احکام کلی حج

حج چیست؟
حج در لغت به معنای قصد کردن، سعی کردن و آهنگ چیزی را داشتن است و در لسان قرآن و سنّت مسلمانان قصد خاصی است و آن رفتن به سوی خانه خدا برای انجام اعمال مخصوص در اوقات ویژه است؛ حج در معنای اخیر آن مورد نظر ماست و از اهمّیت بالایی برخوردار است و اساس آن تمرین و آزمون انسان، برای رهایی از قیود و اغلال دست و پاگیر و تعلّقات نفس و جهان مادّه و ورود به عالم فوق جهان مادّه و صعود الی اللّه تبارک و تعالی است.
حج، سیر و تحرّکی است به سوی خدای جهان؛ حج، رهایی و آزاد شدن از وابستگیها و تقیدات جهان محدود مادی است؛ حج، عبور از جهان ضیق و تنگ عالم حس و خیال و وهم، برای ورود به عالم نامحدود وکلّیت و عقلانیت است؛ حج، یکی از اسباب خودسازی و انسان سازی از طریق اظهار بندگی و تذلّل در برابر عظمت و کبریایی حضرت حق و از درهای رحمت خداوندی است؛ حج، نوعی اذعان، اعتراف و اقرار بر عظمت حضرت ربّ الأرباب و خضوع در مقابل حضرت اوست و بالأخره حج، یکی از راههای تهذیب نفوس از اوصاف و صفات زشت و رذایل بشری است.
خانه کعبه با تمام سادگی و بی‎آلایشی، پرچم اسلام و حرم امن خداوندی برای کسانی است که به ساحت ربوبی پناه می‏آورند،  حجّ رفتن به سوی خانه‏ای است رفیع و عظیم که طواف در اطراف آن قبل از خلقت حضرت آدم‏ و هبوط او جعل شده است، در حدیث صحیح از امام صادق‏ وارد شده است: وقتی که آدم ابوالبشر از مِنا برگشت، فرشتگان الهی به حضور او رسیدند و گفتند: ای آدم، حَجّت را خوب انجام بده، ما دو هزار سال قبل از تو در اینجا حجّ کردیم و دور این خانه طواف انجام داده‏ایم.
چه می‏توان گفت دربارۀ خانه‏ای که خداوند آنجا را محل تردد و فرود پیامبران، قبله سالکان و نمازگزاران، شعبه‏ای از عوامل رضایت و خشنودی خود و راهی برای شمول رحمت و مغفرت برای بندگان خود قرار داده، و آن‎را در مکانی قرار داده که نشانگر رعایت عدالت و مرکزیت و محوریت آن برای تمامی عالم است؛ این خدای ماست، آنکه سزاوارترین فرمانروایی است که باید از اوامر او پیروی و از نواهی او هم پرهیز کرد.
بنابراین حاجی راه خدا و قاصد سبیل اللّه، باید خود را بنده او دانسته و دل را از حُبّ غیر خالی کرده و کارهایش را به او واگذار کند، در تمامی امور به او توکل کرده و تسلیم قضا و قدر او باشد و با مظاهر فریبنده دنیا وداع کند.

اهداف و فلسفه حجّ‏
اهداف حجّ تنها منحصر به جهات معنوی، عرفانی و انسانی نیست، بلکه برای آن ابعاد و جهات دیگر سیاسی، اجتماعی و فرهنگی نیز وجود دارد. قرآن کریم کعبه را تنها یک خانه و بیت منتسب به خدای عالم نمی‏داند، بلکه علاوه بر آن، کعبه را وسیله قوام و استقلال مردم شناخته است  و واضح است که روی پای خود ایستادن یک ملّت تنها با شعار دادن به دست نمی‏آید، بلکه علاوه بر آن، در گرو استقلال فرهنگی، علمی، اقتصادی، سیاسی و اجتماعی آن ملّت و وحدت و همدلی آحاد مردم و تحرّک و پویایی آنان و در سایه عزّت و عظمت روحی تک تک افراد جامعه به دست می‏آید. خدای بزرگ حج را برای نیل به این اهداف بلند، در اختیار امّت اسلام قرار داده و تشریع فرموده است. در باب اهداف و فلسفه حجّ، امام صادق‏ چنین فرموده‏اند: خدای جهان با تشریع فریضه حجّ مردم را مأمور ساخت، علاوه بر اینکه با اجرای مناسک آن در مراحل عبودیت، بندگی و اطاعت دینی به حدّ اعلی و اوج برسند، بلکه در سایه آن مصالح و منافع دنیوی اسلام و امّت اسلام را تأمین کنند. بنابراین اجتماع عظیم امّت اسلام و گردهمایی آنان با گرایشها و ملیتهای مختلف از شرق و غرب جهان را در مراسم حج واجب قرار داد تا مسلمین یکدیگر را بشناسند و از طریق داد و ستد از محصولات و تولیدات همدیگر استفاده برده و طبقات مردم در سایه این رفت‎وآمد از یکدیگر استفاده برند، همچنین اخبار و آثار پیامبر اسلام‏ و دستورات اسلامی شناخته شده و فراموش نگردد و اگر زمینه شناخت فرهنگها و تبادل فکری و انتقال منافع و دست‎آوردها فراهم نمی‏شد و هر ملّتی به آنچه خود داشت بسنده می‏کرد و از منافع و مصالح ملّتهای دیگر غافل می‏شد، یقیناً همۀ آنان هلاک می‏شدند، شهرهایشان ویران می‏گشت و اقتصادشان از هم می‏گسست و اخبار و آثار پیامبر اکرم‏، منتشر نمی‏شد و شما امروز از آنها اثری نمی‏دیدید.

