سحام نیوز: فتوای آیت الله بیات زنجانی: عقد ازدواج بین پدر و فرزندخوانده جایز نیست

سحام نیوز نوشت: آیت الله بیات زنجانی در پاسخ به استفتاء جمعی از دانشجویان دانشگاه نوشیروانی بابل پیرامون قانون مجاز شمردن ازدواج پدر با فرزندخوانده گفته است: با توضیحات فوق باید تأکید شود که برای حفظ و استحکام بنیان خانواده که اصولاً پذیرفتن فرزندخوانده نیز به این هدف صورت می گیرد، نه تنها عقد ازدواج بین پدر و فرزندخوانده توصیه نمی شود، بلکه بدلیل ایجاد از هم گسستگی بنیان خانواده و ضایعات روحی و روانی برای افراد جامعه و نیز ایجاد بدبینی نسبت به دین و شریعت نوعی حکم ثانوی بوجود آورده و جایز نیست.

متن سؤال و پاسخ به آن، که در وب سایت آیت الله بیات زنجانی منتشر شده به شرح زیر است:

سؤال:

باسلام و آرزوی سلامتی و توفیق برای جنابعالی همانگونه که مستحضرید چندی است مجلس شورای اسلامی، قانون ازدواج با فرزندخواندگی در صورت صلاحدید دادگاه را در مادۀ ۲۷ لایحۀ جدید حمایت از کودکان و نوجوانان، مصوب نموده و در انتظار رأی نهائی شورای نگهبان می باشد. در ابتدا چند پرسش کلی مطرح است: اینکه آیا دین منزّه اسلام در مبحث ازدواج جز بر تحکیم بنیان خانواده، دوری از شهوت رانی، تعالی نفس و ایجاد آرامش و عشق و مودت تأکید فرموده؟

وَمِنْ آیَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَکُم مِّنْ أَنفُسِکُمْ أَزْوَاجًا لِّتَسْکُنُوا إِلَیْهَا وَجَعَلَ بَیْنَکُم مَّوَدَّهً وَرَحْمَهً

با این وجود و با تأکید بر این موازین آیا می توان با فراهم کردن بستری برای تغییر نگاه پدرانه به نگاه همسری و طبعاً تغییر نگاه معنوی به نگاه جنسی، دیگر انتظار تحکیم بنیان خانواده و دوری از شهوت رانی را داشت؟ آیا مصداق معیارهای کلام الله در چنین شکلی عیان است؟ آیا مادری است قرار شد به فرزند خواندۀ خود(در جایگاه فرزند) به چشم فرزند نگاه کند قادر است وظایف مادری را ولو طی زمان مسؤولیت مادریش به درستی انجام دهد و خانواده ای سالم تشکیل دهد؟ آیا این ساختار حالتی بیمارگونه به چهرۀ پدرانی که با خلوص نیت به سمت قبول فرزندخوانده می روند و بالعکس چهره ای موجه به سوء استفاده از کودکان بی سرپرست و بی پناه برای اجبار به ازدواج، با نیت قلبی و در قالب فرزندخواندگی در قدم اول، نمی دهد؟ مگر در قرآن بر جایگاه والای پدر و مادر تأکید نشده است؟ پس چطور می شود احساسات پاک پدران و مادران را با مقام جنسی ننگ آلود کرد؟ چگونه می توان تصور کرد مادری که کودکی را در آغوش می گیرد حتی در تصوراتش به کودکش به چشم جایگزین نگاه کند؟ آیا اینگونه زنی حاضر به پذیرش دختری در محیط خانواده خواهد بود؟

آیا ما به عنوان مسلمین بر کلام الله، قرآن به عنوان کتابی مبتنی بر علم و عقلانیت اعتقاد راسخ داریم که داریم باید به این نکته توجه نمود که چرا تمام روانشناسان کودک و فعالین حقوق کودکان و نوجوانان و علم آموختگان علومی از این دست، پس از طرح این مصوبه به یک صدا مخالفت و نگرانی خویش را از بوجود آمدن جامعه ای بدور از اخلاق مطرح کردند؟

کُلُّ ما حَکَمَ بِهِ الْعَقْلُ حَکَمَ بِهِ الشَّرْع

و در انتها با توجه به اینکه وجدان عمومی جامعۀ ایران و جوامع مدنی جهانی پذیرای این امر نیست کمااینکه این قانون اعتماد جامعۀ جهانی را پیرامون حقوق کودکان و حقوق بشر در کشور از بین خواهد برد و با وجود تمام نگرانی های موجود، برای مخاطرۀ اخلاقیات جامعه، دانستن نظر ارشادی معظم له موجب امتنان خواهد بود. و من الله توفیق جمعی از دانشجویان دانشگاه نوشیروانی بابل

