ادامۀ بحث ادلۀ تقیه – نوزدهم مهرماه

 بسم الله الرحمن الرحیم
ادامۀ بحث ادلۀ تقیه – نوزدهم مهرماه ۱۳۹۰

گفتیم که ادله تقیه مطمئناً احکام تکلیفیه عمل مورد تقیه را برمی‌دارد. همین‌طور احکام وضعیه را نیز رفع می‌کند. منتهی بحث در این بود که آیا جزئیت، مانعیت و شرطیت را نیز برمی‌دارد یا خیر؟ دلایلی ذکر شد که اینها هم رفع می‌شود. روایت اول را ذکر کردیم که صحیحه هم بود ولی ایرادی داشت که مربوط به واجبات و محرمات نفسیه بود و شامل اضطرار غیر مستوعب نمی‌شد.
روایت دوم که شیخ انصاری به آن استدلال کرده و دیروز هم خواندیم این بود که: «التقیه فی کل شیء یضطر إلیه إبن آدم فقد أحلّه الله له». گفتیم شیخ معنا کرده که هر چیزی که انسان به آن مضطر شود حلال است. این روایت از اسماعیل جعفی و محمد بن یحیی بن سالم است که ظاهرا «سالم» درست نیست بلکه «سام» درست است. پس این روایت امور نفسی و غیری را دربرمی‌گیرد و اشکال وارد بر روایت قبلی بر این وارد نیست.
به استدلال به این روایت نیز اشکال شده که چون در حالت تقیه، عملی که فرضاً واجب بوده، حالا ترک آن حلال شده است، در این صورت آیا می‌شود گفت که ترک واجب ملازم با صحت عمل است؟ طبق این ایراد، از روایت رفع‌الوجوب و رفع‌الحرمه استنباط می‌شود ولی صحه‌العمل مستفاد نیست. پس درست است که کار حرامی انجام نشده، ولی کار صحیحی هم اتیان نشده است.
روایت دیگری که برای رفع مانعیت  و جزئیت به آن استدلال شده، روایت صحیحه‌ای است که أبی‌الصباح  در سند آن آمده که اگر «أبی‌الصباح کنانی» باشد ثقه است. همچنین در سند آن «سیف بن عمیره» هم آمده که برخی او را واقفی می‌دانند. در این صورت اگر واقفی باشد روایت موثقه است نه صحیحه. ولی در هر صورت روایت معتبره است. روایت در جلد ۲۳، باب ۱۲ آمده و در آن گفته شده: «والله لقد قال لی جعفر بن محمد (علیه السلام) : ان الله علّم نبیّه التنزیل والتأویل، فعلّمه رسول الله (صلى الله علیه وآله) علیا (علیه السلام)، قال : وعلّمنا والله، ثم قال: ما صنعتم من شیء أو حلفتم علیه من یمین فی تقیه فأنتم منه فی سعه».
درباره تنزیل و تأویل گفته شده که مراد، ظواهر و بواطن است. اینکه گفته «فی سعه» یعنی اثری بر آن یمین مترتب نیست. پس دلالت این روایت روشن است، ولی ایرادی که بر استدلال به آن گرفته شده این است که کلمه «سعه» گفته شده که در مقابل «ضیق» است یعنی خدا در این صورت به شما سخت نمی‌گیرد و سخت‌گیری خدا یا تحریم است یا جعل حدّ شرعی برای آن کار. پس وقتی سخت نگیرد یعنی آن کار تقیه‌ای نه حرام است نه مجازات شرعی دارد. اما آیا مست هم نمی‌کند؟ آیا نجس هم نیست؟ آیا آب کشیدن هم لازم نیست؟ پس از این روایت برنمی‌آید که آثار وضعی هم مترتب نباشد.
شاهد قضیه را هم فقها ذکر کرده‌اند که اگر کسی عین نجاست را از روی تقیه با شراب بشوید، در اینجا نگفته‌اند که عین نجاست پاک می‌شود. پس این روایت شامل رفع جزئیت، مانعیت و شرطیت و مانند نمی‌شود.