درس خارج فقه : سی و یکم فروردین

بسم الله الرّحمن الرّحیم

درس خارج فقه – سی و یکم فروردین ماه

“ادامۀ مسح الراس”

بحث در این بود که مسح باید بر بشره باشد و بشره شامل هم بشره بدون مو و هم مو دار است به شرطی که مو در از خود مقدم الرأس باشد نه اینکه از جای دیگر روی آنجا ریخته شده باشد. الآن بحث ما درباره مسح بر حائل است: «و لا یجوز المسح على الحائل من العمامه أو القناع أو غیرهما» پس مسح بر عمامه و مقنعه و عرق‌چین در حال غیر اضطرار جایز نیست ولو اینکه نازک باشد و مانع از وصول رطوبت به بشره نباشد. از ذکر این موارد پیداست که عدم جوازشان مخالفینی داشته است، پس باید درباره تک تک آنها بحث کنیم که چرا مسح بر روی عمامه و قناع و .. درست نیست؟ دلیل این عدم جواز، مخالفت با آیه و روایات است چون آیه گفته که باید رؤوس مسح شود و پوشش روی آن جبیره است و مسح بر رأس صدق نمی‌کند. روسری و عمامه و .. با رأس فرق دارد. طبق روایات نیز مقدم‌الرأس یا ناصیه ملاک است که این دو هم شامل عمامه و قناع و … نیست.

حال بحث در این است که بین فقها آیا کسی بوده که مسح بر سر را با حائل مجاز بداند؟ بعضی از علمای عامه گفته‌اند که مسح بر حائل مطلقا جایز است و ابوحنیفه هم حائل نازک و رقیق را جایز دانسته است. مرحوم علّامه در صفحه ۱۶۳ تذکره فرموده که مسح فقط بر بشره جائز است و نه بر حائل و ادعای اجماع شیعه بر این فتوا کرده است چون مکلف مأمور به مسح رأس است.
علامه (ره) چنین ادامه داده که بعضی علمای شافعی مسح بر بشره را مختص زمانی کرده‌اند که سر محلوق و تراشیده شده باشد. فلذا برخی علمای عامه مقیدند که مو را بتراشند. بعد این فقیه شافعی ادامه داده که رأس یعنی بالا و عالی، و بالاتر از همه چیز هم موی سر است نه خود سر. پس اگر مسح بر مو باشد مسح بر موی سر است نه بر خود سر مگر اینکه مو را تراشیده باشند و آنگاه مسح باید بر بشره باشد. علامه در جواب می‌گوید این استدلال درست نیست. آنگاه از شافعی و مالک نقل کرده که مسح بر حائل جایز نیست ولی ابوحنیفه فتوای دیگری داده است. در اینجا مرحوم آقای خویی از گروهی از عامه همچون احمد بن حنبل و ثوری و داود نقل کرده که مسح بر حائل را مطلقا جایز می‌دانند. بعضی پیروان احمد بن حنبل هم گفته‌اند که اگر گوشه عمامه حنک را گرفته باشد مسح بر آن جایز است چون معتقدند پیامبر اکرم (ص) امر به مسح بر مشاوز و تساخین کرده است که البته من این را تهمت به پیامبر می‌دانم. مشاوز را به معنی عمامه و تساخین را به معنی چکمه گرفته‌اند. علامه می‌فرماید این موارد را هم اگر قبول کنیم موارد خاصی بوده و نمی‌شود تعمیم داد و آن را سیره همیشگی پیامبر دانست. البته بعضی گفته‌اند ابوبکر هم روی عمامه مسح کرده است.

به هر حال اگر جمعیت کنونی مسلمین را هم نگاه کنیم اکثریت آنها را مسلمانان حنفی تشکیل می‌دهند که آنها هم قائل به جواز مسح بر عمامه نیستند. مالکی‌ها و شافعی‌ها هم قائل نیستند و فقط اقلیت حنبلی قائلند و وهابی‌ها هم حنبلی هستند که اهل سنت روایات مورد نظر آنها را قبول ندارند. بنابراین قول به جواز مسح بر عمامه به حنبلی‌ها بیشتر مختص است.
منتهی اینکه آقای خویی به ابوحنیفه نسبت داده که اگر حائل نازک باشد مسح جایز است چنین چیزی در تذکره و الفقه علی المذاهب الاربعه نیست. البته آقای خویی به المجموع و بدایع الصنائع و مغنی ارجاع داده که به ذهنم می‌رسد این هم ناشی از بلایی است در اثر نفوذ عوام بر سر فقه عامه آمده است.

بنابر این مسح بر حائل به دلیل ظاهر قرآن و تعداد زیاد روایاتی که داریم جایز نیست. حتی یکی از فقهای بزرگ ما ادّعاء کرده و گقته که روایت در این باره به اندازه ستارگان آسمان است! پس مسح بر حائل در غیر حال اضطرار جایز نیست. تنها در دو روایت آمده که مسح بر حنا جایز است. یکی صحیحه عمر بن یزید [۱] است که از امام صادق (ع) روایت کرده: «یَمْسَحُ فَوْقَ الْحِنَّاءِ» این روایت در باب ۳۷ وسائل از ابواب وضوء به عنوان حدیث سوم در جلد یک وسائل آمده است. روایت دوم صحیحه محمد بن مسلم [۲] درباره مردی است که به دلیل خارش سر، سرش را تراشیده و حنا گذاشته است که امام اینجا هم فرموده روی حنا مسح کند. حال با این دو روایت چه کنیم؟
گروهی این روایت‌ها را با روایات دیگر جمع کرده و گفته‌اند منظور از حنا رنگ حنا است که مانع مسح بر بشره نیست. ولی ظاهر روایات به خود حنا مربوط می‌شود و انصاف این است که این جمع، جواب درستی نیست چرا که روایت‌ها صریح است و قابل حمل بر رنگ حنا نیست. مگر اینکه بگوییم روایت دوم مربوط به حالت اضطرار است چون فرد به دلیل بیماری این کار را کرده است. بعضی فقها هم گفته‌اند که قطعا این روایات در مقام تقیه است چون هم با ظاهر آیه و هم با روایات کثیره و مشهوره مخالف است. پس این دو روایت شاذ بوده و قابل عمل نیست و هر دو مرجوح هستند.
اما درباره حالت اضطرار که گفته شده مسح بر حائل را جایز می‌کند، مواردی ذکر شده است. مثلا سرما را برخی جزء اضطرارها دانسته‌اند. ولی برخی مخالفت کرده و در هوای سرد که فرد قادر به برداشتن عمامه نیست باید تیمم کند چون وضوی با لحاظ شرایط آن ممکن نیست. اگرچه به نظر ما اینجا فردی که اضطرار پیدا کرده است باید احتیاط کند یعنی هم وضو بگیرد هم تیمم کند.
پاورقی:
[۱] وسائل الشیعه-جلد۱-باب:۳۷-از ابواب وضوء:-حدیث۳-صفحه۴۵۶ (وَ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ‏ الْحُسَیْنِ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ بَشِیرٍ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عُثْمَانَ عَنْ عُمَرَ بْنِ یَزِیدَ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ (علیه السلام) عَنِ الرَّجُلِ یَخْضِبُ رَأْسَهُ بِالْحِنَّاءِ ثُمَّ یَبْدُو لَهُ فِی الْوُضُوءِ قَالَ یَمْسَحُ فَوْقَ الْحِنَّاءِ)

[۲] وسائل الشیعه-جلد۱-باب:۳۷-از ابواب وضوء:-حدیث۴-صفحه۴۵۶ (وَ عَنْهُ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ سَعِیدٍ عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عُثْمَانَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ (علیه السلام) فِی الرَّجُلِ یَحْلِقُ رَأْسَهُ ثُمَّ یَطْلِیهِ بِالْحِنَّاءِ ثُمَّ یَتَوَضَّأُ لِلصَّلَاهِ فَقَالَ لَا بَأْسَ بِأَنْ یَمْسَحَ رَأْسَهُ وَ الْحِنَّاءُ عَلَیْهِ)