درس خارج فقه : ۲۰ اردیبهشت

خانه درس خارج فقه : ۲۰ اردیبهشت
توسط admin

بسم الله الرحمن الرحیم

فقه ۲۰ اردیبهشت ۹۰

از مطالبی که در مسح پا گفته شد به دست آمد اطلاق آیه و روایات وضوئات بیانیه دال بر جواز مسح منکوس و عدم وجوب ترتیب است. ادله طرفین را ذکر کردیم و گفتیم که حاج آقا رضا همدانی قائل به عدم وجوب ترتیب و مرحوم آقای خویی قائل به وجوب ترتیب است. از نظر حاج آقا رضا صحیحه محمد بن مسلم و مؤیدات آن که دال بر لزوم ترتیب هستند قادر به تقیید اطلاق آیه و وضوئات بیانیه نیست. صحیحه اگر چه می‌گوید: «إبدأ بالشق الأیمن». ولی این روایت از امام صادق (ع) است و بین آن با وضوئات بیانیه که در زمان احتیاج مردم وارد شده بیش از یک قرن فاصله وجود داشته است و تقیید آن اطلاقات با این صحیحه مستلزم تأخیر بیان از محل حاجت است که قبیح است. برخی هم گفته‌اند که آیه و وضوئات بیانیه در مقام بیان ترتیب مسح پا نیست و عده‌ای هم ملتزم شده‌اند که آیه و روایات محفوف به قرائنی بوده که به ما نرسیده است. این احتمال هم هست که آیه و روایات تا دوران امام صادق (ع) حکم ظاهری را بیان کرده‌اند و ایشان حکم واقعی را بیان فرموده است. احتمال دیگری هم هست که پیامبر و ائمه (ع) موانعی داشته‌اند که قادر به بیان نحو ترتیب مسح پا نبوده‌اند.
ولی به نظر می‌رسد که حرف حاج آقا رضا درست‌تر است زیرا این مسأله مورد ابتلا بوده و چنین توجیهاتی مقبول به نظر نمی‌رسد و بهتر است صحیحه را حمل بر استحباب کنیم. اما آقای خویی ضمن مخالفت با فرمایش حاج آقا رضا همدانی، آیه و اطلاقات را با این آیه قید زده و گفته که خداوند درصدد بیان همه خصوصیات نبوده و آنها را پیامبر و ائمه (ع) بیان کرده‌اند و از طرفی نیز مانعی از تقیید آیه به این صحیحه نیست زیرا این امر یک امر مسلم در بین اصولیون است.
معنای حرف آقای خویی این است که یک و نیم قرن مسلمین به گونه دیگری مسح می‌کرده‌اند. از طرفی طبق مبنائی که ما در اصول اختیار کردیم نمی‌شود قرآن را با خبر واحد تخصیص زد چون بر خلاف آیه الیوم اکملت لکم دینکم میباشد مگر آنکه مراد از تخصیص وتقلید،تخصیص وتقلید وصطلح نباشد بلکه بیان تخصیص و تقلید تن زمان نزول آیه مراد باشد. فلذا بنده تتبع جدی در روایات کردم تا ببینیم می‌شود از این فرمایش آقای خویی دفاع کرد. در باب ۳۵ جلد یک وسائل ۱۵ روایت داریم و اسم این باب این است: «باب وجوب الإعاده علی ما یحصل معه الترتیب علی من خالفه عمدا أو نسیانا» که موضوعا قابل مرتبط به بحث ماست. به نظرم حرف حاج آقا رضا دقیق است، زیرا که ائمه (ع) در صدد بیان ریزه‌کاری‌های وضو بوده‌اند پس چطور به پا که رسیده‌اند حرفی نزده‌اند؟! نمونه‌هایی را عرض می‌کنم. روایت اول این باب صحیحه‌ای از زراره است و درباره مردی است قبل از صورتش دستش را شسته و پاهایش را هم قبل دست‌ها شسته است. به او فرموده شده که باید اعاده کند و طبق ترتیب مورد نظر خداوند عمل کند. پس این یک ضابطه است یعنی باید طبق ترتیب مورد نظر شارع عمل کرد. حاج آقا رضا در همین جا گفته که نمی‌شود هر مطلقی را قید زد به‌خصوص در جایی که مطلق آبی از تقیید باشد.
روایت‌های بعدی این باب مشابه روایت اول هستند و تأکید آنها بر این است که باید ترتیب مورد نظر شارع در اعمال عبادی رعایت شود. از جمله روایت ششم این باب که فردی سعی را قبل از طواف انجام داده است و به او می‌فرماید همان‌گونه که اگر دست چپت رو قبل از دست راست می‌شستی باید اعاده می‌کردی اینجا هم اعاده کن. روایت هشتم این باب که موثقه بی‌بصیر است جزئی‌تر بیان کرده و درباره لزوم ترتیب اعمال وضو است. روایت آخر هم با اینکه از «ثم» استفاده کرده ولی باز هم اشاره‌ای به لزوم ترتیب بین مسح دو پا نکرده است.
پس این روایات قابل تقیید نیست چون هیچ اشاره‌ای به ترتیب مسح دو پا نکرده‌اند. پس چطور آقای خویی فرموده که ائمه (ع) در مقام بیان نبوده‌اند؟! چرا تا دوران امام صادق (ع) هیچ یک از معصومین به ترتیب مسح پاها اشاره نکرده‌اند؟! روایات باب ۳۴ و ۱۵ (باب وضوئات بیانیه حضرت رسول) هم همین است و لذا کاملا به نظر می‌رسد حق با حاج آقا رضا همدانی است هرچند می‌شود حکم به استحباب یا احتیاط در ترتیب مسح دو پا داد ولی دلیلی بر لزوم ووجوب رعایت ترتیب حتی به صورت احتیاط واجب نداریم.
مرحوم آقای خویی در اینجا فرموده که ائمه (ع) چون وضوی متعارف را انجام می‌داده‌اند داعی نداشته‌اند که این مسأله و جزئیات آن را ذکر کنند. ولی باید توجه کنیم که رسول اکرم (ص) وضوی مطلوب را انجام می‌داده‌اند و ادله قطعیه هم دال بر لزوم ترتیب بین پاها نیست. پس این نشان می‌دهد که در وضوی مطلوب، ترتیب بین پاها دخیل نبوده است و نمی‌شود اطلاق آیه و روایات را با این خبر قید زد. در باب مطلق و مقید گفته شده که اگر هر دو اثباتی باشند زائد را حمل بر استحباب کرد و هر دو کفایت می‌کنند. مثل کاری که در تعداد تسبیحات اربعه نماز می‌کنیم. اینجا هم اصل تکلیف، مطلق است و مقید هم استحباب دارد و نهایتا می‌شود حکم به احتیاط کرد. پس فرمایش آقای خویی قابل قبول نیست.
مسأله بعدی را هم سید درباره موی زائد روی پاها فرموده که احوط آن است که هم ظاهر مو را مسح کند و هم رطوبت به بشره برسد که این مسئاله را مفصلا بحث خواهیم کرد.

دفتر مرجع عالیقدر آقای بیات زنجانی

آخرین اخبار

عضویت در خبرنامه