نکاح موقّت و فلسفۀ آن
اسلام دین طبیعت و فطرت است و نیاز انسان به جنس مخالف یک امر طبیعی و برخاسته از جوهر وجودی اوست و به همین دلیل زن و مرد جفت خلق شدهاند. نیاز انسان به جنس مقابل امری فطری و طبیعی است کما اینکه تنوّع طلبی، نوگرایی و زیادهخواهی انسان نیز از امور طبیعی بوده و مطابق فطرت اوست. این معنا در همه چیز وجود دارد و انسان در هیچ حدّی توقف نکرده و به هیچ اندازه معینی اکتفا نمیکند به همین دلیل اگر خواستههای بیحدّ و حصر انسان در حوزه نامحدود و نامتناهی هیچ انگاشته شود، موجب افسردگی و به پوچی کشیده شدن او خواهد شد کما اینکه اگر بهطور نامحدود، رها شود موجبات تعارض، تزاحم، کشمکش و حتّی قتل و فساد را فراهم خواهد کرد.
اسلام به عنوان کاملترین دین به همۀ مسائلی که اشاره شد نگاهی واقعبینانه دارد و از اصل و اساس هیچ کدام از آنها را باطل نینگاشته است، بلکه برای آنها راهحل طبیعی، قانونی و فطری ارائه کرده است؛ و نکاح موقت از این قبیل است.
اسلام نیاز زن و مرد به یکدیگر را در نظر داشته و مشکلات عام و خاص میان این دو و تنگناهای موجود را مورد توجّه قرار داده است و از طرفی موانع و سختیهای زندگی و مشکلات تشکیل خانواده بهطور دائم را نیز از نظر دور نداشته و به شدّت تمایلات جنسی زنان و مردان هم واقف است و با وجود اینکه اصل رابطه میان این دو جنس را امری ضروری و حتمی میداند، به شدّت در مورد روابط غیر اصولی، حساب نشده و موردی، ابراز نگرانی کرده و به سلامت جامعه، نسل و آحاد انسانها تأکید فرموده است. لذا از یک طرف نکاح را تشریع کرده و از طرفی آنرا محدود به نکاح دائم با احکام خاص و محدودیتهای حقوقی نکرده است و در کنار آن ازدواج موقّت را در نظر گرفته و با آن، راه حلّی قانونی برای سلامت جامعه و رابطهای سالم و تعریف شده بین زن و مرد به وجود آورده است. بنابراین میتوان گفت یکی از بهترین راههای جلوگیری از فساد و انحراف جنسی در جوامع بشری ازدواج موقّت است.
در تأیید این مطلب سخنان زیادی از معصومین آمده است چنانچه در بعضی روایات اسلا می از امیر المؤمنین علی و امام صادق وارد شده که فرمودهاند: اگر از ازدواج موقّت جلوگیری نمیشد و رواج پیدا میکرد، هیچ مرد مؤمنی تن به زنا نمیداد و جز فرد شقی کسی زنا نمیکرد.
به همین دلیل از ائمّه اطهار روایات زیادی در تشویق شیعیان به امر ازدواج موقّت وارد شده است تا آنجا که متعه جزء سنن نبوی بوده و ترک آن مورد مذمّت واقع شده است.
کسی که توان ازدواج دائم را نداشته باشد و بداند یا بترسد که به گناه بیفتد، واجب است به ازدواج موقّت اقدام کند تا در گناه نیفتد. تنها فلسفۀ ازدواج موقّت این نیست، بلکه مصالح و منافع زیادی بر آن مترتب است. بجاست که نظام اسلامی با همان روالی که در متون اسلامی، روایات و قرآن کریم آمده است، این قبیل مسائل را در جوامع دینی تشریح کند و تحت ضوابط مشخص و قانونمند آنرا مجاز بداند.
مسئلۀ ۳۱۴۹ : عقد موقّت مانند عقد دائم باید به قصد انشا و نیت زناشویی موقّت انجام پذیرد، اگرچه برای لذّت بردن هم نباشد.
