سئوال: با عرض سلام محضر مرجع عالی قدر؛ یک سوال که همیشه در ذهن اینجانب وجود داشته، اینکه با توجه به اعتقاد قلبی به آن جوابی معقول برای آن نیافته ام و انشاالله به کمک جنابعالی این مساله برای بنده ملموس تر باشد. به چه علت برای مساله بسیار مهم ظهور امام عصر (عج) و حکومت آن حضرت، هیچ اشاره مستقیم یا ضمنی در قرآن نداشته ایم؟ آیا مساله با این حجم اهمیت و سرنوشت ساز برای جامعه بشریت، نیازمند تاکید نمی باشد در صورتی که ما در معجزه آسمانی خود در رابطه با مسائلی جزئی تر توضیح مختصر و بعضاً مفصل داریم؟

سوال

با سلام و تحیت؛ همانطوری که در سئوال نیز اشاره فرموده اید، موضوع قیام حضرت مهدی(عج) و ظهور منجی آسمانی، از موضوعات بسیار حساس و مهم ادیان توحیدی و بلکه از اهم مسائل بشری است و پرداختن به آن هم مانند خود موضوع، از اهمیت فوق العاده ای برخوردار است.
اینکه در سئوال مطرح شده که چرا در قرآن در مورد برخی مسائل جزئی، توضیحاتی به میان آمده است ولی درباره مسئله ای با این اهمیت بحث و بررسی بصورت صریح و یا حتی ضمنی هم نشده است، نیاز به توضیح مفصل دارد که با این مقدمه به تشریح آن در حدیکه زمان و شرایط سئوال و جواب اجازه دهد می پردازیم.
پیش از آغاز بحث، لازم است به این نکته توجه شود که این نوع بحث، یک گفتمان درون دینی است و با فرض وجود اعتقاد مشترک بر روی قرآن و سنت و حجت دانستن هر دو، مطرح می شود و بدیهی است که اگر این بحث از حالت درون دینی به برون دینی تبدیل شود، نوع بحث و شیوۀ استدلال متفاوت خواهد بود.با این فرض، مطالب به شرح زیر ارائه می گردد:
الف: قرآن کریم آخرین کتاب آسمانی است که از سوی خداوند، بواسطۀ جبرئیل بر قلب مقدس پیامبر اسلام(ص) نازل شده و این کتاب تنها دلیل جاوید و معجزه خالده رسول خداست و از طرفی به این علت که دین اسلام، جامع ترین و کاملترین دین الهی بوده و مدعی پاسخگوئی به همه نیازهای بشری است، دین خاتم و پیامبر آن نیز خاتم پیامبران است، همانطوریکه در آیه ۴۰ از سوره احزاب نیز بر آن تصریح شده است.
بطور طبیعی دلیل حقانیت و صداقت پیامبران الهی، همان معجزه آنان است و چون قرآن به عنوان معجزه پیامبر(ص) به همان دلیل کاملیت و جامعیت که توضیح داده شد، جاودانه است، دلیل آن هم باید جاودانه و تا قیامت نیز باقی باشد. بنابراین در این کتاب ظرفیت و قابلیت طوری باید باشد که بتواند در هر عصر و زمانی با نیازهای همان عصر برخورد کرده و راه حل مناسبی برای آن ارائه دهد و الّا عنصر جاودانگی خود را از دست خواهد داد.
چنانکه در آیۀ ۸۹ سوره نحل روی این مطلب تاکید شده است و هیچ ناسخ و باطل کننده ای نیز برای آن نیامده و نخواهد آمد.
ب: اتمام حجت از طرف خدای متعال، یک اصل ثابت و پذیرفته شده است و معنای اتمام حجت نیز این است که اگر بشر مورد مواخذه و یا تشویق قرار می گیرد(مخصوصاً در مورادی که مورد مواخذه و پیگرد قرار می گیرد)، باید بداند که آن مورد چیست؟ چرا جرم است و مجازات دارد یا خیر، و مجازات آن چیست؟ اگر از جرم و ممنوع بودن آن بی اطلاع باشد و مرتکب شود و یا اینکه قانون آن مورد را جرم نشناسد ولی طرف من عندی آن را جرم بداند و بخواهد مجازات کند، حجت بر او تمام نشده است و در این مورد تحت پیگرد قرار دادن او، امری مذموم و قبیح است، چراکه بدون اتمام حجت و بدون توجیه معقول، مورد فشار و پیگرد قرار دادن، عقلاً نادرست است که خدای عالم نیز این شیوه را قبول کرده و این روش عقلائی را امضا فرموده است. مانند آیات ۱۵۰ سوره بقره، ۱۶۵ سوره نساء و ۱۴۹ سوره انعام. بنابراین خدای عالم مادامیکه حجتی را برای مردم تمام نکرده و تمام امکانات و شرایط آگاهی را در اختیار آنان قرار نداده باشد، آنان را مورد مواخذه و بازخواست قرار نمی دهد، چراکه نوعی ظلم شمرده شده و خدای جهان از ظلم و ستم مبراست.
ج: اتمام حجت راههائی دارد و یکی از آن راهها، فرستادن رسولان الهی و انزال کتابهای آسمانی است. خدای رئوف و حکیم در طول تاریخ حیات بشری، رسولان و کتب آسمانی بسیاری را در اختیار بشر قرار داده تا از این طریق آنان را آگاه سازد و راه انتخاب میان ضلالت و هدایت را به آنان نشان دهد.
بنابراین فرستادن انبیاء و پیامبران الهی، برای هدایت بشر و اتمام حجت و نشان دادن راه کمال است و این سنت خداوند تا دوران رسول خاتم(ص) بصورت مستمر و متواتر ادامه یافت و انسان ها از طریق رسولان خداوند، راه دینی زندگی کردن را از بیراهه های کفر، زندقه، لاابالیگری و بی تفاوتی تمیز داده و از آن آگاهی یافتند و پس از رسول خاتم(ص)، سنت اتمام حجت تغییر یافت و این سنت توسط اوصیای آن پیامبر که دوازده نفر از ذریه او هستند، استمرار یافت و تا قیامت از این طریق انجام خواهد گرفت.
همانطور که انبیای الهی پاک، امین و معصوم بودند، اوصیای رسول خدا(ص) نیز پاک، امین و معصوم اند و تنها فرقی که دارند این است که به انبیاء، وحی می شود ولی به اوصیای رسول خدا(ص) وحی نمی شود، اگرچه ممکن است مورد الهام قرار گیرند.
د: پس از رسول خدا(ص)، مردم موظف اند طبق حدیث متواتر نبوی، بین شیعه و سنی”انی تارک فیکم الثقلین” که بنام حدیث ثقلین معروف است، به دامان این دو امر گرانبها تمسک جسته و از آنها جدا نشوند و نیز میان آن دو جدائی نیاندازند و آن دو شی گرانسنگ، عبارتند از قرآن کریم که ثقل اکبر و حبل المتین الهی است و دیگری اهل بیت(ع)، که ثقل اصغرند و پیامبر نیز در این مورد فرمودند: اگر کسی به این دو تمسک کند، هیچوقت گمراه نخواهد شد و این دو، بطور ابد همراه یکدیگرند و تا قیامت از یکدیگر جدا نخواهند شد.
بنابراین در عصر حاضر تکلیف امت اسلامی تمسک به این دو ثقل است و وظیفه علمای اسلام، فهم صحیح مفاهیم قرآنی و سنت رسول الله(ص) و اهل بیت(ع) و تبیین آنها برای مردم است.
ه:قرآن کریم مطابق آیات فراوانی که در اختیار بشر قرار داده است و از این طریق به همه کسانی که نوعی با مفاهیم و آیات الهی آشنائی دارند، حجت را بر همه انسانها تمام کرده است؛ از یک طرف با انزال آیه ۴ سوره مائده فرموده است”الیوم اکملت لکم دینکم”، به این معنا که امروز دین شما را کامل ساختیم و آنچه که برای هدایت بشر از نظر طرح، برنامه و از نظر اسوه و الگوی زندگی و رهبری نیاز بوده، توسط رسول الله در اختیارتان گذاشتیم و تمام ابزار سیر الی الله و طی کردن مراحل کمال را برای آنان مهیا ساختیم و از طرف دیگر در آیات ابتدائی سوره حشر فرموده است که “اگر رسول خدا از شما چیزی خواست، از آن تبعیت کنید و اگر از چیزی منع فرمود و نهی کرد، از آن دوری کنید” و مطابق حدیث ثقلین که گذشت، رسول خدا(ص) از امت خودش خواسته از دو ثقل اکبر و اصغر جدا نشوند و میان آن دو تفرقه و جدائی نیاندازید و این تکلیف همه بشریت تا قیامت است و رسول خدا(ص) تمسک به اهل بیت(ع) را در کنار تمسک به قرآن قرار داده است و جدائی این دو را موجب ضلالت و گمراهی دانسته است.
و: با توجه به مطالب مطرح شده، به روشنی به این نتیجه خواهیم رسید جریان امامت و رهبری اوصیای رسول خدا(ص) برای امت آخر الزمان، تا قیامت روشن و آشکار است اما اینکه فرموده اید چرا در قرآن در این باره مخصوصاً درباره ظهور خاتم الاوصیاء(عج) بحثی به میان نیامده است، توضیحاً یادآور می شوم در قرآن بصورت خاص که گویاتر از تصریح است، آیاتی آمده است که به وضوح ضرورت و لزوم این معنا را می رساند.
از باب نمونه آیه ۱۲۸ از سوره اعراف است که در آن موسی(ع) به پیروانش می فرماید، از خدای عالم کمک بخواهید و در این مسیر سختیها را تحمل کرده و بردبار باشید چون آینده در دست خداوند است که وارثان زمین را چه کسانی قرار دهد و انجام و پایان در دست متقین است. این کاملاً مشخص است که معنای آیه مورد نظر تا این لحظه جامه عمل نپوشیده است و در واقع با قیام حضرت منطبق است.
یا اینکه آیه ۸۳ از سوره مبارکه قصص، چنین می فرماید که ما اراده کردیم بر آنان که در حقشان ظلم شده و در جهان به استضعاف کشیده شده اند، منت گذاشته و آنان را پیشوایان انسانها قرار داده و وارثان زمین بسازیم و از هر نوع امکانات مادی و معنوی برخوردار کنیم و به فرعونیان و فرعون صفتان، هامان و هامان صفتان و نیروهای وابسته به آنان و آنچه که از آن بیم داشتند و می هراسیدند نشانشان دهیم. باز هم این آیه تنها با قیام حضرت در آخر الزمان منطبق است و موراد دیگری که مجال نگاشتن آن در این مجموعه نیست و انشاء الله در فرصتی دیگر به آن خواهیم پرداخت.



0
adminfaq 11 سال 0 Answers 243 views 0