با سلام خدمت آیت الله العظمی بیات زنجانی(دامت برکاته) یقیناً شایسته ترین و محق ترین افرادی که لیاقت داوری و قضاوت اعمال و کردار یک نظام اسلامی را قادرند علما و مراجع معظم تقلید می باشند که عمری را صرف اجتهاد و استنباط احکام دین نمودند و بیش از دیگران آگاه و عالم به اصول و احکام شرغیه دین مبین اسلام به شمار می روند. در جریان وقایع اخیر شاهد حمله ی بی شرمانه و وقیحانه ی عده ای جاهل و متجاوز، به بیوت حضرات آیات منتظری و صانعی (دامت برکاتهما) بودیم که مشاهده و نظاره ی آن ، دل هر انسان مومنی را به درد می آورد. با اینکه شما مرجع عالیقدر همواره نسبت به اینگونه فجایع واکنش نشان داده و اینگونه اعمال ناپسند را تقبیح می کنید ولیکن اکثر مراجع تقلید نه تنها از حقوق بیّن تضییع شده ی این دو مرجع بزرگوار دفاع نمی کنند که سکوت اختیار کرده اند و متأسفانه بیش از آنکه این سکوت نشانه ی عدم ابراز رأی باشد شائبه ی بی توجهی و بی اهمیتی ایشان را نسبت به این وقایع در نظر ما افزون می کند. چنانچه به فرض بگوییم تمامی وقایع پس از انتخابات سال گذشته تماماً در هاله ای از ابهام باشد به گونه ای که تمییز حق را از باطل بر ما دشوار سازد و بدین نحو سکوت بر خی مراجع عالیقدر را با توسل بر همین ابهام توجیه کنیم مع ذلک به ضرص قاطع می توان گفت که تجاوز و حمله و تخریب بیوت مراجع تقلید به هر نحوی از انحاء مطلقاً زشت و ناپسند است، گاه شنیده می شود این سکوت ناشی از مصلحت اندیشی خاصی است که اینگونه برخی مراجع تقلید را به سکوت سیاسی کشانیده است. استاد عزیز! با توجه به عرایض فوق سئوال اساسی بنده من باب ” مصلحت ” است که طی ۳ پرسش مطرح می کنم: ۱) مصلحت و مصلحت اندیشی در نظر شربعت اسلام چیست و آیا سیره ی انبیا و ائمه ی اطهار نیز در اغلب اوقات بر مصلحت اندیشی استوار بوده؟ و اگر این چنین می باشد حد و مرز این مصلحت اندیشی تا کجا مد نظر بوده؟ ۲) آیا می توان به واسطه ی مصلحتی حقیقتی(بع عنوان فضیلتی اخلاقی) را پوشانید و عدم جبهه گیری در مقابل حق و باطل را به واسطه ی آن توجیه کرد؟ ۳) آیا مصلحت می توان زائل کننده ی حق(در مقابل وظیفه و نه حق در مقابل باطل) مشروع و قانونی افراد کردد؟ فی المثل در حوادث بعد از انتخابات بارها ابراز می گشت که مخالفین برای بیان مخالفت خود به خیابان ها نریزند چراکه این عمل موجب سوء استفاده ی منافقین و معاندین خارج از کشور می گردد ، حال سئوال این است که می توان به واسطه ی این مصلحت(سوء استفاده ی اجانب) حقی چون حق راهپیمایی بدون حمل سلاح و بدون خشونت را از افراد سلب نمود؟ با سپاس بیکران از حضرتعالی بواسطه ی وقت و حوصله ای که همواره برای پاسخ به پرسش های اینجانب می گذارید.

با سلام و آرزوی توفیق ؛ مصلحت در برابر مفسده، اصلاح در برابر افساد و صلاح در برابر فساد قرار دارد ؛به نظر می رسد مصلحت مورد سوال به معنی نتیجه و فایده اقدام و اعتراض است و برای که حرف زده شود و یا اعتراض بیان گردد باید بررسی کرد که اولاً اعتراض و اقدام یک فرد، اثر و فایده دارد و یا خیر و حتی ممکن است نه تنها فایده نداشته باشد بلکه به ضرر و زیان او هم باشد . متذکر میشوم امروز اعتراض در برابر کارها ی خلاف شرع، عقل، اخلاق، و قانون از قبیل حمله به بیوت مراجع بزرگوار، نه تنها دارای نتیجه و فایده است، بلکه سکوت در برابر آنها، افراد متهتک را در تکرار اعمال زشت و ننگین و ورود به حرمتهای دیگران، جدی تر می سازد. اینجانب به عنوان یک طلبه از محضر بزرگان تقاضای عاجزانه کرده ام و کماکان نیز این کار را انجام می دهم که در برابر این هتاکی ها واکنش مناسب از خود نشان دهند و زمینه تلقی جامعه را نسبت به این اعمال منتفی سازند البته یقین دارم دل آن بزرگواران نیز خون است.
ج س ۲ ) همان طور که در پاسخ سوال اول اشاره شد مصلحت در اینجا به معنی فایده داشتن و نداشتن و قبیح بودن و نبودن است؛ مطمئنا برخوردهای اعتراضی و انتقادی با قدرتها زاویه ها و جهت های متعدد دارد و از موارد اهم و مهم است. در صورتیکه بیان حقیقت و افشای آن نتیجه زیادتری داشته باشد اهمیت آن از نتیجه سکوت وعدم اعتراض بیشتر است. در این صورت حقیقت را نمی توان فدای مصلحت کرد و در مواردی هم ممکن است به عکس باشد و باید شخص اقدام کننده، به تمام ابعاد و زوایای موضوع مطلع گردد و با آگاهی کامل و ارزیابی دقیق یک طرف را برگزیند و در مواردی اهمیت افشاگری و بیان حقیقت آن قدر زیاد است که هر نوع ضرری را می پوشاند مانند کاری که حضرت امام حسین بن علی (ع) انجام دادند.
ج س ۳ ) از مطالب گذشته در پاسخ سوالهای یک و دو پاسخ این سوال هم به دست آمد و آ ن اینکه طرف وقتی که مبنای اعتراض و بیان اهدافش را بیان حقیقت و اقدام قانونی و مشروع قرار داد و حرکتش را آغازنمود ، طبعاً طرف مقابل دنبال خنثی کردن آن اعمال خواهد بود ؛ حال اگر سوء استفاده مخالف منشاش در حقیقت حاکمیت است و با زور میخواهد بر سلطه خود ادامه دهد او باید زمینه سوء استفاده دیگران را منتفی سازد نه اینکه به بهانه عدم سوء استفاده مخالفان دامنه اعمال خلاف خودش را توسعه بخشد.
