آیتالله العظمی اسدالله بیات زنجانی(مدظله) دربارهی نهمین دورهی انتخابات ریاست جمهوری در نامهای خطاب به مردم با تاکید بر این که در برههای حساس و سرنوشتساز از دورانهای تاریخ قرار داریم و بر آگاهان جامعه است که در حد آگاهیای که دارند، چنانچه ابهامات و جریاناتی مشاهده کردند که ممکن است در روند حرکت جامعه و مردم نوعی رکود، سکون و بلاتکلیفی به وجود آورد، آراء و نظرات صریح خود را بیان کنند و از اظهارنظر خودداری نکنند زیرا این امر از مصادیق امر به معروف و نهی از منکر است که تضمینکنندهی نظارت و سلامت همگانی است، آورده اند: « لذا لازم میدانم با صراحت بگویم امروز شرایط از حساسیتی برخوردار است که به اعتقاد من با هیچ زمان دیگری قابل مقایسه نیست. شاید بتوانیم شرایطی که در آن قرار داریم را با دوران جنگ خندق (احزاب) در صدر اسلام مقایسه کنیم. در جریان خندق تمامی احزاب و مخالفان اسلام در برابر رسول خدا (ص) و امت اسلام صفآرایی کرده و به شکلی صریح و تهاجمی بر نابودی اسلام و رسول خدا (ص) مصمم شده بودند. آن زمان پیامبر خدا (ص) فرمودند: امروز تمام اسلام در برابر تمام کفر قرار گرفته است.»
در ادامهی این نامه آمده است که « معالاسف در طول ربع قرن گذشته، جمهوری اسلامی با همه قوت و موفقیتهایی که داشته است، به علل گوناگون که در خلال همین نوشتار در حد امکان اشاره خواهم کرد؛ از جهات گوناگون، نقاط آسیبپذیر آن مورد شناسایی دشمنان قرار گرفته و امکان نفوذ دشمنان فراهم شده است و چنانچه امروز در فکر آن نباشیم فردا دیر خواهد بود. مقدار زیادی از آسیبپذیری نظام به نوع برخورد مسؤولان و صاحبمنصبان حکومتی برمیگردد و مقداری هم به کسانی برمیگردد که به عنوان مدافعان حقوق مردم و مدعیان حمایت از حق مردم شناخته شدهاند که در ضمن تحلیل موضوع به آن هم خواهیم پرداخت.
اگر شرایط و حساسیتهای موجود درک شود، باور این نکته سخت نخواهد بود که مطمئنترین و استوارترین تکیهگاه هر نظام مشروع و قانونی و نیز نظام اسلامی ما، اعتماد متقابل مردم به نظام اسلامی و نظام اسلامی به مردم است. اگر این نظام اسلامی در این مدت توانسته است در مقابل تمامی بحرانها و جریانهای خطرناک با قامتی استوار بایستد و سربلند بیرون آید و فقدان شخصیتهای بزرگ سیاسی و فرهنگی خود، مانند رییس جمهور محبوب، نخست وزیر مکتبی و ریاست دیوان عالی کشور عالیقدر و متفکران بزرگ را تحمل کند و از جنگ نابرابر هشت ساله و مشکلاتی مانند آنها، با کمال متانت و قدرت سربلند بیرون آید تنها بدین سبب است که به اصل اعتماد متقابل نظام و مردم توجه شده است. در حقیقت بار اصلی انقلاب اسلامی و این نظام مقدس بر دوش همین مردم بوده است و چون نیروی مردم متکی بر نیروی لایزال خداوندی و یدالله مع الجماعه است، لذا از همه این بحرانها رو سفید و پیروز به درآمده است.
اکنون تمام نگرانی این است که این اصل، کمرنگ و به نوعی متزلزل شود. خدای عالم نیاورد روزی را که مردم نسبت به عملکرد مسؤولان، صاحبنظران و ارائهدهندگان نظرات رسمی نظام اسلامی با حالت تردید و شبهه نگاه کنند و عملکرد آنان را با خواستهای مردمی و اهداف کلی نظام جمهوری اسلامی که حضرت امام (ره) طراح و معمار آن بود، همسو و همراه ندیده و بلکه متضاد ببیند و تمام همت دشمنان ملت و نظام اسلامی مصروف همین مطلب است که نشان بدهند میان اهداف نظام اسلامی و خواستهای به حق و مشروع مردم و عملکرد مسؤولان تفاوت وجود دارد.
