بسم الله الرحمن الرحیم
درس خارج فقه – بیست و یکم فروردین ماه ۱۳۹۰
” مسح الرأس”
مسح الرأس از مسلّمات بین مسلمین به تبع از فقهای اسلام است چون قرآن «وَ امْسَحُوا بِرُؤُسِکُمْ» دارد. اگر کسانی در «أَرْجُلَ» می توانند بگویند که جای عطف به محلّ فعل قبل «فَاغْسِلُوا» است ولی در «بِرُؤُسِکُمْ» که نمی توانند این مطلب را بگویند چون «وَ امْسَحُوا» مستقیماً بالای سر «بِرُؤُسِکُمْ» آمده است. مگر اینکه مسح را به معنای غسل بگیرند که باید ببینیم چنین چیزی اصلا امکان دارد یا نه؟
آراء علمای اسلام: اوّلین کسانی که از علمای اهل سنّت گفته اند: مسح به مقدار سه انگشت است، عبد الله بن عمر، شافعی و داود هستند. همانطور که در نیر الاوطار، سراج وهاج، مغنی القارئ، تفسیر کبیر فخر رازی، احکام القرآن ابن عربی و شرح کبیر آمده است و طبق عقیده شافعی در قرآن مسح آمده است نه غسل صرف مسح و مسمّای آن کفایت می کند ولذا. ثوری که از بزرگان آنهاست گفته که اگر به اندازه یک مو هم مسح کند کافی است. شافعی قول دوّمی دارد که سه مو را گفته است. مالک سه فتوا دارد؛ در یکی گفته همه سر را مسح کنید که او و احمد بن حنبل تنها کسانی هستند که این قول را گفته اند. قول دوّم مالک مسح دو سوّم سر است. قول سوّم هم مسح همه سر است ولی اشکالی ندارد که مقداری را ترک کند. ابو حنیفه هم سه فتوا دارد؛ قول اوّلش این است که یک چهارم، قول دوّم به اندازه پیشانی و قول سوّم هم به اندازه سه انگشت تا چهار انگشت است. اینها فتاوای ائمّه اهل سنّت است.
و اینجاست که امام صادق (ع) فرموده اند که «فَسَّرَ ذَلِکَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله و سلم) لِلنَّاسِ فَضَیَّعُوهُ». مرحوم آقای خوئی در تنقیح آورده اند: «إنما هو مسح بعض الرأس فی مقابل العامه القائلین بوجوب غسل الرأس بتمامه» پس باید دید وقتی که تمام ائمّه اهل سنت چنین حرفی نزده اند و فقط مسح تمام سر را مالک در یکی از فتواهای خود و احمد بن حنبل گفته اند این حرف که تمام سر باید غسل کرد از کجا آمده است؟! مرحوم علّامه هم گفته که امروز در دنیای اهل سنّت آنچه که حاکم است نظر ابی حنیفه است. ابی حنیفه هم که گفتیم بین سه تا چهار انگشت و نه غسل تمام الرأس. من هم کردستان و ترکمنستان و دیگر مناطق اهل سنّت هم چنین چیزی را ندیده ام که غسل تمام را بشویند. پس از آن کلام حضرت صادق (ع) معلوم است که اهل سنّت در عمل بر خلاف فتوای ائمّه خود رفتار می کرده اند.
امّا آن چیزی که واجب است مسح است. حالا چقدر؟ ۱- از نظر ما و دیگر فقهای شیعه مسمای مسح کافی است. یعنی همین که صدق مسح کرده است. در معنای مسمّا بد نیست، خاطره ای برایتان بگویم. سال ۵۶ امام پیامی از نجف دادند که بنا شد علما رو جمع کنیم. روحاین بزرگواری داشتیم به نام حاج میرزا عبدالرحیم واسعی که مردی پاک، ملّا، و مجتهد مسلّم و انسان سالم و روشنی بود. با اینکه مردم فکر می کردند که فرد ساده ای است ولی عالم بسیار سیاستمداری بود. از ایشان هم خواسته شد در راهپیمائی حضور پیدا کنند از طریق دامادشان دستور دادند تاکسی را حاضر سازند، تاکسی که آمد چند قدمی حرکت کردند و بعد به دامادشان فرمودند: حاج شیخ اصغر! مسمّای حرکت به عمل آمد و کفایت می کند و بهتر است برگردیم!
پس بنابراین مسمّای مسح هم یعنی یک انگشت و نصف انگشت هم کافی است. ۲- امّا برخی گفته اند که مسمّا کافی نیست و باید اقلّاً به اندازه یک انگشت باشد. صاحبان این قول برای مدّعای خود دو دلیل ذکر کرده اند که سنداً و دلالتاً مشکل دارند. یک روایت به کلام حضرت مربوط است که به «لِمَکَانِ الْبَاءِ» تمسّک کرده و «الْبَاءِ» را به معنای یک انگشت دانسته است. چون رواتی از حمّاد داریم که فردی با عمامه وضوء می گیرد. حضرت فرموده که عمامه را به اندازه ای بردارد که یک انگشت داخل شود و جلوی سر را مسح کند «بِقَدْرِ مَا یُدْخِلُ إِصْبَعَهُ فَیَمْسَحُ عَلَى مُقَدَّمِ رَأْسِهِ». این روایت حمّاد مرسله است.
