سؤال: سلام بنده خدایی را میشناسم که در حدود ۳۰ سال سن دارد و به نظر برخی از دوستان وی تارک دنیا است و او را شماتت میکنند. حال با توجه به شناخت چندین ساله که از وی دارم توصفیی ارائه میدهم و شما بفرمایید که آیا چنین فردی را باید کمک کرد تا مسیرش را عوض کند یا راهی که میرود صحیح است چرا که تصمیم بر ازدواج دارد و دوستان گاها نگران هستند که مبادا این مساله خللی در زندگی آینده وی پدید آورد. او میگوید که “من نه از مال دنیا بدم میاید و نه از دیگر چیزهای خوب دنیا اما موضوع آنجاست که باید جنبه استفاده از نعمتهای الهی را داشته باشم و گاها وقتی این نعمتها سبب غرور من میشود سعی میکنم از آنه فاصله بگیرم و تا تزکیه صورت نگیرد این غرور در من خواهد بود.از آن گذشته وقتی خودم را با شهدا یا دیگر بزرگان مقایسه میکنم و میبینم انا خود را از بعضی نعمتها محروم میکردند تا دیگران به خواسته هایشان برسند مصصم تر میشوم تا با تزکیه راه شهدا را ادامه بدهم و خودم را در این مسیر تربیت کنم. باید با نفس مبارزه کرد” او حتی مدتی موهای سرش کوتاه میکرد و میگفت وقتی جلوی آینه خودش را میدیده از اینکه به زیبایی موهایش دل میبسته ناراحت میشده و بنا به همین دلیل موهایش را کوتاه کرده . او حتی یک سری از این ویژگیهایی را که داشته به دختر خانمی که به خواستگاریش رفته توضیح داده وبه او گفته که قرار نیست در زنگی به او(دختر خانم) سختی بدهد اما خودش نمیخواهدطوری زندگی کند که فقرا و بیچارگان را از یاد ببرد و حتی به دختر خانم گفته که اگر با هم سختی بکشند تا گرهی را از زندگی کسی باز کنند این سختی، مقدس است. او حتی به دختر خانم گفته که بجای یک جهیزیه ۵۰ یا ۶۰میلیونی ( بنا به گفته خود دختر خانم پدرش قصد دارد یک جهیزیه کامل و۵۰ یا ۶۰میلیونی به او بدهد)به فکر لوازم واقعا ضروری باشد تا هم به خانواده اش فشار نیاید و هم دیگران که دستشان تنگ است با دیدن این جهیزیه افسوس نخورند به وضیعت خودشان و در عوض به ازدواج یک زوج فقیر که در شرف ازدواج هستند کمک کنند هر چند آن کمک خیلی ناچیز باشد نظر شما چیست؟
پاسخ:
باسلام و تحیّت؛ اوصافی که برای شخص مورد سؤال ذکر شد، اوصافی ارزشمند و قابل ستایش است ولی اوصاف ارزشمند منحصر به موارد طرح شده نیست. امکان دارد ایشان ازدواج کنند و خانواده تشکیل دهد و کار ارزشمند دیگری انجام دهد، دارای فرزند صالحی باشد و از این طریق منشأ خیر شده و صدقه جاریه ایجاد کند ونیز در تربیت آن فرزند کوشش کنند و از این طریق عبادت بزرگتری انجام دهد؛ بنابراین راه ها به سوی خداوند به عدد انسانهاست و انجام دادن هر کار ارزشمند رفتن به سمت خداست.
ممکن است انسان از راههای مختلف به سوی خدا حرکت کند و تنها راه رسیدن به خدا، تارک دنیا بودن نیست چون اسوه های ما پیامبر خدا و اهل بیت او می باشند؛ شما نمی توانید یک امام به ما معرفی کنید که تارک دنیا بوده و ازدواج نکرده باشد و تصور نشود که اگر به همه این ارزشها نرسیدند، نا موفق بوده اند بلکه اگر بخشهایی از آن را انجام دهند این هم خود نوعی توفیق محسوب می شود.
مهم آن است که انسان رابطه خود را با خدا طوری تنظیم کند که رضای حضرت حق مبنای عملش قرار گیرد.