تمام تلاش معاندان بر این است که فضایی فراهم شود تا این تفاوت و تفارق را حتی اگر وجود نداشته باشد، امری واقعی نشان دهند و فاصله میان مردم و مسؤولان را بیشتر کنند. با کمال تأسف در داخل نیز عملکرد عدهای از دستاندرکاران نظام به عملی شدن نیات مخالفان نظام – خواسته یا ناخواسته – یاری رسانده است. [بعضا]در عملکرد چندین ساله شورای نگهبان و دستگاه قضایی و مانند ایشان زمینه این نوع تلقی به چشم میخورد و یا این که دلسوزان نظام اسلامی در مقاطع مختلف تذکرات لازم را دادهاند ولی تاکنون گوش شنوا نبوده و یا کمتر بوده است.»
ایشان با بیان این که «با اعتقاد راسخ و ایمان کامل بر این نکته تأکید دارم که هر وقت به مردم اعتماد شده است، صادقانه با ایشان سخن گفته شده و از حقوق قانونی و مشروع آنان دفاع صورت گرفته است، هرگاه نظام احتیاج به دفاع و حمایت مردم پیدا کرده است، آنان با قدرت و توان وارد صحنه شده و از نظام حمایت کردهاند.» آورده اند: « لذا تنها عامل و مضمن سلامت و امنیت نظام اسلامی همانا اعتماد، حضور و پشتیبانی جدی مردم است. آنانی که فکر میکنند میتوانند با استظهار به حمایت نیروهایی از بیرون، حال از هر کشور و صاحب هر مسلکی که باشند، نظامی را که مورد اعتماد مردم است تغییر دهند و نظام دیگری را جایگزین آن بکنند، سخت در اشتباهند.
قانون اساسی جمهوری اسلامی، مبنای اصل نظام اسلامی و مشروعیت آن، آرای مردم و پذیرش آگاهانه آنان میداند و این اصل آن قدر محکم و استوار است که حاکم بر تمامی اصول مندرج در آن میباشد و سخن جاودانه حضرت امام (ره) که با صراحت بیان کردهاند «میزان رأی مردم است» اشاره به همین نکته اساسی دارد و به همین جهت در فصلهای مختلف آن، مظاهر و تبلورهای میزان بودن رأی مردم، به روشنی دیده شده و برای نهادینه کردن آن تمهیدات لازم را پیشبینی کرده است. بنابراین یکی از مهمترین وظایف ما تمرین این اصل و فراهم کردن شرایط تحقق آن و تثبیت پایههای آن است.
امروز حضور اکثریت مردم و اظهار و ابراز رأی قاطع آنان در هر مقطع، نشاندهندهی اعتماد و حمایت آنان از نظام اسلامی و برنامهها و تصمیمات مدیران ارشد آن است، حضور کمرنگ و بیرونق آنان نیز خبر از نوعی انتقاد و اعتراض میدهد و این واقعیتی است که در مقاطع گوناگون خود را آشکار ساخته است.
در حقیقت میان نوع برخورد مسؤولان، اظهارکنندگان، احزاب و نخبگان جامعه، و حضور مردم تأثیر متقابل وجود دارد. مردم برخوردها و عملکردهای صحیح و صادقانه افراد و احزاب و مسؤلان را فراموش نمیکنند و در حافظه ایشان باقی میماند و به طور مستقیم یا غیرمستقیم در برخوردهای خویش آن را منعکس میسازند. مردم خائن و خادم با یک چشم نگاه نمیکنند و به راحتی میان سیاسیکاری و عمل صحیح و صادقانه، حتی اگر نافع نباشد فرق میگذارند. عملکرد مثبت، رفتار صادقانه و منطقی، و نشأتگرفته از روحیه اکرام دیگران و ایمان الهی، در وجدان عمومی مردم اثر مثبت میگذرد و فراموش نمیشود.
