درس خارج فقه : ۲۰ دی ۸۹

بسم الله الرحمن الرحیم
درس خارج فقه ۲۰ دی ۸۹

از جمله مسائلی که در غَسل الوجه مطرح است بجث افرادی است که دست و صورت شان بزرگ¬تر از حد معمول است و طبعا باید به حد متعارف رجوع کنند. این حکم مبنای روایی ندارد ولی سرّ آن روشن است زیرا آیات و روایات ما منزّل بر صور متعارف است.
اما مهم¬ترین مسأله¬ای که هست بحث جریان آب در وضو است. سید می¬گوید: « و یجب إجراء الماء فلا یکفی المسح به» یعنی خیس کردن دست و کشیدن بر صورت (مسح) کافی نیست، بلکه باید آب ریخته شود (غَسل). سید همچنین در ادامه می¬گوید: «و یجزی استیلاء الماء علیه». ما اینجا حرف داریم. صرف الاستیلا کافی نیست چرا که قرآن «فاغسلوا» دارد. البته اگر در این استیلا صدق عرفی غسل بکند کافی است.
پاسخ استاد به اشکال: درست است که غسل یعنی استیلاء الماء، ولی ممکن است استیلا به گونه¬ای باشد إجراء الماء بر آن صدق نکند مثلا با دستگاه آب¬پاش، آب را مستولی بکنیم، بعید است که صدق غسل بکند.
حال دلیل اجراء الماء چیست؟ چون در قرآن فقط امر «فاغسلوا» داریم. تمام بحث در این است که استیلا بدون اجراء مجزی هست یا خیر؟ در اینجا سه احتمال داده شده است. یک احتمال این است که مراد از «فاغسلوا» همانند امر به غَسل لباس نجس است یعنی صرف استیلاء کافی نیست. یعنی هم آب ریخته شود و هم دست کشیده شود تا آب خارج شود و به همان جا برسد. در جلد ۱ وسائل، باب ۴۶ از ابواب وضو حدیث صحیحی داریم که امام باقر (ع) می¬فرماید: «کلما أحاط به من الشعر فلیس للعباد ان یطلبوه و لا یبحثوا عنه ولکن یجری علیه الماء» یعنی اگر موی پرپشت دارید لازم نیست فحص بکنید که آب به زیرش رسیده یا نه؟ پس یعنی باید آب را برساند. احتمال دوم این است که شستن لازم است ولی إخراج الغساله لازم نیست. مؤید این مسأله برخی روایات است که وضو باید مثل دهن (روغن) باشد. احتمال سوم هم مابین دو احتمال قبلی است و اخراج غساله را لازم نمی¬داند. اعتقاد خود بنده هم این است که غساله در مواردی است که مغسول حالت جمع¬کنندگی دارد و مایع را در خود جذب می¬کند مثل پارچه و آجر. ولی در صورت این¬طور نیست. در این احتمال، آب ممکن است از جای دیگر بیاید و لازم نیست هر بار آب ریخته شود. یعنی اجراء با فشار لازم نیست و با إمرار دست هم کافی است.

***

اما کتابی که امروز می¬خواهم درباره آن صحبت کنم کتاب «مسارّ الشیعه فی مختصر تواریخ الشیعه» نوشته شیخ مفید (ره) است. این کتاب ظاهرا یک رساله عملیه است که طبق روزهای سال تألیف شده تا وظایف و اعمال متناسب شیعه در روزهای مختلف سال مشخص شود. ایشان سال را از ماه رمضان شروع کرده که خیلی جالب است، زیرا قرآن توجه خاصی به این ماه نشان داده و به آن اهمیت داده است. در وقایع ماه ربیع به بحث هجرت پیغمبر اکرم (ص) اشاره می¬کنند که مبدأ تاریخ اسلامی است. شهادت حضرت امام حسن عسکری (ع) را هم ایشان روز چهارم ربیع¬الاول می¬دانند که البته از موارد اختلافی است. از اینگونه موارد اختلافی زیاد است. مثلا درباره عمر یزید بن معاویه هم که در ماه ربیع مرده، اختلاف هست. مرحوم امام خمینی در کتاب فنی «الخلل فی الصلوه» گفته که شیخ انصاری در اواخر دچار مشکل در بینایی شده بود و برای همین، برخی روایات را درست نقل نکرده است. برای همین باید مخصوصا ما طلبه¬ها در نقل روایات به مردم دقت کنیم.