درس خارج فقه ۷ خرداد

بسم الله الرحمن الرحیم
فقه ۷ خرداد ۹۰

به مسأله ۳۱ رسیدیم که یک بحث فنی و جدی است. این بحث درباره این است که اگر کسیکه وضوء میگیرد رطوبتی در محاسن وجود نداشته باشد چگونه باید مسح کند؟ در اینجا اقوالی وجود دارد که که برخی فقط احتمال قول بودن دارند. مرحوم سبزواری در جلد دوم مهذب به هم این اقوال اشاره کرده است.
یکی از این اقوال، حرف سید است. سید می‌فرماید: «لو لم یمکن حفظ الرطوبه فی الماسح من جهه الحرّ فی الهواء أو حراره البدن أو نحو ذلک ولو بإستعمال ماء کثیر بحیث کلما أعاد الوضوء لم ینفع، الأقوی جواز المسح بالماء الجدید»اگر در اثر حرارت هوا و یا بدن و مانند آن حفظ رطوبت در ماسح ممکن نباشد طوری که اگر دوباره و برای بار سوم هم وضوء بگیرد دست خشک میشود اقوی آن است با زدن دست به آب خارج از آن وضوء مسح کند پس این قول اول است که می‌گوید تیمم نمی‌خواهد و کشیدن دست خشک هم لازم نیست.
سید در ادامه به قول دوم هم اشاره می‌کند: «و الأحوط المسح بالید الیابسه ثم بالماء الجدید ثم التیمم» که درواقع دو مسح واجب است یکی با دست خشک دومی مسح با زدن دست به آب خارج و بیرون از آب وضوء و در آخر با تیمم ختم می‌شود. قول سوم فقط تیمم لازم است و نیازی به مسح ندارد. قول چهارم قول آقای خویی است که می‌فرماید مسح با آب جدید و تیمم احتیاطی است. ولی اقوی همان تیمم است. این اقوال مربوط به اصل مسأله بود. محشین هم اقوالی دارند. در جایی که سید فرمود اقوی جواز مسح است، مرحوم آل یاسین فرموده که متعین همین است. مرحوم آقای خویی هم اقوی را وجوب تیمم می‌داند. مرحوم خوانساری فتوای سید را گفته است که: «لایترک الجمع بین الثلاثه». آقای گلپایگانی و آقای نائینی و مرحوم سید ابوالحسن اصفهانی هم نظر سید را تأیید کرده و همین را گفته‌اند. مرحوم آقای حکیم هم نزدیک به آقای خویی گفته که: «لایترک الإحتیاط بالمسح بالماء الجدید و التیمم». کاشف‌الغطاء نوه مرحوم کاشف‌الغطاء هم گفته این احتیاط ترک نشود. این اقوال معاصرین بود.
در واقع ما در اینجا در دو مرحله باید بحث کنیم مرحله اول راجع به اقوال فقها بحث میکنیم مرحله دوم راجع به ادله آنها اما مرحله اول که مربوط به اقوال فقهاء است باید چنین گفت اقوال فقیهان به دو قول اصلی برمی‌گردد: یکی مسح به ماء جدید با تیمم، دیگری هم فقط تیمم. در واقع بحث در این است که آیا مسح با دست یابس لازم است یا خیر؟ و در صورت مسح به ماء جدید، آیا تیمم هم لازم است یا خیر؟
ادله کسانی که گفته‌اند مسح با ید یابس و خشک لازم است در مرحله نخست دلیل آنها قاعده میسور است.چون در مسح دو چیز لازم است: یکی اصل المسح، دوم مسح به بلّه الوضوء و رطوبت آن است علی الفرض اصل. مسح امکان دارد ولی بلّه الوضوء ممکن نیست. در این صورت فقط خصوصیت دوم متعذر است و دلیل نداریم که مسح با دست یابس را لازم نباشد. پس طبق قاعده مذکور اصل مسح به قوت خودش باقی است اگر دست مرطوب نباشد.
اشکالی که بر این استدلال وارد کرده‌اند این است که نه صغرای آن درست است نه کبرای آن. چون میسور بلّه الوضوء که مطلق بلکه میسور آن مسح همواره با بله و رطوبت است اگر چه با آب خارج از وضوء باشد و در این صورت یا مسح با دست خشک واقع میشود و یا با آب جدید وهیچکدام از  مسح نیست. مسح با آب جدید یا مسح با ید یابسه مسح بماء الوضوء نیست. مثل اینکه کسی از شما آب انار بخواهد و برای شما میسور نباشد و برایش آب انگور ببرید. اینکه درست نیست. این دو متباین هستند. و از طرف دیگر کبرای قضیه هم مشکل دارد چون دلیل قاعده میسور ضعیف است؛ چه دلیل نبوی آن (المیسور لایترک بالمعسور) و چه دلیل علوی آن (ما لایدرک کلّه لایترک کلّه) از حیث سند تام نیست.
این اشکال در مسح به ماء جدید هم وارد است. عرفا آب جدید را آب وضو نمی‌دانند بلکه یک غَسل جدید است. هیچ کدام از دست یابس و ماء جدید میسور وضوی قبلی نیستند. دلیل دوم آقایان اطلاق آیه است. می‌گویند در قرآن نیامده که بلّه الوضوء لازم است. بلکه در قرآن مطلق المسح آمده و بحث بلّه الوضوء در روایات آمده است بنابراین با تملک به اطلاق آیه میتوانیم بگوییم مطلق بله و رطوبت حتی اگر از خارج باشد کفایت میکند. جواب این دلیل این است در آیه شریفه «برؤوسکم» آمده و ظاهر آیه مسح سر را اراده کرده است و مسح در اینجا اگر به معنای إمرار دست باشد مطلق امرار دست بدون رطوبت نمی‌تواند مسح قرآنی باشد.بنابراین ظاهر آیه می‌تواند مجوز باشد پس باید مسح به ماء جدید هم مسح قرآنی باشدمسح قرآنی یعنی مسح با همان آب وضوء که انجام داده است. اما مسح به ید یابس نه دلیل قرآنی دارد و نه دلیل روایی. از همین جا دلیل احتیاط روشن می‌شود و آنهایی که دست یابس را قبول کرده‌اند قاعده میسور را تمام دانسته‌اند و مخالفین قاعده میسور دلیلی برای این احتیاط نمی‌بینند.
پس مسح با ماء جدید با اطلاق آیه می‌سازد و ضم تیمم هم لازم است چون احتمال بسیار قوی است که دست بدون بله الوضوء در حکم فاقد الماء باشد زیرا «فامسحوا» از آن انصراف دارید. در این صورت وضوی او اصلی نخواهد بود و ضم تیمم برای احتیاط لازم می‌شود. ما هم در رساله و حاشیه عروه همین احتیاط را کرده‌ایم.