احیای هر چیزی متناسب با غرضی است که از آن دارند و اگر زمین را برای خانه بخواهند یک نوع احیا لازم دارد، اگر برای کشاورزی بخواهند نوعی دیگر. بهطور کلّی احیاء عبارت است از آماده سازی و تهیه مقدّمات و کارهایی که برای رسیدن به آن غرض لازم و ضروری است، بنابراین اگر کسی زمینی را نقشهبرداری کند و برای پیاده کردن آن نقشه خاکبرداری کند، آنرا احیاء کرده است.
مسئلۀ ۲۹۳۶ : زمین موات یا زمین مرده به زمینی گفته میشود که به دلایلی مانند نبود آب، باتلاق بودن زمین یا ریگزار و سنگلاخ بودن، قابل کشت و زرع و ساختمان نیست و به صورت غیر قابل استفاده مانده یا اینکه به دلیل کوچ کردن اهالی آن بهطور کلّی متروک مانده است.
مسئلۀ ۲۹۳۷ : زمین موات دو قسم است:
1- موات بالاصاله و آن زمینی است که از آغاز تا کنون هیچ گونه عمران و آبادانی در آن انجام نشده است و یا لااقل معلوم نیست.
2- موات بالعرض زمینی است که در گذشته اگرچه آباد بوده ولی به هر دلیل ویران و متروک شده است.
مسئلۀ ۲۹۳۸ : زمینها و اراضی موات بالاصاله جزء انفال است و اختیار آن در زمان حضور ظاهری امام معصوم در اختیار آن حضرت است و ایشان هرگونه صلاح بداند در آنها تصرّف میکند، ممکن است اجازۀ احیاء دهد و ممکن است به صورت اجاره در اختیار افراد قرار دهد و حتّی ممکن است در مواردی به اشخاص تملیک کند. ولی در زمان حاضر که زمان غیبت است اگر حکومت صالح اسلامی و جامع شرایط وجود داشته باشد، اختیار آن زمینها با حکومت اسلامی است و هر طور مصالح تقاضا کند مطابق آن عمل خواهد کرد و اگر حکومت صالح اسلامی وجود نداشته باشد یا اینکه صلاح را در عدم دخالت بداند، مسلمانان حق دارند و میتوانند آنرا احیاء کنند و هر کس به هر مقدار احیاء کند اولویت دارد و دیگران حقّ مزاحمت ندارند.
مسئلۀ ۲۹۳۹ : زمینهایی که موات بالعرض هستند، از جهت شناخته شدن و شناخته نشدن مالک، دو قسم هستند:
1- زمینهایی که صاحب دارند، ولی در اثر رها شدن و متروک ماندن ساختمانهای آنان به مرور زمان خراب شده و عمران و آبادانی آنها از بین رفته است و در وضعیت کنونی بلا صاحب شمرده میشود، حکم این زمینها، حکم زمینهای موات بالاصاله است.
2- زمینهایی که متروک شدهاند، ولی معلوم است صاحبان آنها، از آنها اعراض نکردهاند و مالک نیز دارند و بدون مالک محسوب نمیشوند یا مالک آن مشخص و شناخته شده است یا اینکه مالک دارد، ولی شناخته شده نیست و در واقع مجهول المالک است، حکم این زمینها مانند دیگر اموالی است که مالک دارند و اگر بخواهد در این نوع اموال تصرّف کند، مانند تصرّف در دیگر مجهول المالکها باید با اجازۀ حاکم شرع جامع شرایط باشد.
مسئلۀ ۲۹۴۰ : زمینهای آباد و رایج که به تدریج به ویرانی گراییده و در حال بایر شدن است، در صورتی که صاحب شناخته شده داشته باشد، سه حالت دارد:
1- صاحب زمین بهطور کلّی از زمین صرف نظر کرده و از آن اعراض کرده است، در این صورت این زمین از جهت حکم شرعی مانند زمین موات بالاصاله است.
2- صاحب زمین از آن صرف نظر و اعراض نکرده است، بلکه تصمیم بر احیای آن هم دارد، ولی به دلیل عدم امکانات مانند آب، کم بودن نزولات آسمانی و دیگر وسایل، قدرت بر احیای آن ندارد و احیای آن نیاز به گذشت زمان و آماده شدن امکانات دارد، این نوع زمینها مانند زمینهای احیاء شده و صاحبدار هستند و کسی حق ندارد در آن بدون اجازۀ مالک تصرّفی بکند.
3- صاحب زمین از آن صرف نظر و اعراض نکرده است ولی احیاء نمیکند، چون منافع زمین در این حالت از منافع زمینهای احیاء شده بیشتر است مثلاً از علوفه آن استفاده میکند یا به عنوان انبار اجاره میدهد این نوع زمین هم در حکم زمین احیاء شده است و کسی بدون اجازۀ صاحب حقّ تصرّف در آنرا ندارد.
مسئلۀ ۲۹۴۱ : چون در زمان حکومت صالح اسلامی احیای زمین و اراضی موات به عهدۀ حکومت است پس اگر دیگران بخواهند احیاء کنند باید از حکومت اجازه بگیرند، ولو اینکه اجازه به صورت عام باشد بنابراین قبل از اجازه و بدون ملاحظه سیاست و برنامه کلّی حکومت اسلامی کسی حق ندارد در آن نوع زمینها تصرّف کند و اگر بدون رعایت اجازه و سیاست و برنامه کلّی نظام اسلامی کسی در آن زمینها دخل و تصرفی بکند حقی برای او ایجاد نمیکند و تنها کسانی حقّ احیاء دارند که از حکومت صالح اسلامی اجازه داشته باشند و البته بر حکومت لازم است تمام شرایط و امکانات لازم را برای تشویق کسانی که میخواهند روی احیای این زمینها سرمایهگذاری کنند، آماده کند و این نوع افراد را مورد حمایت قرار دهد و اگر افرادی سرمایهگذاری کرده و اقدام به تسطیح، خاک برداری، دیوارکشی و مانند آن کردهاند، در صورتی که با سیاست کلّی نظام در تضاد نباشد، مانعی برای او ایجاد نکنند. اگر کسی در زمانی یا جایی که حکومت صالح وجود ندارد مقدّمات احیا را فراهم کند و برای خاک برداری، تسطیح زمین و دیوارکشی این اراضی اقدام کند، چنانچه با توجه به امکانات و ابزار فنّی و تکنیکی که دارد خارج از حد متعارف نباشد، احیاء کننده حق اولویت پیدا میکند و دیگران حقّ مزاحمت برای او را ندارد و صرف ثبت رساندن آن زمینها بدون احیا و مقدّمات آن حقی برای ثبت کننده ایجاد نمیکند، مگر آنکه در نظر مردم آن هم از مقدّمات احیاء به شمار رود و ثبت دهنده حق ندارد قبل از احیاء آنرا بفروشد و یا اینکه وقف کند و یا معاملات دیگری در آن انجام دهد.
مسئلۀ ۲۹۴۲ : کسی که مجوّز احیاء را دارد لازم نیست شخصاً اقدام کند، بلکه اگر دیگری را اجیر یا وکیل کند تا آنها اقدام به احیاء کنند، کفایت میکند و آثار این عمل برای کسی است که اجیر یا وکیل گرفته است.