مسئلۀ ۳۱۵۰ : در عقد موقّت، وقت و مدّت عقد و مقدار مهر باید بهطور دقیق معین شود، بنابراین اگر مدّت عقد یا میزان اجرت مشخص نشود یا مجمل و مبهم باشد، عقد باطل است.
مسئلۀ ۳۱۵۱ : زنی که متعه شده اگر باردار هم بشود حقّ مطالبه هزینه و همخوابگی- در صورتی که چنین حقی وجود داشته باشد- را ندارد، مگر آنکه در ضمن عقد شرط کند، که در این صورت مطابق شرط عمل خواهد شد.
مسئلۀ ۳۱۵۲ : زن و شوهری که با هم ازدواج موقّت کردهاند از همدیگر ارث نمیبرند، مگر در صورتی که در ضمن عقد ارث بردن را شرط کرده باشند که در این شکل باید مطابق شرط عمل شود، ولی احتیاط آنست که با ورثه دیگر مصالحه شده و رضایت ایشان گرفته شود، البتّه اگر فرزندی از آنان به دنیا آمده باشد مانند بقیۀ فرزندان از نکاح دائم، ارث میبرد.
مسئلۀ ۳۱۵۳ : در نکاح موقت نیز شوهر حق ندارد بیش از چهار ماه، نزدیکی با متعه را ترک کند- در زن جوان علیالأقوی و در زنان دیگر علیالأحوط اگر اقوی نباشد- مخصوصاً اگر ترک آن موجب وقوع زنا شود. در این ازدواج مطابق عدالت، شوهر موظّف است حقوق آنان را رعایت کند و مواظب باشد ظلم و اجحافی به زنان متعه نشود.
مسئلۀ ۳۱۵۴ : زنی که با ازدواج موقّت همسر کسی میشود، اگر در ضمن عقد شرط کند شوهر با او نزدیکی نکند، عقد و شرط هر دو صحیح است و شوهر غیر از نزدیکی لذّتهای دیگر را میتواند از او ببرد ولی اگر زن بعداً راضی شد، شوهر میتواند با او نزدیکی کند.
مسئلۀ ۳۱۵۵ : اگر به سبب بیرون رفتن زنی که صیغه شده حقّ شوهر از بین برود بیرون رفتن او حرام است، ولی اگر حقّ شوهر از بین نمیرود، اگرچه ظاهراً مانعی ندارد ولی احتیاط اکید آنست که بدون اجازۀ شوهر از خانه بیرون نرود.
مسئلۀ ۳۱۵۶ : پدر یا جد پدری برای محرم شدن میتوانند دختر یا نوه غیر بالغ خود را به عقد کسی درآورند یا زنی را برای نوه یا پسر نابالغ خود عقد کنند به شرط اینکه عقد به مصلحت بچّه بوده و عقلایی باشد، لذا باید مدّت را به گونهای قرار دهند که پسر یا دختر نابالغ به حد استمتاع برسد، بنابراین عقد دو سه ساعته نابالغ عقد عقلایی نیست.
مسئلۀ ۳۱۵۷ : مرد میتواند مدّت باقی مانده صیغه را ببخشد در این صورت اگر نزدیکی کرده باشد، باید تمام مهر را بدهد و اگر نزدیکی نکرده باید نصف آنرا بپردازد.
مسئلۀ ۳۱۵۸ : مرد میتواند زنی را که به عقد موقّت خود درآورده است- مدّتش تمام شده یا باقی مانده مدتش را بخشیده است- را به عقد دائم خود درآورد، اگرچه هنوز عدّه او تمام نشده باشد، ولی اگر از مدّت چیزی باقی است و آنرا نبخشیده، عقد دائم کردن او صحیح نیست.
مسئلۀ ۳۱۵۹ : اگر زنی مردی را وکیل کند که به مبلغ و مدّت معین او را صیغه کند و مرد او را به عقد دائم خود درآورد یا اینکه به غیر آن مبلغ و مدّتی که گفته شده، او را صیغه کند، پس از آنکه زن فهمید، اگر اجازه داد صحیح وگرنه باطل است.