مردم ایران فهیم، منطقی، ریشهدار، انساندوست، غیور و دارای فرهنگی کهن و طولانی است و نشان دادهاند که از تحلیل قوی و مستدلی برخوردارند و حق و باطل، و صادق و غیرصادق را تشخیص میدهند. این ملت در عین این که خود دارای تمدنی کهن است ولی از اسلام محمدی (ص) و علوی (ع) در طول چهارده قرن به وسیله عالمان بزرگ و اندیشمندان سترگ دفاع صادقانه کرده است. اگر مردم ایران از اسلام دفاع کرده است، در انقلاب اسلامی قهرمانانه شرکت جسته است، در مدت هشت سال دفاع مقدس با رهبری امام (ره) در برابر تمامی قدرتهای مهاجم ایستاده است، عملی از روی علم و آگاهی انجام داده است. حضور پررنگ و غیورانه مردم در دوم خرداد سال ۱۳۷۶ و حمایت ایشان از اصلاحات نیز آگاهانه بوده و با علم و آگاهی از حرکت اصلاحطلبی دفاع کرده است و در برابر اگر در جریان انتخابات دوره هفتم حضوری بیرونق داشته، باز هم از روی آگاهی بوده است. مردم ایران با اشخاص خاص و جریانات و احزاب معین عقد اخوت نبسته است. بلکه با اسلام اصیل، با خادمان صادق، مسؤولان شجاع و متعهد، با افکار منطقی و علمی، متفکران با شهامت و مدافعان آزادیهای خدادادی انسان و کرامت انسانی همپیمان شده است.
مردم ایران فرزندان اصیل علم، فهم، شعور و آگاهیاند. این مردم مطمئنترین و غیرقابل نفوذترین سنگرهای نظام اسلامی هستند و در این مقطع حضور اکثریت قاطع و چشمگیر مردمی تنها راه حراست و حمایت از نظام اسلامی است. همه مسؤولان و دستاندرکاران نظام موظفاند تمام امکانات و شرایط را برای حضور حداکثری مردم فراهم سازند و از هر نوع اقدام و اظهار نظری که موجب عدم حضور و یا کمرنگ شدن حضور آنان شود پرهیز کنند. هر نوع برخوردی که موجب کمرنگ شدن حضور مردم باشد، از مصادیق ضربه زدن به نظام اسلامی و خیانت به آن محسوب میشود.»
در ادامهی این نامه آورده شده: « مطابق قانون اساسی رییس جمهور بالاترین مقام اجرایی کشور، رییس قوهی مجریه، مسؤول اجرای قانون اساسی و نمایندهی مستقیم مردم در صحنههای گوناگون داخلی و خارجی است. رییس جمهور قوی کسی است که مستظهر مردم و مورد حمایت اکثریت قاطع آنان باشد. رأی بالای مردم تثبتکنندهی پایههای نظام، نشانگر استحکام آن و اعتماد جدی و واقعی مردم است. اگرچه قوهی مجریه تنها رییس جمهور نیست، ولیکن مظهر این قوه و تبلور آراء مردم در آن، انتخاب رییس جمهور است. رییس جمهور وقتی میتواند در صحنههای گوناگون داخلی و خارجی از موضع قوت و محکم سخن بگوید و در برابر مطامع سلطهجویانه و سیاستهای آمرانهی قدرتهای بزرگ بایستد که از حمایت قاطع مردم برخوردار شود.
بر کسی پوشیده نیست حمایت پانزده یا ۳۰ درصدی و یا حداکثر ۵۱ درصدی که در بعضی مراحل انتخابات، به منصه ظهور رسید، از نظر روانی و جایگاه مردمی و نوع تلقیهای بینالمللی، غیر از حمایت ۸۰ درصدی، حال اندکی بیشتر یا کمتر، از آن میباشد. امروز ما به حمایت بالاتر از هفتاد و پنج درصد مردم نیاز داریم. امروز رفع مشکلات نظام و تثبیت پایهها و تضمین آن، با کمتر از رقم فوق میسر نیست، بنابراین همه موظف هستیم در تأمین این هدف از تمامی امکانات و شرایط موجود استفاده کنیم و از عوامل کاهنده آن اجتناب ورزیم.
از مسائل مهمی که در کمرنگ شدن حضور اکثری مردم دخیل است، حرص و طمع بعضی از جریانات فکری و سیاسی جامعه نسبت به حکومت است. ایشان با این که در گذشته تجربه کردند نگاه انحصارگرایانه نه تنها مفید نیست بلکه ممکن است مضر هم باشد و حتی امکان دارد موجب عکسالعمل دفعی مردم شود مانند آنچه در دوم خرداد رخ داد. ولی با کمال تأسف این طرز تفکر چه به راست موسوم شود و چه در لفافه چپ پیچیده شود و چه مدعی آبادگری باشد، موجب شده است در سالهای اخیر جریانی روی کار بیاید و جریان دیگری با همه عظمت و تأثیرگذاری کنار برود و بدین ترتیب جامعه ما همیشه عرصه تجربهآموزی نیروهای تازهکار و ناشی شود. انسانهای مجرب، مدیران توانا و سیاستمداران پخته و نخبه، و اولیای اصلی انقلاب با کولهباری از تخصص، تعهد، تجربه، توان و وفای به انقلاب در انزوا قرار گیرند و افرادی که نه انقلابیاند و نه ارزشی، بلکه همیشه از دور نظارهگر قضایا بودهاند، گمان کنند ریاست جمهوری مانند شرکت سهامی است با این که این مسؤولیت با قد و قواره ایشان متناسب نیست اما با خالی کردن عرصه از انسانهای کارآمد، زمینه را برای خویش آماده میبینند.
