بهطور طبیعی هر مجموعهای از اجزاء و عناصر گوناگون تشکیل میشود که با ترکیب و تألیفشان آن مجموعه را به وجود میآورند. بنابراین هر مجموعه و هر مرکبی دارای انواعی از تقسیمبندی است. قوانین دین هم از این موضوع مستثنی نبوده و طبعاً دارای انواع مختلفی از تقسیمبندی است؛ مانند عبادی و غیرعبادی، فردی و اجتماعی، مالی و غیرمالی و دهها تقسیمبندی دیگری که دربارۀ دین مطرح است و یا ممکن است مطرح شود. یکی از مهمترین تقسیمبندیها و شاید ابتداییترین آنها، همان است که در تحلیل ضرورت تحقیق دربارۀ دین و تعریف آن گذشت و از آن به دست آمد. ادیان الهی دارای دو بخش اصلی است:
الف: مسائل و موضوعاتی که درون دین مطرح است و به گونهای است که انسان باید نسبت به آنها آگاهی و معرفت کسب کند و بعد همان آگاهی و معرفت را به باور، ایمان و یقین تبدیل کند. هدف و به عبارتی فلسفۀ وجودی این دسته از مسائل دینی، همان کسب آگاهی و معرفت درست به آنها و در نتیجه حصول باور، ایمان و ایقان به آنهاست.
ب: موضوعات و به عبارت بهتر دستوراتی که هر فرد دینداری باید به آنها توجه داشته و به آنها عمل کند. هدف از این دسته موضوعات هم در نتیجۀ عمل به آنهاست که به دست آمده و برای فرد عامل به آن دستورات حاصل خواهد شد.
آن دسته مسائل که در گروه الف قرار دارند و هدف از آنها، آگاهی و معرفت صحیح و سپس ایمان قلبی و اعتقاد درونی است، اصول دین نامیده میشوند. مانند اصل لزوم معرفت به خدا و اسماء و صفات اقدس او، وسائط فیض از ناحیۀ ذات مقدّس حضرت حق، نبوت، معاد، حتی امامت و عدل الهی که در این تقسیمبندی، در ردیف اصول دین واقع میشوند. در این تقسیم اصل در مقابل فرع قرار میگیرد و اینکه پیش از این گفته شد که در بخشی از مسائل اسلام، تقلید مجاز است، مربوط به فروع دین است، آن هم در حدّی که از ضروریات و مسلّمات دین به شمار نرود؛ وگرنه در اصول دین و در آن بخش از فروع که از مسلّمات و ضروریات دین شناخته شده است، به هیچوجهی تقلید جایز نیست. پس اگر اصول دین در مقایسه با فروع آن قرار گیرد، شامل همۀ مسائل مربوط به اثبات خدا، توحید با تمام اقسامش، نبوت عامّه و خاصه، امامت و خلافت حقّۀ اهلبیت محمّد، معاد و حیات مجدد انسان پس از مرگ و بازگشت او برای عرضۀ اعمال به پیشگاه خدای جهان و تعیین تکلیف نهایی بندگان، توسط ذات مقدّس حضرت حق در روز رستاخیز خواهد بود. اینها از جمله مسائلی هستند که ایمان و یقین در آنها لازم است و تقلید دربارۀ آنها به هیچوجهی درست نیست، ولی اگر اصول دین در مقایسه با اصول مذهب در نظر گرفته شود، فقط شامل سه اصل از اصول فوق خواهد بود، یعنی همان توحید، نبوت و معاد، ولی شامل عدل و امامت نخواهد بود چون عدل و امامت در این فرض جزء اصول دین به شمار نمیروند بلکه امامت از اصول و عدل از ضروریات مذهب است. در این تعریف اصول دین عبارت است از آن سلسله معارفی که در دعوت همۀ انبیاء مطرح بوده و مشترک میان تمامی آنهاست، بنابراین، سه اصل فوق علاوه بر اینکه در ردیف اصول در مقابل فروع قرار دارند، از اصول مشترکۀ مورد تأکید تمام انبیای الهی بوده و در هر دو اصطلاح و تعریف، از اصول دین به شمار میروند.