درس اخلاق – بخش دوم

درس اخلاق مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی بیات زنجانی(مدظله العالی)

شرح منازل السائرین خواجه عبدالله انصاری

جلسۀ دوم

بسم الله الرحمن الرحیم

و اعلم أن الأقسام العشره التی ذکرتها فی صدر هذا الکتاب :
۱ البدایات ، ۲ الأبواب ، ۳ المعاملات ، ۴ الأخلاق ، ۵ الأصول ،
۶ الأودیه ، ۷ الأحوال ، ۸ الولایات ، ۹ الحقائق ، ۱۰ النهایات .
قسم البدایات
فأما قسم البدایات فهو عشره أبواب و هی :
۱ الیقظه ، ۲ التوبه ، ۳ المحاسبه ، ۴ الإنابه ، ۵ التفکر ،
۶ التذکر ، ۷ الإعتصام ، ۸ الفرار ، ۹ الریاضه ، ۱۰ السِماع .
۱ باب الیقظه
قال الله عز و جل : قُلْ إِنَّما أَعِظُکُمْ بِواحِدَهٍ أَنْ تَقُومُوا للَّه
القومه للَّه هی الیقظه من سنه الغفله و النهوض من ورطه الفتره . و هی أوّل ما یستنیر قلب العبد بالحیاه لرؤیه نور التنبیه . و الیقظه هی ثلاثه أشیأ .

———————————————————————-

در اصطلاح عرفا ؛ به نقطه شروع ، بدایات ، به مقصد ، نهایات و به فاصله مابین این دو ، منازل گفته می شود ؛ (که این) منازل در لسان عرفا به ۱۰ عنوان کلی تقسیم بندی شده اند:
باب اول : بدایات ، باب دوم : أبواب ، باب سوم : معاملات ، باب چهارم : أخلاق ، باب پنجم : أصول ،
باب ششم : أودیه ، باب هفتم : أحوال ، باب هشتم : ولایات ، باب نهم  : حقائق ، باب دهم : نهایات .
مادامی که انسان این مراحل را طیّ نکرده باشد ، با توحید خالص فاصله زیادی دارد؛ (سالک الی الله) قبل از آنکه به ابواب برسد ، باید یک نوع آمادگی در خود ایجاد کند ، و بدایات (همان آمادگی) قبل از رسیدن به ابواب است .
همانطور که در جلسه اول بیان شد ، در منابع اهل سنت آمده است که : بین انسان و خداوند کریم جل و علا ، هزار عقبه وجود دارد (؛ که در میان این عقبات) ، عقبات نورانی و (هم) عقبات ظلمانی (می باشد .)
(و بیان شد که ؛) انسان باید از عقبات ظلمانی عبور کند و در مورد عقبات نورانی (دو حالت وجود دارد) :
۱-    یا باید در آنها بماند (و گاهی أفول و عقب گرد می باشد)
۲-    یا اینکه باید عبور کند .
ممکن است بعضی از سالکان گرفتار در عقبات نورانی باشند ، حجاب نور در مواردی خطرناک تر از حجاب ظلمت است ؛ مثلا : ممکن است یک فرد گرفتار علم خود باشد ، خطر عالمانی که گفتار علم خود هستند ، بیش از خطر دیگران است( ، همانگونه که بزرگان فرموده اند : إذا فَسَدَ العالِم ، فَسَدَ العالَم و همچنین بی جهت گفته نشده است که) : العلم هو الحجاب الأکبر ، این سخن در مورد علمی صادق است که انسان وابسته به آن شده باشد ، یعنی اسیر إصطلاحات (و ألفاظ شده) باشد ؛ مانند آدمی که مجموعه علوم را مانند حافظه یک کامپیوتر حفظ می کند ، ولی هیچ گونه نفعی برای او ندارد و در ذات و جوهره او تحول بوجود نمی آورد ! ، انسانی که اسیر اصطلاحات است گرفتار حجاب علم شده است ، (باید متوجه این موضوع باشد که) حجاب علم به سادگی رفع نمی شود .
(باب آغازین ها)
همان طور که گفته شد ، نقطه آغازین سلوک ، بدایات است ؛ بدایات به معنای آغازین ها بوده و جمع بدایه می باشد  .
ممکن است پرسیده شود : نقطه شروع که یکی بیشتر نمی تواند باشد ، پس چگونه در اینجا بدایات گفته شده است ؟
پاسخ ما این است که : کلمه بدایه مفهوم مُشَکَّکی است ؛ بدایه به معنای آغازین بوده و آن هم مراتبی دارد ؛ ورود به راه سلوک مقدمات و بسترهائی را می طلبد ، مادامیکه انسان آن راه ها را نرفته باشد ، هنوز وارد راه نشده است ؛ مثل فردی که برای کاری تحقیق می کند ، تا زمانیکه در حال تحقیق است هنوز وارد راه و أصل مطلب نشده است (و در حال بستر سازی و آماده نمودن مقدمات آن کار می باشد ؛ بدایات نیز خود مقدمات و راه هائی دارد که تا فرد آن راه ها را نرفته باشد ، وارد راه نشده است) .
در علم أصول إصطلاحی است که ظاهرا از آقا شیخ محمد تقی است  ، ایشان می فرمایند واجبات بر دو نوع هستند :
۱-    واجبات نفسیه
۲-    واجبات تهیّوئیه ، این قسم از واجبات ، مشابه همان بدایات است که در اینجا مطرح است .
به طور مثال ، شما اگر یک مسافر داشته باشید که مکه مکرمه مشرف شده باشد ، تا آمدن ایشان ، کارهای فراوانی باید انجام بدهید ، اما هیچکدام از آنها استقبال محسوب نمی شوند ؛ اینها ماقبل استقبال (بوده و به عبارت دیگر بدایه البدایات) می باشند ؛ فلهذا در باب بدایات این ۱۰ مسئله را در پیش روی داریم :
۱ یقظه ۲ توبه ۳ محاسبه ۴ إنابه ۵ تفکر
۶ تذکر ۷ إعتصام ۸ فرار ۹ ریاضت ۱۰ سِماع
یعنی مادامیکه انسان مراحل ۱۰ گانه را طیّ نکرده باشد ، هنوز اجازه (عبور از ابواب و) ورود به منزل به او داده نمی شود .
انسان سالک باید از دیگران فرار کند و سمتِ دوست (و رفیق طریق) برود ؛ آدمی که قلبش مشغول دیگران است چگونه می تواند بگوید : من وارد راه شده ام (! و یا اینکه بگوید) می خواهم به سمت خداوند متعال جل و علا که دوست حقیقی و معشوق واقعی است ، بروم !؟
(باب بیداری)
انسان برای آنکه نشان بدهد آماده ورود به راه است ، باید دارای شرایطی باشد ، أولا فرد باید بفهمد که خواب است یا بیدار ؟ ؛ اگر خواب است تا زمانیکه بیدار نشده است (قدرت ورود در وادی سلوک را ندارد و او) مانند آدم مرده است باید او را به خاک سپرد ، زیرا انسان نائم با میت تفاوتی ندارد جز یک تفاوت که خداوند کریم جل و علا در نائم اجازه می دهد که روح به انسان دوباره برگردد ولی در مورد میت این اجازه را نمی دهد ؛ پس اولین شرط ورود در (بدایات) سلوک ، یقظه است ؛ و بیداری شرائطی دارد :
الف- سالک إلی الله باید دارای نورانیت باشد که اصطلاحا به آن نور تنبّه می گویند ، زیرا آدم بیدار است که می فهمد خار در پایش فرو رفته (و نه آدمی که در خواب) است ، فردی که این شرائط را داشته باشد نور تنبّه در او موجود است :
۱-  سالک باید نعمت شناس باشد ؛ حضرت امیرالمومنین امام علی علیه السلام فرموده اند : رحم الله امرء عرف قدره .
۲-   و بداند که نعمت های الهی قابل شمارش نمی باشد ؛ قال الله الحکیم جل و علا : وَ إِنْ تَعُدُّوا نِعْمَهَ الله لا تُحْصُوها  و بداند که خداوند متعال جل و علا از باب امتنان و به رایگان به او نعمت داده است .
۳-  بفهمد توان شکرگذاری نعمت ها را ندارد ، و نیز لازم است متوجّه باشد که خطراتی او را مورد تهدید قرار می دهد و باید بفهمد که ضررهائی متوجه اوست .
آدم مثل یک بچه است ، خیال می کند بزرگ شده و خودش توان انجام همه کارها را دارد ، ولی بچه به یک مادر نیاز دارد که بالای سرش بوده و مواظب او باشد ؛ اگر فرشتگان إلهی که ۲ نفرشان در روز و ۲ نفرشان در شب ناظر ، همراه ، کنترل کننده و حافظ ما نبودند ، ممکن بود حتی زمین هم إجازه راه رفتن را به ما نمی داد منتهی غافل بصورت مطلق هستیم ؛
ب- سالک باید ضرر شناس باشد و باید در خودش آمادگی مقاومت در برابر آنها را ایجاد کند (؛ این خطرات شبیه زلزله هستند آنها که آمادگی و مقاومت برخورد با آنها را ندارند آسیب های جدی می بیند ، ممکن است نعمت سلامتی ، فرزند آدم و همه چیز آدم همراه با آن بلایا از بین بروند ، ألعیاذبالله اگر انسان این غفلت را تا پایان عمر همراه با خود داشته باشد ، دچار مصیبت مزمنی شده است) .
ج- انسان باید راه نجات از خطرات را هم بداند ، ممکن است آدم فقیه ، فیلسوف و یا علّامه دهر باشد ولی چون کاربرد آن را نمی داند ، این علمش به دردش نمی خورد .
اینجانب به عنوان یک طلبه ارادتمند خدمت شما عرض می کنم :
یک روز خدمت استاد بزرگوار خود علامه طباطبائی رحمه الله تعالی علیه بودم ، از ایشان سوال کردم : به نظر شما بهترین راه حل برای این نوع حرکات و نِیل به مقاصد بلند معرفتی و عملی و مانند آنها چیست و آدم چه کار باید بکند که برای رسیدن به نتیجه مطلوب خود راه های طولانی را نخواهد طیّ بکند(البته این طبیعی است که انسان بدون زحمت به نتیجه ای نمی رسد) ؟ ایشان در پاسخ به سوال بنده دو جواب دادند :
۱-   بهترین راه (برای رسیدن به سعادت ،) شریعت است ، (و این سخن به این معنی است که : )انسان باید تلاش کند که واجبات خود را انجام دهد ، محرمات را ترک کند ، مستحبات را تا حدودی انجام دهد و مکروهات را تا حدودی ترک کند و مخصوصا بر این مواظبت کند که نمازهای یومیه اش را در اول وقت بخواند ؛ مسلّم است در این صورت از خیلی از خطرات و غفلت ها مصون می ماند .
۲-   سهل‌ترین ‌و وسیع‌ترین‌ راه‌ برای‌ سیر الی‌ الله‌ تبارک‌ و تعالی‌ ، راه‌ حضرت‌ امام‌ حسین‌ علیه السلام است .
سالک اگر وسیله نجات خود را امام حسین علیه السلام قرار بدهد و (به کشتی نجات حضرت سیدالشهدأ علیه السلام وارد بشود و) شریعت را هم درست عمل کند این فرد نعمت شناس است ، غفلت از او دور است و جلوی خطرات را گرفته و مسدود کرده است .
بعد ایشان فرمودند اگر مجموعه این بیداری ها در آدم باشد ، معلوم می شود این فرد نشسته نیست و خوابیده هم نیست ، و معلوم می شود که این فرد ایستاده است .
لذا خواجه سالکان به این آیه استدلال می کند که : قال الله تبارک و تعالی : قُلْ إِنَّما أَعِظُکُمْ بِواحِدَهٍ أَنْ تَقُومُوا لِلَّهِ  ، در قرآن آمده است که ؛ بگو : من فقط یک موعظه به شما دارم و آن موعظه عبارت از این است که ؛ شما برای خدا قیام کنید .
پس سالک باید :
۱-   خداوند متعال جل و علا را بشناسد
۲-   نعمت های خداوند کریم جل و علا را نیز بشناسد
۳-   شاکر نعمت های الهی باشد
۴-   متوجه خطرات نعمت ها باشد و خود را آماده کند
۵-   در صورت بروز خطرات با راهنمائی صحیح آنها را اصلاح کند
و به همین جهت (می فرماید : القومه للَّه هی الیقظه من سنه الغفله ،) عارفِ سالک قیام للَّه را یقظه می نامد و می فرماید : آدم باید بایستد و بیدار بشود از خواب آلودگی (و النهوض من ورطه الفتره) و قامت خود را راست کند و خود را از افتادن در مهلکه فترت (، که به معنای : غفلت و تنبلی نمودن است) حفظ کرده و رهائی بخشد .
بنابراین انسان اگر بیدار باشد ، متنبّه است و می داند که از کجا آمده ! ، در کجاست ! و به کجا می رود ! (و این است که یکی از حضرات معصومین علیهم السلام می فرمایند : رحم الله امرء عرف من أین و فی أین و إلی أین ؛) و به طور طبیعی این فرد را هیچ گونه خطری تهدید نمی کند ، و اگر خطری هم متوجه این فرد بشود ، به علت آنکه بیدار است ، می تواند این خطرات را کنترل کرده و خودش را محفوظ نگه دارد ؛ اگر در خواب باشد ، مورد هجمه قرار گرفته و نمی تواند از خودش دفاع کند ؛ اگر سیل جاری شود ، فردی را که نائم است آب می برد ، ألعیاذبالله اگر زلزله هم اتفاق بیافتد ، زیر آوار می ماند ؛ (پس اگر انسان از گزندِ بلایا نجات یابد و رهائی پیدا کند و از خود تحرّک و عکس العملی نشان بدهد به دلیل آن است که او بیدار است ،) و اولین مقدمه و تهیّوء و آماده سازی از مقدمات ورود در صفّ قاصدانِ ورود در کاروانِ عارفانِ سالک را طیّ کرده است .
والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته