درس اخلاق – بخش اول

درس اخلاق مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی بیات زنجانی(مدظله العالی)

شرح منازل السائرین خواجه عبدالله انصاری

جلسۀ اول

بسم الله الرّحمن الرّحیم
خداوند حکیم جل و علا در قرآن کریم می فرماید :
یا ایُّهَا الْانسان انَّکَ کادِحٌ الى رَبِّکَ کَدْحا فَمُلاقِیهِ

(جهت روشن شدن مفهوم این آیه ، اول باید به معانی “کادح” و “رب” پی ببریم)
الکدح : هو الحرکه مع العناء (؛ حرکت همراه با مشقت و سختی را کدح می نامند ؛ کادح : اسم فاعل است و به معنای ، حرکت کننده همراه با مشقت و سختی .)
(مرحوم علامه طباطبائی رحمه الله علیه در تفسیر خود ذیل این آیه شریفه آورده اند که راغب گفته کلمه ((کدح )) به معناى تلاش کردن و خسته شدن است . پس در این کلمه معنى سیر اخذ شده است و بعضى گفته اند: کدح تلاش نفس است در انجام کارى تا اینکه آثار تلاش در نفس نمایان گردد. بنابر این ، در این کلمه معناى سیر هم خوابیده، به دلیل اینکه با کلمه “الى” متعدى شده، پس معلوم مى شود که در کلمه “کدح” در هر حال معناى سیر و حرکت خوابیده ؛ با آنچه بیان شد تا حدودی با مفهوم کدح در لسان قران کریم آشنا شدیم.
الربّ (و اصله ربب) : هو بمعنی الصاحب (، المالک ، السید و من اسمائه تعالی جل و علا ؛ ربّ مصدر بوده و به معنای صاحب ، مالک و سید امده و از اسامی مختصه به خداوند متعال جل و علا می باشد . )
(با این اوصاف بر ما روشن شد که) خداوند حکیم جل و علا می خواهد به ما بفهماند که: ای انسان تو صاحب داری (که وجودت و هرچه داری از اوست) و به سوی او می روی و در این راه باید سختی هائی را متحمل بشوی.
در این باره یکی از معصومین علیهم السلام می فرماید: رحم الله امرء عرف من این و فی این و الی این ؛ بدین معنا است که : خداوند جل و علا رحمت کند فردی را که بداند از کجا آمده ! ، در کجاست ! و به کجا می رود !
یک اصل فلسفی و عرفانی است که : وجود ، یک امر واحد است و در عالم دو وجود نیست؛ در نگاه عمیق عرفانی گفته می شود: وجود و موجود هر دو واحدند و نیز در فلسفه متعالیه اینگونه آمده که: وجود حقیقتی است که در عین وحدت کثیر است و در عین کثرت واحد است و این در حالی است که کثرت و وحدتش مغایر یکدیگر نیستند.
(این سخن نشانگر این است که انسان در حال حرکت است؛ از جائی به جائی و از نقطه ای به نقطه ای دیگر می رود، (که اینها اگر حساب شده نباشد، انسان را به ناکجا آباد می برد،) به قول فلاسفه عالَم ماده از کوچک تا بزرگ لحظه به لحظه در حال حرکت است؛ جناب صدرالمتالّهین رحمه الله علیه نیز عالم طبیعت را نفس الحرکه خوانده اند .
(گفته شد که انسان، بلکه تمام عالم در حال حرکت است؛ حال این سوال پیش می آید که مبدا و مقصد این حرکت کجاست ؟ به این سوال می توان اینگونه پاسخ داد که) خداوند رحمان جل و علا در قرآن کریم اینگونه فرموده اند: هُوَ الْاوَّلُ وَ الْاخِرُ وَ الظَّاهِرُ وَ الْباطِنُ  و در آیه دیگر آمده است که: وَ کانَ اللَّهُ بِکُلِّ شَیْءٍ مُحِیطا  (بدین معنا که مبدا و مقصد هر دو یکی است و او بر همه چیر احاطه دارد ، یعنی مبدا، خداوند متعال جل و علا بوده و) غایت الحرکه (نیز) خداوند رحیم جل و علا می باشد؛ در تعریف حرکت ، اقوال متعددی است ، از جمله آنها می توان صیرورت که همان تجدد و تبدل است را نامبرد ، پس انسان در هر لحظه متبدل شده و در هر لحظه در جایگاهی است ، آدمی باید بداند که در کجا بوده ، (چرا و) چگونه آمده ، چگونه باید بماند و چگونه باید برود؛ اگر خداوند عزیز جل و علا نقطه آغاز و مقصد این سیر است ، پس باید خود را هم سِنخ او کنیم ، این مباحثی که ما در پیش داریم جهت شناختن چگونگی هم سنخ شدن با خداوند متعال جل و علا می باشد که در لسان عرفا تطهیر سلوک سفر الی الله و در لسان قرانی ، تزکیه و تهذیب نامیده شده است .
سیر الی الله باید همراه با تهذیب (تزکیه) و تطهیر باشد ، که این سیر را ، سلوک می نامند ؛ فلسفه بعثت انبیا نیز همین است که طریقه سیر صحیح این راه را به ما بیاموزند ؛ خداوند متعال جل و علا نیز در قرآن فرموده اند : هُوَ الَّذِی بَعَثَ فِی الْامِّیِّینَ رَسُولا مِنْهُمْ یَتْلُوا عَلَیْهِمْ ایاتِهِ وَ یُزَکِّیهِمْ وَ یُعَلِّمُهُمُ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَهَ وَ انْ کانُوا مِنْ قَبْلُ لَفِی ضَلالٍ مُبِینٍ ؛ امیرالمومنین علی علیه السلام در نامه ای به عثمان می فرمایند : برای هر امتی امامی است که به آن اقتدا می کنند ؛ عالم و امام هر امت از دو حال خارج نیست:
۱-انسان را به بهشت می برد و فرد را سالک الی الله می کند که در مضامین قرآنی ، امام الهی خوانده شده است .
۲-انسان را به جهنم می برد و فرد را سالک الی النار می کند که در مضامین قرآنی ، امام شیطانی خوانده شده است .
(جهت سلوک طریق الی الله دو راه پیش روی می باشد )

