وَ فَدَیناهُ بِذِبحٍ عَظیم… (سوره مبارکه صافات – آیۀ ۱۰۷)
در مطالعۀ حادثۀ عظیم عاشورا، این واقعه را از دو جنبۀ متفاوت میتوان تحلیل کرد: یکی واکنش امام حسینابنعلی(ع) است به غلبۀ هوای نفسانی بر هدایت الهی در زمان خویش و قریب به سخن امیرالمؤمنین(ع) است دربارۀ آخرالزمان که فرمود «اذا عَطَفُوا الهُدَی عَلَی الهَوی»؛ و گاهی هم چنین تحلیل میشود که این واقعه، محصول کج فکری افرادی است ظاهراً مسلمان و مقیّد به ضوابط و مناسک شرعی، که شهادتین بر زبان جاری ساختهاند، به قیام و قعود برای خدای متعال شهرهاند و پیشانی بر سجدۀ خدای متعال میگذارند. واقع ماجرا این است که غلبۀ هوا بر هدایت در عصر فرزند رسولالله(ص) و در عین حال، کجروی ظاهراً مؤمنانه و زاهدانه، دو ضایعهای هستند که مردمان دهۀ پنجاه و شصت هجری را به خود مبتلا کرده و موجب شده تا تیغ بر گلوی فرزند رسول خدا کشند و آنان را به این مسیر کشانده که هوای نفس و هواداری از قدرت، جای امام زمانشان را گرفته است. هر چه امام حسین(ع) نصیحتشان میکند، تن نمیدهند و هنگامی که از دعوت به بیعت نامشروع سرباز میزند، خارجیاش مینامند. اردوی دشمنان حسینابنعلی(ع)، مجمع هر دو خصلت جاهلی فوقالذکر است. اردوی جاهلان مقدّس مآبی است که در اثر غلبۀ هوا بر هدایت در اندیشه و عملشان، بینش و بصیرتشان از میان رفته و فرزند رسول خدا(ص) را به هرج و مرج طلبی و خروج بر امام عادل متّهم میکنند.
در اینجا قبل از آنکه خطاب من با عموم مؤمنان باشد، خصوص وعّاظ و گویندگانی است که در ایام تبلیغ میخواهند ابعاد حادثۀ عاشورا را برای مردم بگشایند و متناسب با نیاز روز مؤمنان، توشهای اخلاقی و اجتماعی برایشان به جای بگذارند. محدثان، وعّاظ و گویندگان که نوعاً از میان طلاب و پژوهشگران علوم دینی هستند باید عنایت داشته باشند که هم لباس فقاهت به تن دارند و در عین حال به دلیل روند چند دهۀ اخیر، عامّۀ مردم ایشان را مرتبط با حاکمیت میدانند. لذاست که فعالیت تبلیغی و اصلاحی وعّاظ و خطیبان از هر دو جهت، مصداق فرمایش نبوی است که فرمود: دو دسته از پیروان من هستند که هر گاه اصلاح شوند، مردم هم اصلاح میگردند و اگر تباه شوند، مردم هم تباه میشوند و این دو دسته فقهاء و زمامدارانند.
توصیۀ اینجانب به این برادران این است که خطوط مشی ساده و در عین حال پرمغز دینی را برای مردم بازگو کنند و غل و زنجیرهای منیّتها و برخی قدرتطلبیهای سیاسی و باندی را از پای دین بگشایند. به مردم بگویند که حق، فراتر از قدرتهای مادّی و حکومتهاست و ملاک و میزان استواری حکومتها در راه حق، عمل به تکالیفشان در برابر خدا و خلق خداست، ولو آنکه حکومتی به نام دین برقرار شده باشد. این راهی است که حسینابنعلی(ع) هم در همین راه جان خویش فدا کرد و قیام کرد تا بگوید که قدرت در اندیشۀ دینی، نه مشروعیت میآورد، نه فضیلت و علمیت. امام حسینابنعلی(ع) حتی به این مغالطۀ رایج تن نداد که به بهانۀ ایجاد آرامشی برای اطرافیان یا حتّی جامعۀ مسلمین با ظالمان و اهل جور مصالحه کند یا از برخی انحرافات آنها چشمبپوشد؛ انحرافاتی که میرفت تا دین خدا را با انواع خرافهها و دسیسهها و قدرتطلبیها ضایع سازد و از روش و منش نبوی و علوی در حکومتداری و عدالت پیشگی هیچ چیز باقی نگذارد.
