Ctrl/Cmd + P را برای چاپ فشار دهید
یا به صورت PDF ذخیره کنید

زمان پرداخت زکات‏

مسئلۀ ۲۲۰۸ :    وقت دادن زکات گندم و جو و مانند اینها، موقع خرمن و جدا کردن از کاه است و در خرما و کشمش، هنگامی است که خشک شده باشند. در شتر، گاو، گوسفند، طلا و نقره، لحظه شروع ماه دوازدهم است و بهتر آنست که پرداخت زکات را تا پایان ماه دوازدهم به تأخیر بیندازند و اگر پیش از پایان ماه دوازدهم بخواهند زکات بدهند، مانعی ندارد، گرچه اگر به نیت قرض کردن بدهند بهتر است و بعد حساب کنند و در هر صورت ابتدای سال بعد، پس از پایان ماه دوازدهم است.
مسئلۀ ۲۲۰۹ :    پس از جدا کردن زکات لازم نیست آن‎را بلافاصله به مستحق برساند و اگر دسترسی به مستحق داشته باشد، احتیاط مؤکد آنست که تأخیر نیندازد، مگر اینکه تأخیرش برای رسیدن به شخص خاص یا مصرف معینی باشد که در اسلام مشخص شده است.
مسئلۀ ۲۲۱۰ :    بعد از آنکه زکات از مال زَکوی- مالی که به آن زکات تعلق گرفته- جدا شد، جایز نیست به چیز دیگر یا به قیمت تبدیل شود، در صورتی که پرداخت زکات به مستحق را به تأخیر اندازد و در این حال مال تلف شود، به‌طوری که عرفاً نگویند زکات را فوراً داده است، چه در حفظ آن کوتاهی کرده یا نکرده باشد، باید عوض آن‎را بپردازد و اگر به این‏ اندازه تأخیر نیانداخته بلکه زمان کوتاهی- مثلاً دو سه ساعت- بوده و در همان زمان کوتاه تلف شده است، اگر در حفظ و نگهداری کوتاهی‏ نکرده و مستحقّی هم حاضر نبوده است، ضامن نیست و اگر دسترسی به مستحق داشته است، بنا بر احتیاط عوض آن‎را باید بدهد و اگر در زمان کوتاه تأخیر، به علّت کوتاهی کردن، زکات از بین برود، چه به مستحق دسترسی داشته باشد یا نداشته باشد، ضامن است.
مسئلۀ ۲۲۱۱ :    اگر مالی را که به عنوان زکات مالش جدا کرده، منفعتی داشته باشد، مثلاً گوسفندی که شیر بدهد یا گاوی که زایمان بکند، منافع آن برای فقیر است.
مسئلۀ ۲۲۱۲ :    اگر فقیه جامع شرایط حکم کند که زکات را به او بپردازند، بر بدهکاران زکات واجب است که زکات را به او بدهند، ولو اینکه مقلّدش نباشند و اگر زکات به دست او رسید بدهکاران زکات، ذمّه‎شان بری خواهد شد و چیزی بر عهدۀ آنها نیست و در صورتی که حکم نکرده باشد، ولی فتوا دهد که زکات باید به دست فقیه جامع شرایط برسد، در این فرض تنها بر مقلّدینش واجب است زکاتشان را به او برسانند.
مسئلۀ ۲۲۱۳ :    کسانی که از طرف فقیه جامع شرایط به عنوان عامل- مأموران جمع‎آوری زکات- هستند، در گندم و جو، موقعی که از کاه جدا می‏کنند و در خرما و کشمش، وقتی که خشک شده باشند و در بقیۀ اموال وقتی که ماه دوازدهم آغاز شد، می‏توانند از مالک مطالبه زکات کنند و اگر مالک خودداری کند و زکات از بین برود، باید عوض آن‎را بدهد.