پاسخ:

باسلام و تحیت؛ اسلام به دلیل اینکه دینی جامع و متناسب با فطرت بشری است، احکام و دستوراتش را بر همین اساس جعل فرموده است. به همین دلیل از یک طرف به همه جهات توجه کرده و از طرف دیگر نیازهای فطری بشر را نیز مدنظر قرار داده است؛ فلذا نبیّ مکرّم اسلام(ص) به عنوان رسول و امین خدا، فرامین الهی را چه بصورت وحیِ ملفوظ باشد چه بصورت الهام و غیر ملفوظ، در کمال دقت و امانت در اختیار بشر قرار داده و از همین رو فرموده است:” نکاح سنت من است و اگر کسی از سنت من روی گرداند، از فطرت خود روی گردانیده است” و روی همین مبانی نیز، با تفکرات جاهلی به مبارزه برخواسته است.

از جمله در میان اعراب جاهلی پس از انعقاد رابطه زناشویی، از طریق “ظهار” این رابطه خانوادگی را به هم زده و از آن که یک لفظ بیشتر نبود، به عنوان طلاق استفاده می کردند و زن را برای خودشان “مُحرّم” ابدی قرار می دادند که در قرآن کریم با صراحت در چندین آیه با این مسئله برخورد شده است؛ از دیگر موارد “تبنّی” که همان فرزند خواندگی است بوده که هم اعراب جاهلی و هم کشورهای متمدن آن زمان، در مواردی افرادی را برای خودشان به عنوان پسر و یا دختر به حساب آورده و تمام احکام فرزند حقیقی و صُلبی مانند ارث، حضور در محضر محارم و امثال آن را بر آن مترتب می کردند.

اسلام و قرآن کریم به مسئله تبنّی نیز اشاره کرده و صراحتاً در سوره مبارکه احزاب، فرزندخواندگی رایج در عهد جاهلی را رد فرموده و بیان کرده است: “همان طور که هر انسانی یک قلب و یک روح بیشتر ندارد، یک مادر که زاینده اوست و یک پدر که از صُلب او بوجود می آید نیز بیشتر ندارد”؛ بنابراین ارث و دیگر احکام حقوقی را، دائر مدار پدری و مادری صلبی دانسته است. روی این مقدمات، علی القاعده باید گفت فرزندخوانده چه پسر باشد و چه دختر، رابطۀ فرزند با پدر و مادر صُلبی را ندارد اگرچه بدیهی است که امکان دارد پدر و مادر، حسی مشابه حس پدر و مادر تکوینی را نسبت به فرزندخوانده نیز داشته باشند ولی این حس، نمی تواند موجب احکام حقوقی مانند ارث باشد با اینکه شرع، راه های مختلفی مثل شیردادن مطابق با قواعدی را برای حل این مشکل در نظر گرفته که با آن راهها، مباحثی مانند محرمیت نیز حل می شود که در جای خود بحث شده است.

با این وجود و با توجه به توضیحات داده شده، نکات مهمی نیز وجود دارد که باید بدانها توجه داشت:

۱- ممکن است که اموری به عنوان اولی جایز و مُباح باشد، ولی به دلیل عوارض مختلف و گوناگون که از آن “عنوان ثانوی” تعبیر می کنند، ممنوع اعلام شود؛ مثل نماز که قطعاً امری پسندیده است ولی همین نماز، اگر مزاحم عبور عابران باشد نه تنها توصیه نشده بلکه مکروه معرفی شده است؛ به همین دلیل تمام فقها فتوا داده اند نماز خواندن در مسیر، راه عمومی و یا جایی که مزاحم دیگران است، مکروه و گاهی باطل است.

۲- وقتی که انسان دختر یا پسری را تحت عنوان (تبنّی) پذیرفته تا سرپرستی او را به عهده گیرد و به او به عنوان فرزند نگاه کند، طبعاً اگر این نگاه – همانگونه که در سؤال بدان اشاره شده – تغییر کند، نه تنها همسری معنای واقعی پیدا نمی کند، بلکه ممکن است این عمل بوجود آورندۀ ضایعات اجتماعی، روانی و نیز بی اعتمادی در جامعه شود که مطمئناً در اسلام مجاز نیست؛ غیر از اینکه این امر ممکن است در جامعه موجب بدبینی به اصل دین و شریعت گردد که به طور حتم ممنوع است.

