بسم الله الرحمن الرحیم
بحث تقیه – یازدهم مهرماه ۱۳۹۰
تقیه یک روش زندگی است. ائمه (ع) خواستهاند پیروانشان تحت این عنوان خودشان را عزیز و سربلند نگه دارند. نه اینکه افرادی دورو و منافق معرفی شوند. به همین دلیل گفتهاند که «التقیه دینی» و خودشان هم گاهی تقیه میکردهاند. در باب ۵۷ از ابواب «ما یمسک عنه الصائم» در وسائل الشیعه داریم که امام روزه خود را میخوردند. به امام عرض شده که شما میدانید که اینها در اعلام فطر دروغ میگویند. امام میفرماید که بله میدانم. ولی این بهتر از آن است که مرا به قتل برسانند. روایت صحیحه و معتبره هست. خود پیامبر بزرگوار هم تقیه را به عنوان یکی از روشهای بیان احکام استفاده کرده و مثلا شراب و غیر آن از احکام را تدریجا بیان کردهاند که نوعی تقیه محسوب است.
بحث ما الآن در جایی است که اگر در موردی تقیه لازم است، آیا همه آثاری که آن عمل در غیر زمان تقیه داشت برداشته میشود و یا فقط گناهش برطرف میشود؟ شیخ اعظم انصاری در رساله تقیه که در آخر مکاسب چاپ شده میفرمایند که ظاهر حدیث رفع این است که فقط مؤاخذه برداشته میشود.
ولی به نظر اینطور نباشد بلکه در عمل تقیهای هم احکام تکلیفی برداشته میشود. پس اگر تحت اجبار و به خاطر حفظ جانش مجبور به ارتکاب زنا یا شرب خمر بشود، نه تنها مؤاخذه نمیشود بلکه کار حرامی هم مرتکب نشده است. منتها بحث در جایی است که واقعا اگر تقیه نشود ضرر معنتیبهی متوجه انسان میشود، پس اگر در صورت تقیه خطر بر انسان متوجه باشد، نباید انسان عمل حرام مرتکب شده باشد.
از نظر ما تقیه موضوع را تغییر میدهد و یک امر حرام را حلال میکند. دلیلش علاوه بر اطلاقات ادله تقیه، این است که حدیث رفع شامل مورد می شود و این حدیث در مقام تشریع است، شامل چیزهائی رفع و جعل آن در ید شارع است و آن احکام است، در حالی که مؤاخذه یک امر عقلی و تکوینی است . پس حکم تکلیفی است که رفع میشود.
اما درباره احکام وضعیه هم باید گفت که همانند احکام تکلیفی رفع میشود. یعنی اگر آنجا هم خطر وجود داشت احکام وضعی هم برداشته میشود ولی اگر خطر فقط مربوط به احکام تکلیفی بود حدیث رفع دربارۀ غیر احکام تکلیفی صدق نخواهد کرد.
پس تقیه آمده بگوید که حتی افطار تقیهای قضا هم ندارد. حتی اگر از شیعیان هم تقیه شده باشد. اتفاقا روایتی داریم که امام (ع) در برابر شیعیان تقیه کردهاند و آن هم روایت علیبن یقطین است. کمااینکه صاحب مهذب فرموده که گاهی تقیه از شیعیان، واجبتر از تقیه در برابر غیر شیعه است چون ملاک در تقیه توجه خطر و قدرت است اعم از آنکه از طرف مخالف باشد و یا غیر مخالف، البته اگر فرصت داشت مستحب است که قضای روزه را بگیرد ولی وقتی خود امام به قضا اشاره نکرده و اجازه داده، چرا باید قضا داشته باشد؟ صاحب مهذب هم معتقد است که قضا ندارد.