در تحلیل وقایع و دلایل قیام حسینی به بیراهه نرویم. هیچ کلامی گویاتر از سخن خود امام شهیدمان نیست که دلیل قیام و به بیان خودشان، دلیل «خروج» خود را اصلاح در سیرۀ رایج زمان و امر به معروف و نهی از منکر معرفی کرده است؛ امر به معروف و نهی از منکر به همان معنایی و البته در همان حدود و ثغوری که میشناسیم و فقهای عظام ذکر کردهاند.
این موضوع کاملاً روشن است که عمل به فریضه امر به معروف و نهی از منکر امام(ع)، نه در قبال کفار و نه در قبال پیروان دیگر ادیان آسمانی که در برابر حکومتی به ظاهر مسلمان انجام گرفته که حتی بر جایگاه پیامبر(ص) تکیه زده بود. حکومتی به ظاهر متشرّع و در واقع جائر، که کرسی مدیریت جامعۀ مسلمین را غصب کرده بود. در حقیقت خروج امام حسینابنعلی(ع)، خروج بر حکومت جائری بود که سیرهاش دوری از تزکیۀ نفس و راهش، منتهی به شرک بود ، چراکه حکومت خودکامه، سرآغاز شرک خواهد بود.
ضرورت زمانۀ ما این است که طلاب فاضل و مبلّغان ارجمندی که به شهرها و روستاهای این کشور میروند، نفس پرسشهای مردم به خصوص جوانان دربارۀ سیرۀ اجتماعی و سیاسی ائمه معصومین را گرامی بدارند و بی هیچ کدورت و تنگی نظر به آنها پاسخ دهند و از توجیه و ترمیم غیرعقلانی و غیرعقلائی حرکت اصلاحی امام حسین(ع) که موجب مشوّش شدن چهرۀ دین میگردد، احتراز کنند. حرکت اصلاحی امام حسین(ع) حرکتی عمیق با ابعاد متنوّع سیاسی و اجتماعی است و چراغ هدایت و کشتی نجات جوامع به خصوص در زمان ماست که به انواع دردهای اخلاقی، اجتماعی و سیاسی مبتلا هستند.
تکلیف اکید ما این است که مطابق دستور رسول خدا(ص)، اسوه و الگوی عملی، فکری و عقیدتی خود را حضرات معصومین بالاخص حسین بن علی(ع) قرار دهیم و آنگونه که آن حضرت اسلام را معرفی فرموده، ما نیز به همان گونه معرفی نمائیم و با تکیه بر نصوص و متون صحیح و اصیل، اسلام حقیقی را به مردم معرفی نموده و مرز میان اسلام متخذ از متون و نصوص را با اسلام همراه با پیرایه های ناشی از عمل اقتدارگرایان، مشخص سازیم و بطور خاص، اسلام متنی را به عامه معرفی نموده و به مردم اعلام کنیم که میان آنچه در اصل دین وجود دارد با آنچه برخی مدعیان می گویند، تفاوت وجود دارد.
امید است که فضای معنوی ایجاد شده در ایام محرّم و صفر را قدر بدانیم و آن را وسیلهای برای تزکیه به خصوص در ابعاد فکری، اجتماعی و سیاسی قرار دهیم. شایستۀ تذکّر چند باره است که خطیبان و گویندگانی که قرار است در این ماهها به تشریح فضیلتهای حسینی(ع) و رذیلتهای قوم مقابل امام بپردازند، خود بیش از شنوندگان و پیش از آنان نیازمند تزکیه و آراسته شدن به فضیلتهای اخلاقی و اجتماعیاند.
“لَقَد کانَ فِی قَصَصِهِم عِبرَهٌ لِاولِی الاَلباب” (سورۀ مبارکۀ یوسف آیه ۱۱۱)
اسدالله بیات زنجانی
قم المقدسه
۲۸ ذی الحجه ۱۴۳۱
——————————————–
مشاهده این پیام در سایت خبری – تحلیلی کلمه
مشاهده این پیام در سایت خبری – تحلیلی امروز
اشتراکگذاری این نوشته
کد QR را اسکن کنید یا از لینک کوتاه بالا برای اشتراکگذاری این نوشته استفاده کنید