۱- علم اخلاق : جهت سلوک به طریق صحیح ، استاد اخلاق ، خوبی و بدی را به انسان نشان می دهد ؛ که در لسان قران مجید حضرت رسول مکرم اسلام صلی الله علیه و اله و سلم اینگونه معرفی شده است : وَ انَّکَ لَعَلى خُلُقٍ عَظِیمٍ  (در این ایه خداوند جلیل جل و علا )حضرت رسول صلی الله علیه و اله و سلم را معلم اخلاق معرفی کرده است .
۲- در سلوک صرفا به بیان خوبی و بدی اکتفا نمی شود بلکه استاد و معلم و راهنمای طریق ، راه را به انسان نشان می دهد و خطرات ان را بازگو می کند و دست انسان را می گیرد و به مقصد می رساند ؛ که در لسان قران کریم حضرت رسول مکرم اسلام صلی الله علیه و آله و سلم اینگونه معرفی شده است : لَقَدْ کانَ لَکُمْ فِی رَسُولِ اللَّهِ اسْوَهٌ حَسَنَهٌ لِمَنْ کانَ یَرْجُوا اللَّهَ وَ الْیَوْمَ الْاخِرَ وَ ذَکَرَ اللَّهَ کَثِیرا  (در این آیه خداوند جلیل جل و علا ) حضرت رسول صلی الله علیه و اله و سلم را بهترین الگو معرفی کرده است .
کتاب منازل السائرین (در بردارنده هر دو مورد که ذکر شد می باشد ؛ و به کلام دیگر این کتاب) جامع علم اخلاق و روش سلوک می باشد .
با توجه به شرایط حال و با توجه به وضع موجود جامعه ، ما و شما خود را طلبه معرفی کرده ایم ، در چنین جائی طلبه سالک الی الله دانسته می شود ؛ کسی که وارد زیّ طلبگی می شود باید تعریف خود را همراه داشته باشد ، که البته این تعریف نیز با تعاریف دیگر تفاوت دارد .
(در اینجا یک تذکر نیز به شما عزیزان می دهم ) این اخلاق ، چون اخلاق سلوکی است ؛ عزیزان ما باید از ابتدا تصمیم بگیرند مقداری از شرایط سلوک را (با) عمل (به آنها در خود اماده) کنند ، (که در کلام بزرگان آمده است که) تازیانه سلوک تندترینِ تازیانه هاست .
برای پای نهادن در این طریق و استمرار آن ۳ مقدمه ضروری است :

۱- عنایت خداوند رحیم جل و علا
۲-توجه امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف (و توسل نمودن به حضرتشان)
۳-دعا و عنایت دوستان (که رفیقِ طریق خوانده می شوند .)
سلوک یکصد منزل دارد ، و هر منزلی ده منزل متفرع بر خود دارد ، پس کسی که وارد سلوک الی الله می شود هزار منزل در پیش روی دارد ، اگر کسی در هر منزل فرضا یک ماه بماند هزار ماه می شود که تقریبا معادل ۸۳ سال می باشد (؛ ولی باز ممکن است فردی که ۸۰ سال از عمر خود را در این راه گذاشته است به نتیجه مطلوب نرسد ) ؛ اگر کسی اهل الله باشد ، هزار منزل را در لحظه ای می تواند درک کند، مانند شهدای کربلا که از سنین مختلف در میان آنها وجود داشت ؛ در مواردی ثانیه در سلوک ارزش قــدر را دارد (که خداوند متعال جلا و علا در قرآن کریم فرموده اند : وَ ما ادْراکَ ما لَیْلَهُ الْقَدْرِ * لَیْلَهُ الْقَدْرِ خَیْرٌ مِنْ الْفِ شَهْرٍ.)
در منابع اهل سنت امده است که : بین انسان و خداوند کریم جل و علا ، هزار عقبه وجود دارد؛ ( که در میان این عقبات) ، هم عقبات نورانی و (هم) عقبات ظلمانی (می باشد .)
انسان باید از عقبات ظلمانی عبور کند و در مورد عقبات نورانی (دو حالت وجود دارد) :