روایت دوّم از حسین بن علاء است که از امام صادق (ع) نقل کرده که مردی با عمامه وضوء می گیرد و با برداشتن عمامه وضوء می گیرد و برداشتن عمامه هم به خاطر سردی هوا برایش سخت است. حضرت فرمود که عمامه را بردارد و یک انگشت را داخل کند. بعضی هم احتمال داده اند که هر دو روایت در واقع یکی است. پس در عرض مسح (نه طول آن) یک انگشت کافی است.
در جواب باید گفت که اوّلاً منظور کدام انگشت است؟ چون انگشت ها با همدیگر فرق دارند، و یا اینکه انگشت با فشار ملاک است یا بدون فشار. چون نتیجه متفاوتی دارد. ثانیاً منظور انگشت چه کسی است؟ چون عرض انگشت های آنان متفاوت است. و علاوه (رؤس أصابع) شبیه مدورات است و آن نمی تواند مبنای مقدار عرض انگشت واحد محسوب گردد بالخصوص اگر بافشار صورت پذیرد. متن روایت دوّم هم مقام اضطرار است نه حالت عادی. چون فرد به دلیل سرمای هوا دچار مشقّت است. سنداً هم روایت ها مشکل دارند. پس مسمّای مسح کافی است. اگرچه رعایت احتیاط حسن است و ما هم رعایت کرده ایم. ۳- مرحوم شیخ صدوق فرموده اند مسح واجب است به عرض سه انگشت باشد.
در جلد اوّل وسائل، باب ۲۴ از ابواب وضوء بابی داریم به نام «بَابُ أَقَلِّ مَا یُجْزِی مِنَ الْمَسْحِ» که آن روایت فوق هم اینجاست. روایتی در این باب از احمد بن محمد بن ابی نصر بزنطی که از اصحاب اجماع است آمده است که نقل از امام رضا (ع) شده و درباره مسح پاهاست، عین همین حرف را درباره سر هم می شود گفت که فرموده است همه دست را بکشد «إِلَّا بِکَفِّهِ کُلِّهَا». در صورتی که فتوا این است که دو انگشت هم کافی است. لذا شیخ گفته اند که مسح با تمام دست مستحب است چون سنداً این روایت درست است اگر ما باشیم و این روایت، نمی شود آن را نادیده گرفت.
روایت دیگر از معمر بن عمر است که از امام باقر (ع) نفل کرده که مقدار مجزی در مسح سر به اندازه عرض سه انگشت است «یُجْزِی مِنَ الْمَسْحِ عَلَى الرَّأْسِ مَوْضِعُ ثَلَاثِ أَصَابِعَ». البتّه فعلاً محلّ بحث ما طول مسح نیست. دلیل شیخ صدوق همین روایت است و چون در برابر اطلاق آیه و روایات دیگری که سند معتبر دارند قرار دارد از باب جمع میان آنها گفته می شود حدّاقلّ بر افضلیت سه انگشت دلالت دارد. منتهی فقهاء بر سند این روایت خدشه کرده و معمر بن عمر را توثیق نشده می دانند. بعضی هم گفته اند که اگر ناقل از معمر یک فرد کثیر الروایه باشد سند روایت بلا اشکال می شود. در اینجا ناقل از معمر، شاذان بن خلیل نیشابوری است که آدم بزرگ یاست و از فقهای زمان خودش بوده و صاحب الجلاله است. پس افرادی که احتیاط کرده اند این ملاحظه را داشته اند. ولی مرحوم آقای خوئی این ملاک را قبول ندارد و چون معمر در کتب رجال توثیق نشده پس روایت به نظر ایشان ضعیف است. با این حال همه فقهاء بر افضلیت سه انگشت فتوا داده اند و حتّی شیخ صدوق که فرد مقیدی بوده، مطابق این روایت فتوا داده است. در عظمت و بزرگواری ایشان این مقدار کفایت می کند که همه مان می دانیم که مرسلات شیخ صدوق را در صورتی که به معصوم نسبت داده باشد مثلاً و قال الصادق (ع) و الباقر (ع) بگوید در حکم مسندات دیگران تلقّی می کنند. امّا نکته در دلالت این روایت است. چون که گفته شده به اندازه سه انگشت، حال این روایت یعنی اقلّاً سه انگشت باشد یا اینکه موارد دیگری هم داریم که مجزی هستند. یعنی احد افراد مجزی را بیان کرده و یا تنها فرد مجزی را؟ اگر بگوئیم که احد افراد را بیان کرده، در این صورت با آیه که مسمّای مسح را کافی می داند تضادّ تخواهد داشت. به همین دلیل می گوئیم که مقدار سه انگشت افضلیت دارد و یا احتیاط در سه انگشت است، امّا دلیل بر احتیاط وجوبی نداریم زیرا اطلاقات نشان می دهد که مسمّای مسح کافی است.