مسئلۀ ۲۲۱۴ :    اگر کسی بعد از آنکه زکات مالش واجب شد از دنیا برود، بر ورثه او واجب است که زکات را از اصل مال او پرداخت کنند، امّا اگر قبل از واجب شدن زکات از دنیا برود، اموال او به ورثه می‏رسد و در صورتی که سهم هر یک از ورثه به حدّ نصاب برسد، واجب است زکات بدهند.
مسئلۀ ۲۲۱۵ :    اگر کسی درخت خرما یا انگور را برای عموم وقف کند و متولّی پیش از واجب شدن زکات، درختان را در اختیار کسانی قرار دهد که مورد وقف هستند، هر کدام از آنها که سهمش به حد نصاب برسد، زکات بر او واجب می‏شود و اگر واقف آنها را برای عدّه‏ای خاصّ یا عناوین مخصوص وقف کرده باشد، هر کدام از ایشان یا آن عناوین که سهمشان به حدّ نصاب برسد واجب است زکات آن‎را بدهند.
مسئلۀ ۲۲۱۶ :    بنا بر تعبیر علم فقه، زکات از عناوین قصدیه است، بنابراین اگر کسی قبل از واجب شدن زکات بخواهد چیزی را به عنوان زکات به مستحق بدهد، نمی‏تواند نیت زکات کند بلکه می‏تواند به قصد قرض به مستحق بدهد و به او اعلام کند که این قرض است و او نیز قبول کند، در این صورت اگر پس از رسیدن وقت زکات، شرایط وجوب در مالک و مال باقی بماند، می‏تواند قرض او را از زکات حساب کند.
مسئلۀ ۲۲۱۷ :    اگر کسی یقین دارد که زکات بر عهده‏اش آمده است، ولی شک دارد که آن‎را پرداخت کرده یا نه، واجب است زکات را بپردازد، اگرچه آن شک مربوط به سالهای گذشته باشد، مگر در صورتی که آن مال که متعلّق زکات بوده، تلف شده باشد و او هم ضامن نباشد، در این فرض اگر شک کند که زکات آن‎را داده یا نه، چون اقوی‏آنست که زکات به مالیت مال در عالم خارج تعلّق گرفته و متعلّق به ذمۀ مکلّف نیست، اصل آنست که ذمۀ او بر مثل یا قیمت مشغول نیست و چیزی بر او واجب نخواهد بود؛ امّا اگر زکات به ذمۀ مکلّف تعلّق پیدا کرده باشد، اصل بر اشتغال و لزوم ادای زکات است و در هر صورت احتیاط مؤکد آنست که زکات را بدهد، ولی اگر شک کند که اصلاً زکات بر او واجب شده یا نه، چیزی بر او واجب نیست.
مسئلۀ ۲۲۱۸ :    اگر کسی شک داشته باشد که زکات بر او واجب شده یا نه، اگرچه مطابق قاعده چیزی بر او لازم نیست، ولی اگر بخواهد احتیاط کند و بیشتر اطمینان حاصل کند می‏تواند مالی را به فقیر واجد شرا یط بدهد و میان خود و خدای خود نیت کند، اگر زکات بدهکار است بابت همان حساب می‏شود و اگر بدهکار نباشد از بابت ردّ مظالمی که شاید بر عهده‏اش باشد محسوب می‏شود و اگر نداشته باشد از بابت زکات پدر و مادر یا شخص ثالث دیگری که بدهکار بوده حساب می‏شود، وگرنه به عنوان ردّ مظالم محتمل محسوب می‏شود و نیز می‏تواند همین روش احتیاطی را در جایی که شک دارد خمس بدهکار است یا نه، انجام دهد و با همین کیفیت خمس را به مصرف شرعی برساند.
مسئلۀ ۲۲۱۹ :    در مواردی که چند نفر شریک هستند، در صورتی که سهم هر کدام به حدّ نصاب برسد، زکات بر همۀ آنها واجب می‏شود.