حج در لغت به معنای قصد کردن، سعی کردن و آهنگ چیزی را داشتن است و در لسان قرآن و سنّت مسلمانان قصد خاصی است و آن رفتن به سوی خانه خدا برای انجام اعمال مخصوص در اوقات ویژه است؛ حج در معنای اخیر آن مورد نظر ماست و از اهمّیت بالایی برخوردار است و اساس آن تمرین و آزمون انسان، برای رهایی از قیود و اغلال دست و پاگیر و تعلّقات نفس و جهان مادّه و ورود به عالم فوق جهان مادّه و صعود الی اللّه تبارک و تعالی است.
حج، سیر و تحرّکی است به سوی خدای جهان؛ حج، رهایی و آزاد شدن از وابستگیها و تقیدات جهان محدود مادی است؛ حج، عبور از جهان ضیق و تنگ عالم حس و خیال و وهم، برای ورود به عالم نامحدود وکلّیت و عقلانیت است؛ حج، یکی از اسباب خودسازی و انسان سازی از طریق اظهار بندگی و تذلّل در برابر عظمت و کبریایی حضرت حق و از درهای رحمت خداوندی است؛ حج، نوعی اذعان، اعتراف و اقرار بر عظمت حضرت ربّ الأرباب و خضوع در مقابل حضرت اوست و بالأخره حج، یکی از راههای تهذیب نفوس از اوصاف و صفات زشت و رذایل بشری است.
خانه کعبه با تمام سادگی و بی‎آلایشی، پرچم اسلام و حرم امن خداوندی برای کسانی است که به ساحت ربوبی پناه می‏آورند،  حجّ رفتن به سوی خانه‏ای است رفیع و عظیم که طواف در اطراف آن قبل از خلقت حضرت آدم‏ و هبوط او جعل شده است، در حدیث صحیح از امام صادق‏ وارد شده است: وقتی که آدم ابوالبشر از مِنا برگشت، فرشتگان الهی به حضور او رسیدند و گفتند: ای آدم، حَجّت را خوب انجام بده، ما دو هزار سال قبل از تو در اینجا حجّ کردیم و دور این خانه طواف انجام داده‏ایم.
چه می‏توان گفت دربارۀ خانه‏ای که خداوند آنجا را محل تردد و فرود پیامبران، قبله سالکان و نمازگزاران، شعبه‏ای از عوامل رضایت و خشنودی خود و راهی برای شمول رحمت و مغفرت برای بندگان خود قرار داده، و آن‎را در مکانی قرار داده که نشانگر رعایت عدالت و مرکزیت و محوریت آن برای تمامی عالم است؛ این خدای ماست، آنکه سزاوارترین فرمانروایی است که باید از اوامر او پیروی و از نواهی او هم پرهیز کرد.
بنابراین حاجی راه خدا و قاصد سبیل اللّه، باید خود را بنده او دانسته و دل را از حُبّ غیر خالی کرده و کارهایش را به او واگذار کند، در تمامی امور به او توکل کرده و تسلیم قضا و قدر او باشد و با مظاهر فریبنده دنیا وداع کند.

اهداف و فلسفه حجّ‏
اهداف حجّ تنها منحصر به جهات معنوی، عرفانی و انسانی نیست، بلکه برای آن ابعاد و جهات دیگر سیاسی، اجتماعی و فرهنگی نیز وجود دارد. قرآن کریم کعبه را تنها یک خانه و بیت منتسب به خدای عالم نمی‏داند، بلکه علاوه بر آن، کعبه را وسیله قوام و استقلال مردم شناخته است  و واضح است که روی پای خود ایستادن یک ملّت تنها با شعار دادن به دست نمی‏آید، بلکه علاوه بر آن، در گرو استقلال فرهنگی، علمی، اقتصادی، سیاسی و اجتماعی آن ملّت و وحدت و همدلی آحاد مردم و تحرّک و پویایی آنان و در سایه عزّت و عظمت روحی تک تک افراد جامعه به دست می‏آید. خدای بزرگ حج را برای نیل به این اهداف بلند، در اختیار امّت اسلام قرار داده و تشریع فرموده است. در باب اهداف و فلسفه حجّ، امام صادق‏ چنین فرموده‏اند: خدای جهان با تشریع فریضه حجّ مردم را مأمور ساخت، علاوه بر اینکه با اجرای مناسک آن در مراحل عبودیت، بندگی و اطاعت دینی به حدّ اعلی و اوج برسند، بلکه در سایه آن مصالح و منافع دنیوی اسلام و امّت اسلام را تأمین کنند. بنابراین اجتماع عظیم امّت اسلام و گردهمایی آنان با گرایشها و ملیتهای مختلف از شرق و غرب جهان را در مراسم حج واجب قرار داد تا مسلمین یکدیگر را بشناسند و از طریق داد و ستد از محصولات و تولیدات همدیگر استفاده برده و طبقات مردم در سایه این رفت‎وآمد از یکدیگر استفاده برند، همچنین اخبار و آثار پیامبر اسلام‏ و دستورات اسلامی شناخته شده و فراموش نگردد و اگر زمینه شناخت فرهنگها و تبادل فکری و انتقال منافع و دست‎آوردها فراهم نمی‏شد و هر ملّتی به آنچه خود داشت بسنده می‏کرد و از منافع و مصالح ملّتهای دیگر غافل می‏شد، یقیناً همۀ آنان هلاک می‏شدند، شهرهایشان ویران می‏گشت و اقتصادشان از هم می‏گسست و اخبار و آثار پیامبر اکرم‏، منتشر نمی‏شد و شما امروز از آنها اثری نمی‏دیدید.