با توضیحات فوق باید تأکید شود که برای حفظ و استحکام بنیان خانواده که اصولاً پذیرفتن فرزندخوانده نیز به این هدف صورت می گیرد، نه تنها عقد ازدواج بین پدر و فرزندخوانده توصیه نمی شود، بلکه بدلیل ایجاد از هم گسستگی بنیان خانواده و ضایعات روحی و روانی برای افراد جامعه و نیز ایجاد بدبینی نسبت به دین و شریعت نوعی حکم ثانوی بوجود آورده و جایز نیست.

توجه به این نکته لازم است که همانگونه که عناوین اولیه جزء اسلام است، عناوین ثانویه نیز چنین بوده و گاهی این عناوین، حتی منتهی به تغییر حکم عناوین اولیه نیز می شود که در جای خود بحث شده است.

آیت الله بیات زنجانی در پاسخ به استفتاء جمعی از دانشجویان دانشگاه نوشیروانی بابل پیرامون قانون مجاز شمردن ازدواج پدر با فرزندخوانده گفته است:

متن سؤال و پاسخ به آن، به شرح زیر می باشد:

سؤال:

باسلام و آرزوی سلامتی و توفیق برای جنابعالی همانگونه که مستحضرید چندی است مجلس شورای اسلامی، قانون ازدواج با فرزندخواندگی در صورت صلاحدید دادگاه را در مادۀ ۲۷ لایحۀ جدید حمایت از کودکان و نوجوانان، مصوب نموده و در انتظار رأی نهائی شورای نگهبان می باشد. در ابتدا چند پرسش کلی مطرح است: اینکه آیا دین منزّه اسلام در مبحث ازدواج جز بر تحکیم بنیان خانواده، دوری از شهوت رانی، تعالی نفس و ایجاد آرامش و عشق و مودت تأکید فرموده؟

وَمِنْ آیَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَکُم مِّنْ أَنفُسِکُمْ أَزْوَاجًا لِّتَسْکُنُوا إِلَیْهَا وَجَعَلَ بَیْنَکُم مَّوَدَّهً وَرَحْمَهً

با این وجود و با تأکید بر این موازین آیا می توان با فراهم کردن بستری برای تغییر نگاه پدرانه به نگاه همسری و طبعاً تغییر نگاه معنوی به نگاه جنسی، دیگر انتظار تحکیم بنیان خانواده و دوری از شهوت رانی را داشت؟ آیا مصداق معیارهای کلام الله در چنین شکلی عیان است؟ آیا مادری است قرار شد به فرزند خواندۀ خود(در جایگاه فرزند) به چشم فرزند نگاه کند قادر است وظایف مادری را ولو طی زمان مسؤولیت مادریش به درستی انجام دهد و خانواده ای سالم تشکیل دهد؟ آیا این ساختار حالتی بیمارگونه به چهرۀ پدرانی که با خلوص نیت به سمت قبول فرزندخوانده می روند و بالعکس چهره ای موجه به سوء استفاده از کودکان بی سرپرست و بی پناه برای اجبار به ازدواج، با نیت قلبی و در قالب فرزندخواندگی در قدم اول، نمی دهد؟ مگر در قرآن بر جایگاه والای پدر و مادر تأکید نشده است؟ پس چطور می شود احساسات پاک پدران و مادران را با مقام جنسی ننگ آلود کرد؟ چگونه می توان تصور کرد مادری که کودکی را در آغوش می گیرد حتی در تصوراتش به کودکش به چشم جایگزین نگاه کند؟ آیا اینگونه زنی حاضر به پذیرش دختری در محیط خانواده خواهد بود؟

آیا ما به عنوان مسلمین بر کلام الله، قرآن به عنوان کتابی مبتنی بر علم و عقلانیت اعتقاد راسخ داریم که داریم باید به این نکته توجه نمود که چرا تمام روانشناسان کودک و فعالین حقوق کودکان و نوجوانان و علم آموختگان علومی از این دست، پس از طرح این مصوبه به یک صدا مخالفت و نگرانی خویش را از بوجود آمدن جامعه ای بدور از اخلاق مطرح کردند؟

کُلُّ ما حَکَمَ بِهِ الْعَقْلُ حَکَمَ بِهِ الشَّرْع

و در انتها با توجه به اینکه وجدان عمومی جامعۀ ایران و جوامع مدنی جهانی پذیرای این امر نیست کمااینکه این قانون اعتماد جامعۀ جهانی را پیرامون حقوق کودکان و حقوق بشر در کشور از بین خواهد برد و با وجود تمام نگرانی های موجود، برای مخاطرۀ اخلاقیات جامعه، دانستن نظر ارشادی معظم له موجب امتنان خواهد بود. و من الله توفیق جمعی از دانشجویان دانشگاه نوشیروانی بابل

———————————

http://sahamnews.org/1392/07/255649/