یکی از ویژگیهای منحصر به انسان در میان جانداران، گرایش او به تحقیق و جستجوست که از مشخّصههای اصلی او محسوب میشود؛ همین تحقیق و جستجوست که مسیر تفکر انسان را هموار میسازد و به آن نظم و انسجام خاصی میبخشد و او را به موجودی منطقی تبدیل میکند.
آنچه که پیش روی دارید، تبلوری از دغدغهها و تردیدهایی است که در انسان به وجود میآید و او را به چراها، چطورها و چگونهها رهنمون میسازد تا از این طریق بتواند مجهولهای خویش را به معلوم تبدیل کند و به اهداف مطلوب خویش نایل شود. مطمئنّاً اگر آن تردیدها و شکها نبود، این سؤالها و پرسشها هم نبود و اگر این پرسشها نباشد، تحقیقها، استدلالها و افکار آدمی نیز شکل نمیگیرد و طبعاً از رشد علمی، کمالات معرفتی و اندیشههای تمدّنآفرین و فرهنگساز بشری هم خبری نخواهد بود. میتوان گفت که انسان بهطور طبیعی و فطری جستجوگر و پرسشگر خلق شده و این حالت همیشه با انسان بوده است و لحظهای هم از او جدا نمیشود. اگر روزی انسان از تحقیق و جستجو بازمانده و از پرسشهای خود دست بردارد، یا باید به هستی مطلق، علم مطلق و حیات مطلق واصل شده و از عالم تنگ و مضیَّق جهان مادّه رهایی یابد و یا باید هویت انسانی خود را از دست بدهد و به صورت موجودی جامد و فاقد عقل، شعور و تحلیل درآید.
انسان سلیمالفطره انسانی است پرسشگر و دارای دغدغه و تردید؛ لذا موجودی است دارای فکر و اندیشه که محصول همان کنکاشها، پرسشها و پژوهشهاست. پروردگار جهان، انسان را چنین خلق کرده است و انسان بهطور فطری جستجوگر است. فطرت انسانی اوّلین دعوتکنندۀ وی به تحقیق و تلاش برای رفع تردیدهاست و همین پیامبر باطنی اوست که هموار کنندۀ مسیر کسب علوم و معارف ضروری و حیاتی و کمالات انسانی است.
از جمله مواردی که انسان بهطور طبیعی و فطری به آن میپردازد توجه به اصل دین و دینداری است. همان طوری که در برابر هر مسئلۀ مهمی که برایش مجهول و ناشناخته مانده آرام نمینشیند و تحقیق دربارۀ آنرا برای خود فرض و واجب شمرده و سؤالاتی دربارۀ آن مطرح میسازد و برای نیل به درک و فهم صحیح آن از هیچ تلاشی فروگذار نمیکند، دربارۀ دین نیز چنین است؛ چرا که دین مدّعی است که با تمام زوایای وجودی انسان رابطهای عمیق دارد. پس انسان باید ببیند که دین چه میگوید، محدودۀ عمل آن تا کجاست، دربارۀ چه مسائلی حساسیت نشان میدهد، از کجا آمده است و با شئون زندگی بشر چگونه ارتباط برقرار میکند. تحقیق در دین، تحقیق دربارۀ راهی است که مدّعی تضمین سعادت و خوشبختی همیشگی بشر است. بررسی و کنکاش در دین، تحقیق دربارۀ مسائل و موضوعاتی است که در صورت درست بودن، با رعایت آنها انسان هویت واقعی خویش را باز مییابد و رعایت نکردن آنها هم انسان را از خود تهی کرده و به قهقرا و نابودی خواهد کشاند. بالأخره اینکه تحقیق در دین، تحقیق دربارۀ مهمترین عامل سازندۀ فرهنگ بشری، تمدّنها و معنویتهاست و از عوامل تضمین کنندۀ حیات و سعادت جاودانۀ بشری خواهد بود.
