملی نو و امروزی، یکی از ابزارهایی است که اولاً در رساندن جامعه به بلوغ فکری گفته شده ،نقشی در خور و قابل اعتنا دارد و ثانیاً، راهکارهای اصلاح صاحبان قدرت و زعمای سیاسی جامعۀ مسلمین را به خوبی در خود جای داده است. در یک جامعۀ اسلامی، امر به معروف و نهی از منکر صاحبان قدرت، یک «اصل» اساسی است که مورد تأکید دین است و هنگام «تفریغ» این اصل میتوان در «منطقۀ فِراغ» گام برداشت و ابزارهایی مانند تحزّب را به کار گرفت و به فرمایشی از معصوم مبنی بر اینکه «انّما علینا ان نُلقِیَ الیکُمُ الأصول و علیکُم اَن تُفرّعُوا» جامۀ عمل پوشاند و حاکمان جامعه را امر به معروف و نهی از منکر کرد. لذاست که اگر اینگونه به تحزّب نگریسته شود، بهانههایی مانند غربی بودن راهکار تحزّب و لیبرالی بودن آنها، مسموع نیست و فقط مفرّی است برای حاکمانی که میخواهند از پاسخگویی به جامعۀ مخاطب خود طفره روند و بلکه برعکس، تحزّب وسیلهای میشود برای احقاق حقوق اجتماعی آحاد جامعه، برای ساماندهی امر به معروف و نهی از منکر حاکمان، برای حاکمیت و غلبۀ رأی مردم بر خواستههای خودکامگان و برای دستیابی به زندگی عادلانه.
امام امت رضوان الله تعالی علیه پرچم انقلاب اسلامی را زمانی برافراشت که حکومت مستقر در ایران نه نام اسلام را یدک میکشید و نه قائل به رأی مردم بود. لذا اگر هم خون کسی به ناحق بر زمین ریخته میشد، نه حیثیت اسلام در خطر میافتاد و نه جمهوریتی بود که منکوب شده باشد. اما امروز و حدود سه دهه پس از استقرار نظامی که هم جمهوری بود و هم اسلامی و قانون اساسیاش مبتنی بر احکام شرع انور اسلام است و به رأی مردم گذاشته شده است و فرض بر این است که هنوز، هم جمهوری است و هم اسلامی، شاهد رفتارها و بروز حوادثی در صحنههای رسمی سیاسی هستیم که تبعات ناسالم آن دامان دین مقدّس اسلام و انقلاب اسلامی ایران را گرفته است و در آنها نه نشانی از جمهوریت میتوان یافت و نه اسلامیت.
برادران و خواهران گرانقدر، جمهوری اسلامی حکومتی است که از تریبونهای رسمی آن دروغ و یا تهمتی شنیده نشود؛ جمهوری اسلامی حکومتی است که در آن به رأی مردم حرمت گذاشته شود؛ جمهوری اسلامی حکومتی است که در آن حساب معترض از معاند جدا شود؛ جمهوری اسلامی حکومتی است که در آن هدف، توجیهگر وسیله نباشد؛ جمهوری اسلامی حکومتی است که اگر صاحب منصبی به کسی یا به گروهی بیحرمتی کرد یا موجبات آشوب و سلب آسایش همگانی را فراهم ساخت، از ایشان عذرخواهی کند؛ جمهوری اسلامی حکومتی است که در آن میان متهم و مجرم تفاوت گذاشته شود؛ جمهوری اسلامی حکومتی است که در آن متهم در اسرع وقت تفهیم اتهام شود و بتواند آزادانه از خود دفاع کند. جمهوری اسلامی حکومتی است که حاکمیت و اجزای آن به مثابه «امامانی رئوف» برای جامعه باشند، نه «خلفائی خودکامه و قدرت طلب». اینجانب به عنوان طلبۀ حوزۀ علمیه و معلمی در اندیشۀ سیاسی اینها را از لوازم حداقلی و اولیۀ جمهوریت و اسلامیت میدانم و کسی که اینها را در نظر یا در عمل انکار کند، اگر مضر نباشد، قطعاً مفید به حال این ملت و این نظام و آرمانهای امام خمینی نخواهد بود.
در اینجا و در محضر شما نیازی به تحلیل وضع جاری کشور و جامعۀ مسلمین نیست که خوب میدانید در این کشور چه میگذرد. اینجانب تنها راه حل اصلاح وضع کنونی کشور را نهی از منکر صاحبان قدرت در این جامعه میدانم که هم آنها و هم جامعۀ ما سخت به نهی از منکر صاحبان قدرت و سپس امر به معروف آنها نیازمند است. تن دادن به خواستههای مردم و برآوردن خواستههای مشروعی مانند مجازات عاملان و آمران جنایات اخیر و آزاد کردن بازداشت شدگان و عذرخواهی از ساحت مردم و زندانیان بیگناه و دلجوئی از خانوادههای آنان فقط و فقط گوشهای از بازگشتی است که باید به آرمانهای اصیل جمهوی اسلامی صورت بگیرد.
عزیزان به خاطر داشته باشید و در تذکارهای سیاسیتان به حاکمان یادآوری کنید که رها سازی فرهنگی و گشایشی تصنعی در فضای فرهنگی، گرهای از مشکلات سیاسی این کشور نخواهد گشود. قاطبۀ دینداران حقیقی حاضر در جامعۀ ایران، آنقدر رشید و آگاه شدهاند که مرز میان خواستههای فرهنگی و مطالبات عقیدتی و سیاسی خود را به خوبی بشناسد و این دو را با هم اشتباه نگیرند. آزادیهای مشروع سیاسی همان قدر اهمیت دارند که آزادیهای مشروع فرهنگی مهم هستند و هیچیک جای دیگری را نمیگیرد.
والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته
اسدالله بیات زنجانی
اشتراکگذاری این نوشته
کد QR را اسکن کنید یا از لینک کوتاه بالا برای اشتراکگذاری این نوشته استفاده کنید