درس خارج فقه : دهم اردیبهشت

خانه درس خارج فقه : دهم اردیبهشت
توسط admin

بسم الله الرّحمن الرّحیم

درس خارج فقه – دهم اردیبهشت ماه

“مسح الرجلین”

 

گفتیم که ظاهر آیه و روایات معاضد هم هستند که باید پاها را مسح کرد. حال سؤال این است که محدوده مسح چقدر است؟ سید می‌فرماید: (مسح الرجلین من رؤوس الأصابع إلى الکعبین) در اینجا چند تا سؤال مطرح می‌شود. یکی اینکه معنای این عبارت این است که از انگشت‌ها شروع کند؟ این بر خلاف چیزی است که قبلا گفتیم. چرا که مسح منکوس پاها جایز است. سؤال دوم این است که «إِلَى» در اینجا به معنای غایت مسح است یا ممسوح؟ سؤال سوم هم درباره معنای کعبین است که درباره آن چهار قول در بین فقهای عامه و شیعه نقل شده است. خود شیعه سه نظر دارد؛ یکی نظر مشهور، دوم نظر علّامه حلّی و سوم هم نظر شیخ بهائی. آخرین سؤال هم این است که آیا «إِلَى الْکَعْبَیْنِ» مانند «إِلَى الْمَرافِقِ» است؟ یعنی در آن حدّی بیان شده است؟ جالب این است که برخی از این اختلافات از خود قرآن به وجود آمده و با توجّه به نوع تعبیر و یا کلمه ای که به کار برده شده است شکل گرفته است و از همین جا است که قرآن کریم با صراحت می فرماید این کتاب دارای آیات محکمات و متشابهات است و متشابهات با ارجاع به محکمات معنای روشن و قابل استنادی پیدا می کند و استناد به متشابهات بدون ارجاع به محکمات منشأ زیغ و عدول از صراط مستقیم خواهد بود و یکی هم همین حرف «إِلَى» در این آیه است.
مشهور فقهای ما معتقدند که ممسوح مابین سر انگشت‌ها تا کعبین است. همچنین از روایات استفاده می‌شود که هر ابتدا از هر دو طرف جایز است و آیه در این باره مطلق است. درباره شستن دست ها هم اگر ابن دسته از روایات نبود می‌توانستیم از اطلاق آیه استفاده کرده و شستن دست از پایین به بالا را هم جایز بدانیم.
از علمای بزرگوار ما برخی گفته اند که مسح لازم نیست تا کعبین باشد. بلکه کمتر از آن هم جایز است. یکی از این علماء شهید اول است. به تعبیر استاد ما مرحوم علامه طباطبایی: (یکی از نوابغ فقه شیعه شهید اوّل است). آن مقدار تتبّعی که ما به عمل آوردیم و منتشر هم شده است او اولین کسی است که عنصر زمان و مکان را در فقه مطرح کرده است.
یکی دیگر از این علما هم صاحب مفاتیح است. همچنین صاحب ریاض هم این را غیر بعید دانسته است. صاحب حدائق هم فتوا داده که استیعاب بین کعبین و رؤوس اصابع لازم نیست و مسمای مسح کفایت می‌کند. حال بعداً درباره معنای کعبین بحث خواهیم کرد.
اشکال: این در صورتی است که «أَرْجُلَ» را جَر بدهیم. ولی اگر نصب بدهیم باید استیعاب را رعایت کنیم.
جواب: حرف قشنگی است. فرض این است که «أَرْجُلَکُمْ» منصوب است و این قرائت هم قرائت مشهور است. مشهور می‌گوید همان‌طور در وجوه استیعاب را لازم می‌دانیم، پس باید در «أَرْجُلَ» هم استیعاب رعایت شود. در شستن دست هم گفته شد که حتی گوشت زائد هم بود باید آن را هم بشوییم. پس اگر ما باشیم و ظاهر آیه، ظاهرش می‌گوید که باید استیعاب رعایت شود. «إِلَى» هم غایت غسل است نه مغسول. پس کیفیت را باید از روایات اخذ کنیم. فلذا اکثر مفسّرین عامّه و شیعه تعبیر کرده‌اند که تعدّی فعل مسح بدون «باء» دلالت بر استیعاب دارد و اگر با «باء» متعدّی شود دلالت بر بعضیت دارد.
اشکال: ظاهراً این مطلب را برای اولین بار شیخ در تبیان آورده است.
جواب: بله. شاید همین طور باشد چون شیخ الطائفه است حق زیادی در گردن شیعه و علمای شیعه دارد و اوّلین کسی است که فقه مبسوط شیعه را به صورت استدلالی به رشته تحریر درآورده است و زمان ایشان نزدیک به آغاز دوره غیبت کبری است و تمام کتاب های ایشان از منابع اوّلیه و مورد استناد از جمله تفسیر تبیان ایشان حتّی بعضی از بزرگان معاصر مانند صاحب قاموس الرجال علّامه شوشتری در مواردی از رجال نظر او را بر نجّاشی که حریت این فن است مقدّم می دارد. همچنین روایاتی داریم که دال بر استیعاب در طول مسح است. از جمله در باب ۲۳ جلد یک وسائل ۹ روایت داریم که یکی از آنها را زراره از امام صادق(ع) روایت کرده که رسول اکرم (ص) مسح رجلین را تفسیر به استیعاب کرده‌اند. همنچنین در باب ۲۰ روایتی درباره کیفیت مسح رجلین داریم که باید مسح از سر انگشتان تا کعبین ادامه یابد و کمتر نباشد. روایات در این مقوله زیاد است و جای بحث نیست. پس از نظر طول باید استیعاب رعایت شود ولی از نظر عرض لازم نیست با همه دست مسح شود.
بزرگانی که گفته شد قائل به استیعاب نشده‌اند به چند روایت تمسّک کرده‌اند. یکی روایت صحیحه ای است که در باب ۱۵ از ابواب وضوء از زراره و برادرش نقل شده و روایت سوم این باب است. در این روایت آمده که لازم نیست بین کعبین و اصابع لازم نیست استیعاب رعایت شود و هر مقدار که مسح شد کافی است. جوابی که به این روایت داده شده عبارت «بِشَیْ‏ءٍ مِنْ قَدَمَیْهِ مَا بَیْنَ الْکَعْبَیْنِ إِلَى أَطْرَافِ الْأَصَابِعِ» در این روایت دلالت بر عدم لزوم استیعاب ندارد. زیرا کعبین را چه بلندی پا بگیریم و چه مفصّل بگیریم، ذکر عبارت «مَا بَیْنَ الْکَعْبَیْنِ إِلَى أَطْرَافِ الْأَصَابِعِ» بعد از «بِشَیْ‏ءٍ مِنْ قَدَمَیْهِ» دلالت بر استیعاب و نظر مشهور دارد. پس فرمایش صاحب حدائق و دیگران که با او همراهند درباره این روایت مخدوش است.

دفتر مرجع عالیقدر آقای بیات زنجانی

آخرین اخبار

عضویت در خبرنامه