بسم الله الرحمن الرحیم
فقه ۱۵ اسفند
شستن عضو زخمی در وضو
درباره بحث دیروزکه مربوط به مساله -۱۳-بود، باید نکتهای را یادآوری کنم تا آن مطلبی که سید مرحوم می خواست بیان کند تکمیل شود. سید جملهای داشت که میفرمودند: «ما هو المتعارف بین العوام من غسل الیدین إلی الزندین»آن طورکه درمیان عوام متعارف شده است که در حال وضوء از مرفق تا بند انگشتها را میشویند ودست میکشندولی دستها را نمیشویندوضوکه به طور استحبابی صورت میگیرد کفایت میکند صحیح نبوده واگر چنین وضوء بگیرند وضایشان باطل است وروی آنها دست نمیکشند چون فکرمیکنند همان شستشوی قبل از معنای این جمله این نیست که اگر آب وضوکه از طرف بالای دست بیاید کافی نیست، بلکه معنایش این است که اگر دست رافقط تا بند دست بکشدوخود دستها را در حال وضوء نشویند و به شستن قبل از وضو اکتفا کند.همان طور که در توضیح خود مسئاله گذشت و الا اگر با کشیدن دست، آب جاری شود بیاید وبردستها احاطه کند کشیدن دست لازم نیست. احتیاط هم لازم نیست.منتهی درباره دست چپ یک مشکل مسحی وجود دارد چون طبق روایات باب باید رطوبت از کف دست باشد و آنجاست که این مشکل پیدا میشودکه در مسائل بعدی متعرض خواهیم شد.
مسأله پانزدهم؛ «الشقوق التی تحدث علی ظهر الکف من جهه البرد إن کانت وسیعه یری جوفها وجب ایصال الماء فیها و إلا فلا»این مسئله مربوط به پارگی وترک خوردگی هائی است که گاهی در روی دستها یاباطن آنها به وجود میایدو در کارگرها ودر محیطهای سردسیر دیده میشود که دستها درآخر سرما ترک برمیدارد و پاره میشود. این شقوق دو جور است؛ یکدفعه وسط پارگی ها دیده شوددراین صورت شستن آن واجب است و یکدفعه باز نیست وبسته است در این حالت که بسته است و فقط با باز کردن پوست دیده میشود شستن نمیخواهد. این عبارت خیلی بحث لازم ندارد و دلیل آن هم قبلا ذکر شده است وآن اینکه مطابق ادله قرآنی وروانی مواردی را که به طور متعارف ظاهر محسوب است باید شست ودلیلی بروجوب شستن باطن نداریم وچون درون این پارگیها ظاهر محسوب نمیشود لازم نیست شسته شود. حالا اگر شک داشته باشیم که آیاظاهر محسوب است تاشسته شود یا نه، وچون حالات دست متغیر است.دراین صورت اگر شبهه مصداقی باشد قطعا شستن باطن لازم نیست، چون شک داریم که آیا ظاهراست و دیده میشود یا نه، استصحاب عدم میکنیم. اینجااز موارد استصحاب است. اما اگر شبهه مفهومیه باشد دو حالت داریم؛ یک حالت این است که اگر مخصص اجمال داشته و منشأ اجمال این باشدکه دوران امر بین متباینین باشد عام از حجیت میافتد و خاص هم خود به خود حجت نیست. ولی اگر امر دایر بین اقل و اکثر باشد، مثل امر «اکرم العلماء» و نهی «لا تکرم الفساق» که در فرد عالمی که شک داریم فاسق است یا نه، چون مثلا در این شک داریم که فسق با ارتکاب صغیره هم گفته میشود یا نه، اگرمعنای فسق اکثرو اعم از صغیره و کبیره باشددراین صورت این فرد فاسق است. پس مخصص اجمال دارد. حق مطلب این است که باید قدر متیقن را گرفت وتنها مرتکب کبیره را فاسق دانست.ودرباره فرد مشکوک به عموم تمسک کرد چون اجمال مخصص عام رامجمل نمیکند چون قدر متیقن که همان اقل است وجود دارد ومطابق این مبنا در مسئاله مورد بحث تنها به غسل بشره که ظاهر است اکتفا میکنیم ولی اگرکسی احتیاط کند احتیاط امری مطلوب است.
مسأله شانزدهم؛ اگر دست کسی در مقابل حرارت تاول بزند آیا شستن آن لازم است؟بدون شک لازم نیست آب به زیر پوست برسد و پاره کردن پوست هم لازم نیست. حتی اگر نصف پوست بریده شده باشد، پاره کردن بقیه لازم نیست. ولی اگر چسبیده وآویزان باشد سید گفته واجب است قطع کند به اعتقاد ما این سخن تمام نیست چون دلیلی بر لزوم ووجوب بریدن آن پوست آویزان نداریم و،چرا باید قطع کند؟! اگر احوط میگفت حرفی نبود ولی دلیلی بر وجوب قطع نداریم. اللهم الا اینکه مثل عضو زیادی باشد. ولی اگر پوست بدن باشد دلیلی بر وجوب بریدن نداریم.
مسأله هفدهم؛ «ما ینجمد علی الجرح عند البرد» که الان اشاره شد و آب روی زخم منجمد شده و مثل پوست میشود. سید میگوید که رفع این هم واجب نیست حتی اگر بهبودی حاصل شده باشد و رفع آن هم سهل باشد. چون جزء بدن توابع بدن است و لذا رفع آن لازم نیست. ولی اگر دارویی مثل پوست شده باشد به منزله جبیره است. چون اصل اولیه تکلیف در وضو، شستن بشره است پس در صورت عدم قدرت برای وضو گرفتن، وضو ساقط است و تیمم واجب میشود، چون صورت او به دلیل زخم، پوشیده شده است. این اصل اولیه بود. حال اگر به منزله جبیره باشد شستن ظاهرا آن در مواردی ومسح روی موارد دیگر کفایت میکند. البته اگر رفع آن آسان باشد باید رفع کند که این هم طبق قاعده میسور است. البته ادله روایی قاعده تمام نیست ولی یک قاعده عقلی است. چون عقلا تکلیف وقتی میآید که سه شرط عمومی قدرت و بلوغ و عقل باشد که عقل و بلوغ شرط اصل تکلیف است و قدرت هم شرط فعلیت آن. حال اگر فقط در برخی موارد فعلیت باشد عقل میگوید چون عقل و بلوغ هست تا جایی که ممکن است باید انجام داد. البته اطلاق سید درست نیست و شستن اطراف زخم بر مبنای موثقه عمار کافی است. بین شکستگی و زخمهای دیگر هم تفاوت است. خصوصیات دیگر را هم در جلسه بعدی عرض میکنیم.