مسئلۀ ۲۲۲۰ :    کسی که پنج درهم نقره، یعنی دو مثقال و پانزده نخود (حدود ۱۳/۱۷ گرم) نقره، به عنوان زکات بدهکار است و همچنین در تمام مواردی که به همین مقدار یا بیشتر زکات بدهکار است، احتیاط مؤکد آنست که همان مقدار یا قیمت آن‎را به فقیر بدهد و کمتر از آن‎را به یک فقیر ندهد، مگر در صورتی که آن مقدار زکاتی‏که بر عهده‏اش هست کمتر از این رقم باشد مانند کسی که زکات نصاب اوّل طلا و نقره را پرداخت کرده و اکنون روی نصاب دوّم سال گذشته است، در این فرض همان مقداری‏که به عهده‏اش آمده است به فقیر بدهد، کفایت می‏کند.
مسئلۀ ۲۲۲۱ :    در موارد وجوب زکات، مالک مخیر است زکات را از همان جنس مورد زکات یا از قیمت آن بپردازد، بلکه می‏تواند منفعت چیزی را مانند سکونت خانه، بابت زکات محاسبه کند و اگر بخواهد قیمت آن‎را بپردازد باید قیمت زمان پرداخت را حساب کند و چنانچه قیمت زمان تعلّق زکات بیشتر باشد، بهتر است که قیمت زمان تعلّق را محاسبه کند.
مسئلۀ ۲۲۲۲ :    اگر مالک از پرداخت زکات امتناع کند مستحق نمی‏تواند بدون اجازۀ حاکم شرع از اموال او به عنوان تقاص و گرفتن حقّ خود چیزی بردارد و اگر از حاکم شرع جامع شرایط به صورت عام یا خاص اجازه بگیرد، مانعی ندارد.
مسئلۀ ۲۲۲۳ :    مستحق زکات نمی‏تواند آن‎را به کمتر صلح کند یا به مالک ببخشد، مگر آنکه فقیر با رضایت خاطر متناسب حال و شأنش چیزی را به مالک اهدا کند- از طریق دست‎گردان و مانند آن- و نیز نمی‏تواند چیزی را گران‏تر از قیمت آن، بابت زکات قبول کند و حاکم شرع جامع شرایط هم نمی‏تواند زکات را در برابر چیز کم مصالحه کند یا چیزی را گران‏تر از قیمت واقعی بابت زکات بپذیرد یا اینکه از طریق دست‎گردان و مانند آن زکات را از مالک بگیرد و تمام یا مقداری از آن‎را به مالک برگرداند، مگر آنکه مصلحت را در این کار تشخیص دهد و مطابق مصلحت آنها را انجام دهد و تشخیص مصلحت به عهدۀ اوست.
مسئلۀ ۲۲۲۴ :    مستحب است زکات واجب را آشکارا و صدقات مستحبی را مخفیانه ادا کنند.
مسئلۀ ۲۲۲۵ :    مستحب است افرادی که از مالکان زکات می‏گیرند چه حاکم شرع جامع شرایط باشند یا فقرا، برای مالکان دعا کنند.
مسئلۀ ۲۲۲۶ :    مستحب است زکات گاو و گوسفند و شتر را به مستحق یا تهیدستانی بدهند که در جامعه با حیثیت و آبرو شناخته شده‏اند و مستحقّان خویشاوند را بر دیگران و صاحبان علم و کمال را بر دیگران و آنهایی که اهل سؤال نیستند، بر آنانی که اهل سؤال هستند ترجیح داده و مقدّم بدارند و اگر دادن زکات به فقیری، از جهات دیگری ترجیح داشته باشد ولو اینکه اهل علم یا خویشاوند نباشد بهتر است زکات به او داده شود.
مسئلۀ ۲۲۲۷ :    مکروه است انسان از مستحق بخواهد زکاتی را که از او گرفته است به خودش بفروشد، امّا اگر خود فقیر بخواهد چیزی را که گرفته بفروشد، پس از آنکه آن‎را قیمت کرد، در صورتی که شخص زکات دهنده بخواهد خریداری کند مقدّم است.