درس خارج فقه : ۲۶ دی

بسم الله الرحمن الرحیم
درس خارج فقه ۲۶ دی

بحث ما درباره مستحبات و مکروهات وضو بود. به تناسب بحث، به روایت عبدالرحمن بن کثیر هاشمی رسیدیم و دربارۀ این روایت از نظر سندی بحث کردیم. چون روایت خوبی است و نوع مستحبات هم در آن آمده است، بهتر است آن را تا آخر بخوانیم و به نکاتش اشاره کنیم. بحث این بود که آیا در محل استنجاء، وضو گرفتن مکروه است یا نه؟ فقها فتوا داده¬اند که مکروه است ولی از روایت هاشمی و روایت ابن حذاء که در باب ۱۵ وسائل الشیعه آمده است، به دست می¬آید که امیرالمؤمنین و امام باقر (ع) مدام این کار را انجام می¬داده¬اند و اگر مکروه بود چنین نمی¬کردند.
در این روایت آمده است که محمد حنفیه می¬گوید امام علی (ع) بعد از استنجاء، استنشاق کردند و فرمودند: «اللهم لاتحرّم علیّ ریح الجنه و اجعلنی ممن یشم ریحها و روحها» این روایت از یک طریق نقل نشده است، بلکه از طرق متعدد نقل شده است. در برخی روایات داریم که چند نفرند که از بوی بهشت محرومند که یکی از آنها عاق والدین است. سپس در روایت آمده که: «قال ثم غسل وجهه فقال اللهم بیض وجهی یوم تسود فیه الوجوه …» ادامه این دعا در این روایت، بین نسخه تهذیب با نسخه وسائل فرق¬هایی وجود دارد و رساله مرحوم آقای بروجردی تطابق بیشتری با این نسخه دارد. در صورت تعارض بین نسخه تهذیب و نسخه وسائل، مناسب این است که نسخه تهذیب ترجیح دهیم.
در ادامه هم آمده که: «اللهم أعطنی کتابی بیمینی» در اینجا بحثی هست که آیا واقعا کتاب آدم¬های خوب را به دست راست می¬دهند؟ آیا منظور همان دست راست است؟ مرحوم شبّر هم روایاتی آورده که بعضی¬¬ها در روز قیامت دستشان از پشت سرشان بیرون می¬آید. مرحوم استاد ما علامه در تفسیر سوره «الحاقه» بحث مفصل و خوبی دارد و می¬فرماید منظور از اصحاب الیمین، اصحاب دست راست نیست، بلکه منظور اصحاب یمن، یعنی اصحاب المیمنه. اصحاب الشمال هم همان اصحاب مشئمه و زشتی هستند. پس باء در «بیمینی» باء سببیه است و معنای ظرفیه ندارد. یعنی هر انسانی کتابی دارد و در آن همه اعمال او ثبت شده است. «مقطعات النیران» هم که در ادامه دعا آمده درجات آتش جهنم را نشان می¬دهد. ثبات هم به معنای سکینه است و در اسلام موضوعیت دارد. در بهشتی یا جهنمی شدن هم همین مهم است که انسان چقدر در عقیده خود ثبات دارد. البته این صراط هم که وجود دارد و جزء معارف اسلامی است و در منابع دینی آمده است: الصراط صراطان صراط فی‌الدنیا و صراط فی‌الآخره و از مو باریکتر و از شمشیر برنده‌تر است نوعی تمثل و بیان سمبلیک است. یعنی هر کس اینجا ثبات دارد آنجا هم ثبات دارد.
خلاصه آنکه روایت از نظر سند هم قابل اعتنا بود و هم از حیث دلالت. یکی دیگر از مکروهات وضو این است که ظرف وضو نباید مفضض باشد یعنی ظرفیکه با آب نقره، آب داده شده است را استفاده نکنند. روایاتی هم داریم که قابل استناد هستند. در روایتی آمده که از تشتی سؤال شده که تماثیلی دارد، یا کوزه¬ای که عکس روی آن کشیده شده و یا نقره¬ای بوده. جواب داده شده که «لا تتوضأ» که ظهور در عدم جواز و حرمت دارد و چون در برابر آن روایاتی که دلالت بر جواز دارد قرار می‌گیرد، جمع آن با بقیه روایات دال بر جواز این است که این نهی حمل بر کراهت بشود. منتها درباره ظرف مذهّب یعنی طلاکاری شده دلیلی نداریم. فقها گفته¬اند حکم مذهب در حکم مفضض است ولی دلیلی بر این حرف نداریم.
پنجم درباره وضو با آب¬های مکروه است (الوضوء بالمیاه المکروهه). البته می¬دانید که این عبارت مسامحه دارد، چون آب مکروه معنا ندارد. منظور آبی است که استفاده از آن مکروه است. چون کراهت از احکام فقهیه است و عارض بر فعل می¬شود، نه بر موضوع خارجی. در قرآن هم که گفته شده «حرمت علیکم امهاتکم» آنجا گفته¬اند که یک مضاف افتاده است. اینجا هم منظور آب¬هایی است که مثلا در مقابل خورشید قرار گرفته است. روایت قابل استنادی از امام صادق (ع) داریم که از رسول اکرم (ص) روایت کرده¬اند: «الماء الذی تسخّنه الشمس لا توضؤوا به و لاتغسلوا به و لاتعجنوا به فإنه یورث البرص». جمع بین این روایات و آیات دال بر جواز، ما را به کراهیت این آب¬ها می¬رساند. یا مثلا درباره «ماء الغساله من الحدث الأکبر» گفته¬اند که وضو با آن باطل است. بعضی از عامه گفته¬اند که اصلاً بدن جنب نجس است. ولی در فقه شیعه این معنا مورد قبول نیست و استفاده از این آب را مکروه می¬دانند. مرحوم آقا ضیاء عراقی، مرحوم آقا شیخ عبدالکریم حائری و مرحوم نائینی حرفشان این است که اگر آبی غیر از این وجود ندارد؛ در وضوء به این اکتفا نکند و تیمم هم بکند و در غیر این صورت هم احتیاط افراد بکنند. ولی انصاف این است که اگر بدن جنب نجس است آب هم نجس است، اگر بدن پاک است آب هم پاک است. پس نه دلیلی برای احتیاط داریم و نه برای کراهت. چرا بهتر است که با آب تمیز وضو بگیریم تا متناسب با وضو باشد و این مسأله بیشتر جنبه اخلاقی و بهداشتی دارد تا جنبه مولوی. مانند روایتی که داریم ، با آبی وضو بگیرید که بشود آن را خورد.

و صلی الله علی سیدنا محمد و آله (ع)