۱- یا باید بماند (گاهاً عقب گرد می باشد)
۲-یا اینکه باید عبور کند .
در احوالات میرزا جواد آقا ملکی تبریزی قدس الله نفسه الزکیه که از شاگردان میرزا حسینقلی همدانی رحمه الله علیه بودند معروف و منقول است که : ایشان فوق العاده زحمت می کشیدند اما آن چنان که مَدّنظر ایشان بود ، به نتیجه نمی رسید ؛ یک روز خدمت استادش می رسد، استادش جمله ای به او می گوید که: شما که توان حلّ یک مشکل کوچک خانوادگی را نداری ، چگونه می خواهی تا آخرین مراحل سلوک بروی؟  مرحوم میرزا جواد اقا رحمهالله علیه متوجه می شوند که در خانواده ایشان در تبریز مشکلی است که باید از نجف به تبریز رفته و آن مشکل را برطرف نماید؛ ایشان به سمت خانواده خویش رفته و مشکل را حلّ می کند؛ بعد از آن دوباره به نجف باز می گردد و به خدمت استادش می رسد؛ میرزا حسینقلی قدس الله نفسه الزکیه به ایشان می فرماید: تمامی اعمالی که در گذشته انجام می دادی به اندازه این حرکتی که انجام دادی ارزش نداشته است.
(همانگونه که از نام این کتاب مشخص است ، مولف کتاب قصد دارد در این کتاب،) منازل السائرین یا همان مقاطع بین حرکت از ابتدا تا انتها (و چگونگی درست سیر نمودن این مسیر )را بیان کند؛ منازل السائرین همان سیر من این الی این می باشد (که در حدیث صدرالذکر بیان شد) سیر الی الله که از لسان عارفان شنیده می شود، همان کادِحٌ الى رَبِّکَ  می باشد که از لسان خداوند جلیل جل و علا در قرآن کریم آمده است و منازل السائرین نیز همان مقامات العارفین می باشد .
منازل اسم مکان بوده و جمع منزل می باشد و منزل به معنای محل نزول است؛ سائرین جمع سائر بوده و منظور از آن سالکان، عارفان و سائران می باشد؛ در نتیجه، منازل السائرین به معنای محل نزول هائی است که آدم سالک و مسافر دارد؛ ایشان انسان را در این دنیا مسافر می داند که از جائی به سوی مقصدی می رود .
ممکن است این سوال از ما بشود که: شما چرا در مباحث اخلاقی، مبنای خود را این کتاب گذاشته و چرا کتاب دیگری را انتخاب نکردید؟ (با اینکه کتب دیگر از اساتید بزرگ اخلاق نیز وجود دارد، و البته ممکن است قصد و غرضی از این سوالشان داشته باشند که باید در مقام جواب به ایشان گفته شود)
این کتاب در گذشته جزء کتب درسی حوزه بوده، که با کمال تاسف مانند خیلی از درس های اساسی و اصلی مغفول عنه واقع شده است؛ پس این کتاب (مورد اعتماد علمای سَلَف بوده است و) فی الحال مورد غفلت و فراموشی واقع شده است.
و یا اینکه سوال دیگری بنمایند که: این جریان ، یک جریان اخلاقی و خودسازی است و انسان باید در مسیر فلاح و نجات قرار بگیرد، شما چه مقدار به صاحب این کتاب اطمینان دارید ؟
(همانگونه که در پاسخ سوال بالا گذشت ، این کتاب مورد اعتماد علمای سلف بوده است و) نظر مولف نیز در مورد امیرالمومنین علی بن ابیطالب علیه السلام این است : ان مقدم القوم و باب الأعظم لمدینه هذا العلم و ساقیهم بمشرب الکوثر ألذی خصُ بنبیّنا محمد صلی الله علیه و آله و سلم علی بن ابی طالب علیه السلام  …. (الخ) …

پس سخنان ایشان عالمانه ، آگاهانه ، سالکانه و سازنده می باشد (و این خود نشان این است که ایشان خود راه درست و صحیح را پیدا نموده) و با تائید علمای سلف و این که ایشان مورد وثوق آنان بوده است ، کلام ایشان نیز در نزد ما موثق می شود.

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته