درس اصول : ۱۷ اردیبهشت ۹۰

بسم الله الرحمن الرحیم

خارج اصول فقه: ۱۷ اردیبهشت ۱۳۹۰

موضوع: لزوم بحث از مقدمه حرام – نگاه اجتماعی (۱)

خلاصه بحث:

استاد در این جلسه با تأکید بر اهمیت موضوعات اجتماعی بر این مسأله تأکید می‌کنند که بحث مقدمه حرام اگر چه کمتر مورد توجه علما قرار گرفته است اما این مسأله از اهمیت این بحث نمی‌کاهد و این بحث نتایج عملی فراوانی دارد که استاد به صورت خلاصه به برخی از آن‌ها اشاره می‌فرمایند. مواردی همچون حرمت افتاء بغیر علم، اعانت بر صید در حرم حتی با نگاه و مسؤولیت امام جماعت غیر واجد شرایط در نماز جماعت.

متن درس:

مرحوم آخوند مقدمه حرام و مکروه را در یک صورت حرام و مکروه می‌دانند و در بقیه صورت‌ها حرام و مکروه نمی‌دانند. برای روشن شدن بحث ایشان مقدمه‌ای را عرض می‌کنم که در بحث خود آخوند هم هست. آن هم اینکه فرق واجب و حرام این است که در واجب هدف، وجود فعل است و در حرام هدف عدم فعل است و ترک فعل اقلّ معونه هست از انجام فعل. یعنی اگر بنا باشد چیزی ترک شود، لازم نیست همه مقدمات ترک تحقق پیدا کند بلکه اگر جز یک مقدمه همه مقدمات تحقق پیدا کنند باز هم کفایت می‌کند. زیرا تحقق یک شیء به تحقق علت تامه آن است و وقتی علت تامه به وجود نیاید خود شیء به وجود نخواهد آمد. به همین دلیل ایشان می‌گوید چون در باب ترک هدف عدم است، ممکن است نیمی از مقدمات یا حتی بیشتر فعل حرام را انجام دهد ولی باز هم بر حرام موفق نشود. لذا ایشان می‌گوید : «وأما مقدّمه الحرام والمکروه فلا تکاد تتصف بالحرمه أو الکراهه ، إذ منها ما یتمکن معه من ترک الحرام أو المکروه اختیاراً ، کما کان متمکناً قبله» بنابراین مبنای تفصیل ایشان و صحت این تفصیل مشخص شد. بعد ایشان می‌گوید چرا ما می‌گوییم در جایی که مقدمات علت تامه نشد حرام نیست، ایشان می‌گوید به خاطر ضابطه‌ای که گفتیم و آن هم توقّف ذی المقدمه بر مقدمه است. و در صورتی که توقف نیست حرمت معنی ندارد. همین حرف در رابطه با مکروه هم مطرح است. ولی به نظر من بحث به این اندازه کفایت نمی‌کند و ما باید مسأله را باز کنیم که ببینیم چرا بزرگان ما در بحث مقدمه چندین ماه وقت صرف می‌کنند ولی در بحث مقدمه حرام خیلی کوتاه اشاره می‌کنند؟! آیا علت این است که مورد ابتلا نبوده است یا توجه به این بحث نبوده است.

به نظر من دو مسأله در این نگاه آقایان تأثیر دارد. یک مسأله این است که آقایان به مسائل اجتماعی اسلام در طول این ۱۴ قرن بسیار کم توجه کرده‌اند. من یک نمونه برای شما بگویم. قبل از پیروزی انقلاب کتاب رسائل را در حوزه تلخیص کرده بودند و با نام «الرسائل الجدیده» منتشر نموده بودند. ملخِّصش هم یک عالم بزرگواری بود و من خودم هم یک دوره این کتاب را تدریس نموده‌ام. من یادم هست دنبال این بودم که شرح لمعه را هم همین بلا را به سرش بیاورند و مواردی مثل حدود، دیات، شهادات، قضاوت، امر به معروف، نهی از منکر را حذف کنند زیرا مورد ابتلا نیست. خدا امام را رحمت کند که وارد میدان شد. ولی حالا وضع عکس شده است و آقایان مسائل دیگر را مورد توجه قرار نمی‌دهند و می‌بینیم که چندین درس خارج قضا برپا است و یا بحث ولایت فقیه را پیش از انقلاب اصلا مطرح نمی‌کردند ولی امروز هر کس از راه می‌رسد گریزی به بحث ولایت فقیه می‌زند. این را به عنوان نمونه عرض کردم که بدانید وضعیت حوزه‌ها اینگونه است. در نجف هم وضعیت همینگونه بوده است. مثلا جلد دوم عروه که سید نوشته است، از جلد اول هم ادقّ است و هم جامع تر و هم مسائل زنده‌تری در آن بحث شده است ولی اکثر آنها اصلا نمی‌دانند که عروه جلد دوم دارد.

نکته دومی که لازم است عرض کنم این است که اسلام در قالب اجرا خودش را به یک صورت نشان می‌دهد و در محیط بحث و مدرسه به گونه‌ای دیگر. اسلام اگر اجرا نشود می‌شود خیلی راحت از آن دفاع کرد چون مسائل کلّی است. من در اجرا هم اسلام را همین گونه می‌‌دانم ولی مسأله این است که وقتی اسلام به اجرا در بیاید آدم‌ها با ذهنیات خودشان آن را اجرا می‌کنند. مثلا عبدالملک ابن مروان با قرآن استخاره می‌کند و آیه تندی می‌آید. ولی او با کمال جسارت قرآن را با تیر هدف قرار می‌دهد و می‌گوید: أتهدِّدُنی؟!

اشکال: این داستان در مورد مروان وارد شده است.

پاسخ: بله. درباره مروان وارد شده است ولی در مورد عبدالملک هم دیده‌ام.

فرض بفرمایید که در رابطه با بعضی موارد دیگر هم وضعیت اسلام همین گونه است. امیرالمؤمنین(ع) در جلسه شورا، تنها دلیلی که آقایان گفتند نه این بود که پرسیدند از ایشان که شما چگونه می‌خواهید اسلام را اجرا کنید؟ ایشان فرمودند آنطوری که در کتاب و سنتّ رسول هست و آنطور که خودم تشخیص می‌دهم. گفتند نه! آنطوری که شیخین گفته‌اند. چه کسی این را گفتند؟ همان کسانی که اهل نماز بودند. من می‌خواهم عرض کنم که اگر اسلام به صورت اجرایی دیده شود خیلی مسائل فرق می‌کند. و به نظر من بی توجهی به مسأله مقدمه حرام به همین خاطر است که اسلام را به صورت اجتماعی ندیده‌‌اند.

اشکال: بعضی از بزرگان حوزه فرموده‌اند که ما اصلا مقدمه حرام نداریم.

پاسخ: بله. مرحوم آیت الله العظمی بروجردی این را فرموده‌اند و من تعجبم این است که مرحوم آقای منتظری چرا در تقریرات‌شان لااقل یک حاشیه نزده‌اند؟! و در واقع به این نتیجه رسیده‌اند که همان بحث مقدمه واجب کفایت می‌کند. ولی ما می‌خواهیم این بحث را کمی بشکافیم و ببینیم چرا ما به مجموعه مسائل اسلامی با نگاه تبعیض آمیز می‌نگریم. به نظر من مسأله مقدمه حرام اهمّ از مقدمه واجب است.

در جلد یکم مهذّب الاحکام اقای سبزواری صفحه ۴۸۵ موارد کاربردی که مقدمه حرام در فقه مطرح هست را ایشان گردآورده‌اند. خدا رحمت کند مرحوم آقا سید محمد بجنوردی را که در کتاب «القواعد الفقهیه» شان که تا کنون ۱۰ جلدش چاپ شده است قاعده‌ای ذکر کرده‌اند با عنوان «قاعده حرمه التسبیب الی الحرام». ممکن است شما بفرمایید که آخوند هم همین سبب را می‌گوید ولی منظور این است که مقدمات حرام، حرام است. مرحوم آقای بجنوردی می‌گوید این مسأله بالادلّه الأربعه حرام است. از آیات قرآن به دو آیه استناد شده است: «تعاونوا علی البرّ و التقوی و لا تعاونوا علی الاثم و العدوان.» (مائده/ آیه ۲) و همین‌طور در سوره انعام آیه ۱۰۸ می‌فرماید: «و لا تسبّوا الذین یدعون من دون الله فیسبّوا الله عدوا بغیر علم» یعنی شما آنانی را که غیر خدا را می‌خوانند مورد سبّ قرار ندهید چون آنها به خدای شما فحش می‌دهند. در هر دو این موارد بحث مقدمه حرام مطرح است. من بعضی ثمرات عملی این بحث را هم بگویم:

«من أفتی الناس بغیر علم و لا هدیً من الله لعنته ملائکه الرحمه و ملائکه العذاب، و لحقه وزر من عمل بفتیاه»(وسائل الشیعه/ باب ۴ من ابواب صفات القاضی/ حدیث ۱) یا درباب نماز جماعت در حدیث صحیحی آمده است: «لیس من امام یصلّی بقوم فیکون فی صلاتهم تقصیر الا کان علیه أوزارهم»(تحف العقول/ص ۱۷۹/چاپ حیدری تهران) یعنی اقدام امام جماعت غیر واجد شرایط بر امامت حرام است. یعنی جلو افتادن این امام مقدمه ائتمام است در نتیجه ورودش به این قضیه مقدمه حرام است و اگر اختلالی در نماز مأمومین بشود مقصر امام است. به همین دلیل است که فحص واجب است و حق ندارید پشت سر هر کسی نماز بخوانید. حتی در مورد نشستن پای منبر افراد هم همین بحث را داریم که نباید پای منبر هرکسی نشست چون گوش دادن به حرف افراد نوعی اطاعت است. در روایت دیگری داریم که اگر جنب بدون غسل امامت مردم را به عهده گرفت در این مورد روایت وارد شده است که : «لایضمن الامام صلاتهم الا أن یصلی بهم جنبا»(وسائل/باب ۳۶ از ابواب صلاه الجماعه / حدیث ۶) یا در روایت دیگری وارد شده است که «لیس من امام یصلّی بقوم فیکون فی صلواته و صلاتهم تقصیر الا کان اثم ذلک علیه»  یا در رابطه با غسل جنابت داریم که می‌گوید جنب در چاه غسل نکند. منظور از چاه آبی است که دیگران از آن استفاده می‌کنند. چرا در اینگونه جایی غسل نکنید؟  چون دیگران هر گرفتاری‌ای که پیدا کنند مسؤولیتش با شما خواهد بود. یا در روایت دیگری می‌‌فرماید: « من أعان علی مؤمن بشطر کلمه لقی الله عزوجل یوم القیامه مکتوب بین عینیه آیس من رحمه الله» یا در باب حج داریم که صید حرام است و نشان دادن با چشم هم حرام چون مقدمه حرام است. در روایات داریم که «و لا تدلّنّ علیه مُحِلّا و لا مُحرِما» یعنی محرم حق ندارد راهنمایی به صید کند.

یا در روایات داریم که «لیس للمحرم أن یزوِّج؛ ان تزوَّجَ أو زوّجَ محلا فتزویجه باطل» هم از باب مقدمه حرام است. یا فرض کنید زن و شوهر با هم محرم شده‌اند و در حین احرام زن طوری حرکت کرد که شوهرش را تحریک کرد برای انجام فعلی که بر او حرام است، در اینجا زن هم مرتکب حرام شده است. یا در باب جهاد داریم که آیا مسلمانان حق دارند در جنگ به آب سم بریزند. اینجا از جاهایی است که روایات متعددی داریم و دراینجا القاء سم از باب مقدمه حرام، حرام می‌شود. نوشتن ربا، شهادت بر ربا، کاشتن درخت انگور به جهت استفاده انگورش برای شراب سازی یا سفر معصیت همه از باب مقدمه حرام، حرام می‌شود. پس از این موارد نتیجه می‌گیریم که بحث مقدمه حرام کم اهمیت‌تر از مقدمه واجب نیست.

وصلی الله علی سیدنا محمد و آله الطاهرین.