بسم الله الرحمن الرحیم
فقه – ۲۸ آبانماه – کیفیت غسل و اسراف در وضو
به مسأله ۴۳ عروه رسیدیم که محل حواشی آقایان شده است. سید در این مسأله فرموده است:
«یجوز فی کل الغسلات أن یصب على العضو عشر غرفات بقصد غسله واحده، فالمناط فی تعدد الغسل المستحب ثانیه الحرام ثالثه لیس تعدد الصب بل تعدد الغسل مع القصد.»
ولی استاد ما مرحوم امام خمینی فرموده که بار دوم برای برخی مجاز است. در وجوب بار اول و حرمت بار سوم شکی نیست، ولی در مستحب یا جایز بودن بار دوم اختلاف است. آقایان گفتهاند که مراد از این بار اول و دوم و سوم، شستن است نه ریختن آب. پس ممکن است ۵ بار آب به نیت غَسل اول بریزد.
حاشیه ما در اینجا این است: «و الظاهر أن صدق عنوان الغسله أمر عینی خارجی یتبع صب الماء و إمراره و احاطه المغسول و لا دخاله للغَسل فیها کما إذا القی اللباس المتنجس إلی الماء الجاری …» یعنی اگر لباس را از آب درآورده و دوباره در آب بیاندازید این غسل دوم است و نیت نمیتواند آن را غسل اول کند.
اشکال: در وضو اگر بدون قصد بشوییم کفایت میکند؟
پاسخ استاد: نه. حرف من این است که وضو امر قصدی است. بین «وُضو» به ضم واو و «وَضو» به فتح واو فرق است. بار اول و دوم بودن امر قصدی نیست بلکه عرفی است، این وضو بودن و نبودن است که امر قصدی است. لذا در ادامه حاشیه نوشتهایم: «کما أن صدق وحده الغسله و تعددها أمر خارجی عینی عرفی و لا دخل للغسل فیها و علی هذا إذا حصلت الغسله للمغسول بحیث تحققت احاطه الماء للمغسول بمجموع الغرفات العشره مثلاً فلا إشکال فی صحه الوضوء لأن کثره الغرفات لاتوجب کثره الغسله و المفروض أن مجموع الغرفات تعد غسله واحده، نعم الغَسله الوضوئیه و الغُسلیه أمر قصدی.» پس مهم این است که غسل کامل تحقق پیدا کند و عدد مهم نیست.
سید در مسأله ۴۴ فرموده که: «یجب الابتداء فی الغسل بالأعلى، لکن لا یجب الصب على الأعلى، فلو صب على الأسفل و غسل من الأعلى بإعانه الید صح» در اینجا هم با بخش پایانی عبارت ایشان مشکل داریم. عبارت ایشان باید باز شود تا ایجاد اشکال نکند، چون عرفاً نمیشود از پایین به بالا شست.
بحث بعدی در اسراف است که سید در مسأله ۴۵ عروه آورده است. بحث در این است که آیا اسراف مکروه است یا حرام؟ روایتی که درباره کراهت اسراف نقل شده، روایتی است که سهل بن زیاد را در سندش دارد و مرحوم آقای خویی او را توثیق نکرده است. هرچند خیلیها معتقدند که ایشان چون کثیرالروایه بوده پس روایاتش را میشود پذیرفت. روایت در صفحه ۴۸۵ جلد اول وسائل آلالبیت آمده و متن آن چنین است: «إن لله ملکا یکتب سَرف الوضوء، کما یکتب عدوانه.» سرف در اینجا کنارس عدوان قرار گرفته که نشاندهنده قبیح بودن اسراف است.
در قرآن کریم نیز تبذیر به معنای ریخت و پاش آمده و اسراف به معنای مصطلح کنونی استعمال نشده است.ظاهرا معنی اسراف همان مصرف بیرویه و معنی تبذیر نیز مصرف بیجاست. البته گفته شده که این تعاریف معکوس هستند. شاهدش هم آیه «فلا یسرف فی القتل» است. مراد از اسراف در اینجا قتل ظالمانه و بیجاست. پس قضیه به خوبی واژهشناسی نشده است. به نظر ما اسراف در مقابل اعتدال و تبذیر در مقابل اقتصاد است. اقتصاد یعنی حسابشده بودن. اعتدال هم یعنی میانهروی. ممکن است حسابشده بودن به معنی میانهروی نباشد. طبق روایت مذکور که اسراف در کنار عدوان (تعدی) آمده بود، اسراف یعنی تجاوز از حد. لحن این روایت نشان میدهد که رعایت حد مطلوب است، ولی از آن کراهت هم فهمیده نمیشود. بنابر این فقها قائل به حرمت اسراف نیستند، ولی این عدم حرمت با لحن قرآن نمیسازد.
اشکال: قرآن هم تحریم نکرده است. فقط گفته شده که خداوند مسرفین را دوست ندارد.
پاسخ استاد: خب دوست نداشتن یعنی چه؟ یعنی مبغوض خداست. مگر اینکه یک مدّ مذکور در روایات را اسراف در وضو ندانیم. اما اگر عنوان اسراف صدق بکند طبق نص قرآن مبطل است. چطور امکان دارد کاری بکنیم که طبق نص قرآن از «إخوانالشیاطین» باشیم ولی کارمان باطل نباشد؟!
سید در ادامه مسأله ۴۵ گفته که اسباغ مستحب است. در روایات توصیه شده آب وضو مثل روغنمالی کشیده شود، یعنی با دست کشیده شود و صرف ریخته شدن آب کافی نیست. اسباغ قطعا مستحب است، چون حداقل هشت نه روایت درباره استحباب آن داریم که دو سه مورد آنها صحیحه است. درباره قابل جمع بودن استحباب اسباغ با استحباب یک مدّ إنشاءالله بحث خواهیم کرد.