از دیگر عوامل محرّک انسان برای بررسی مسائل مربوط به دین، میل او به جاودانگی و زندگی همیشگی است و این میلی است که در فطرت انسان است. به این ترتیب، اگر انسان در این جستجو، مطلوب خویش را بیابد و دینِ حق را برگیرد و زندگی خویش را با آن تطبیق دهد، اطمینان خواهد یافت که راه حیات جاودانه و سعادت همیشگی را یافته است.
اشاره شد که دین علاوه بر اینکه از عوامل تضمین کنندۀ حیات جاودانه و سعادت همیشگی است، از عناصر اصلی شکلگیری فرهنگها و تمدّنها نیز هست. همین بُعد دوم هم به تنهایی برای ضرورت تحقیق دربارۀ آن کفایت میکند، گرچه ابعاد دیگری نیز وجود دارند که از جهت اهمیت کمتر از جهت فوق نیستند و یکی از آنها نقش فوقالعادۀ دین در حیات اجتماعی، سیاسی و اخلاقی نوع بشر است و این تأثیر هم بر کسی پوشیده نیست.
آیا کسی میتواند نقش ادیان الهی را در ایجاد حرکتهای اجتماعی، روشهای اخلاقی، تربیتی و تهذیب نفوس انکار کند؟ آیا کسی میتواند نقش ادیان آسمانی را در تحریک و بسیج تودههای مردمی برای مبارزه با ظلم و بیعدالتیها نفی کند؟ از اینروست که دین علاوه بر نقش فوقالعاده در شکلگیری فرهنگها و تمدّنها، نقش خارقالعادهای نیز در ایجاد پیوند میان مردم و تهییج و بسیج آنها برای حرکتهای جمعی و حتّی انقلابهای بشری علیه ظلم و ستم و اصلاح نفوس و تهذیب اخلاقی انسانها دارد. با توجه به نکات فوق، شاید اولین و واجبترین مطلب برای انسانها، همانا تحقیق دربارۀ اصل دین و حقیقت آنست، ندایی که ریشه در فطرت انسانی دارد .
مطلب سوّمی که تحقیق در امر دین را ضروری میسازد، پدیدۀ «بعثت» و ملزومات آنست. مدّعیان بعثت و پیامبران الهی دارای خصوصیات و ویژگیهای برجستهای هستند که آن نیز مانند خود بعثت، غیرقابل انکار است؛ اگرچه در این میان گروهی مدّعی دروغین نیز پیدا شدند و مدّتی نیز عدّهای را دور خود جمع کردند، ولی عقلا هیچگاه این دو گروه، یعنی پیامبران الهی و مدعیان دروغین نبوت را با هم خلط نکرده و حساب آنها همواره از یکدیگر جدا بوده است و هیچگاه هر دو را یکسان نپنداشتهاند. لذا در میان تأملکنندگان در این سنخ از مقولات، کسی یافت نمیشود که در صداقت، سلامت و قداست پیامبران راستین الهی شک داشته باشد و دربارۀ ارتباط معنوی آنان با ذات مقدّس ربوبی تردید کند. این انسانهای پاک و مهذّب با قداستی فوق بشری و با برخورداری از ارتباط خاص الهی، چیزی را که تضمینگر سعادت جاودانۀ بشری است از جانب خدا به انسانها عرضه کردهاند و از مردم خواستهاند تا با عشق، علاقه، اختیار و با فهم کامل و دقیق آنرا بپذیرند و به مقتضای آن عمل کنند. هیچ عاقلِ منصفی در صداقت آنان تردیدی ندارد. با توجّه به مسائلی از این دست، تردیدی نیست که انسان نمیتواند در ارتباط با اصل دین بیتفاوت مانده و بدون تأمل و تدبّر از کنار آن عبور کند. آنچه به چنین ضرورتی حکم میکند، عقل انسان و منشأ آن نیز، فطرت و ندای درونی و باطنی انسان است.