اینجانب به عنوان دلسوز و علاقمند به نظام اسلامی و کسی که تجربه دورانهای قبل از انقلاب اسلامی و پس از آن را دارد و با شناختی که از جریانات و سردمداران جریانات مختلف دارم، با احترام به تمام کسانی که میخواهند با حضورشان در صحنه، رقابتها را جدیتر کنند و با ایجاد جو رقابت، زمینه حضور اکثری مردم را فراهم سازند، متذکر میشوم با حضور اولیای انقلاب و با حضور زجردیدگان دوران ستمشاهی، و با وجود انسانهای انقلابی، مدیر، توانمند و مجرب در صحنههای گوناگون اجرا و تقنین، و نیز مقتدر در مقام دفاع از حقوق مردم و شهروندان، با حضور این نوع تخصصها، دوباره به تجربهی افرادی جدید نپردازیم و با این کار این همه دستاوردهای مفید و سودمند را از دست ندهیم و با دست خودمان به تخصصهای تجربهشده و مدیران کارآمد ستم روا مداریم، اهداف جزئی و گروهی و باندی، حقیرتر از آن است که به خاطرش به نظام اسلامی و ملت قهرمانمان ظلم روا داریم و با کنار گذاشتن مدیران لایق و صالح موجب یأس و دلسردی افراد خدوم جامعهمان گردیم.
در پایان لازم میدانم صادقانه با برادران و خواهران فهیم و دلسوز و دوستداران اصلاحات مطالبی را در میان بگذارم و البته قبلا هم در بعضی از مناسبتها به بعضی از ایشان متذکر شدهام. اولا دوستان عزیز و دلسوز اگر با نگاه اعتبار و استنتاج عملکرد هفت ساله خود را مورد مداقه و مطالعه قرار دهیم و سهم تک، تک جریانات را در پیروزی اصلاحات – در دوم خرداد – یا رکود و سکوت آن مشخص سازیم، سهم خود اصلاحطلبان کمتر از دیگران نیست. اگر دوستان ما شوراهای اسلامی را در سطح کشور تا حدود زیادی از دست دادند، در این باره از سهم خودشان غافل نباشند و فرصتهای سوخته و از دست داده شده خود را فراموش نکنند. مطمئنا با از دست دادن شوراهای اسلامی، بستر را برای از دست دادن مجلس تا حدود زیادی فراهم کردیم و نباید در این میان از عملکرد منفی خودمان غفلت بکنیم. در این جریان هم شدیدا تذکر میدهم که مبادا با ایجاد جبههی مخالف در جریان اصلاحات و یا ارائه سخنان غیرمنطقی و غیرعلمی، زمینهی از دست رفتن این فرصت فراهم شود. اگر جبههی اصلاحات متحد شود و روی فرد واحد با همان خصوصیات که در بندهای فوق به آنها اشاره شد، تکیه کنند، صادقانه با مردم سخن بگویند و مانند جریان رقیب از موضع قیمومیت با مردم و نیز با اعضای حزب و تشکیلات عمل نکنند، به نظام اسلامی و اصلاحات اصیل و صحیح بیاندیشند، از مطامع جریانی و گروهی پرهیز کنند، و بر فردی اجماع کنند که بتواند با تدبیر و اعمال اقتدار در میان قوای حاکم بر نظام سخن بگوید و در حل معضلات و مشکلات سیاسی، اقتصادی و معیشتی مردم بکوشد، اینجانب اطمینان دارم مردم اصلاحطلبان را تنها نمیگذارند و تا آخر پشت آنان خواهند ایستاد. امیدوارم برادران و خواهران ما در وقت مناسب تصمیم سرنوشتساز را بگیرند.»
اشتراکگذاری این نوشته
کد QR را اسکن کنید یا از لینک کوتاه بالا برای اشتراکگذاری این نوشته استفاده کنید