مسئلۀ ۳۰ : آغاز به تقلید از مجتهدی که از دنیا رفته است جایز نیست، لذا کسانی که تازه به سن تکلیف رسیدهاند نمیتوانند از چنین مجتهدی تقلید کنند.
مسئلۀ ۳۱ : اگر مجتهدی که انسان از او تقلید میکند- حتی اگر به مدت کوتاهی به فتاوای او عمل کرده باشد- از دنیا برود، بر مقلّد واجب است در مورد بقای بر تقلید از او، از مجتهد زنده تقلید کند.
مسئلۀ ۳۲ : اگر مجتهد زنده بقای بر تقلید از میت را جایز بداند، مدت بقاء منوط به اجازۀ اوست.
مسئلۀ ۳۳ : اگر مجتهد زنده، تقلید از مجتهدی که از دنیا رفته است را ابتداءً و بقاءً جایز نداند، مقلّد در کلیه مسائلی که در زمان حیات آن مجتهد به آنها عمل کرده یا نکرده، آنها را برای عمل یاد گرفته یا یاد نگرفته و یا آنچه یاد گرفته را فراموش کرده یا نکرده باشد، باید به مجتهد زنده رجوع کرده و از او تقلید کند.
مسئلۀ ۳۴ : اگر مجتهدی که از دنیا رفته است، اعلم از مجتهدی باشد که مقلد میخواهد با اجازۀ او باقی بماند، بقای بر تقلید از او واجب است.
مسئلۀ ۳۵ : اگر مجتهدی که انسان میخواهد از او تقلید کند، از مجتهدی که از دنیا رفته است اعلم باشد، بنا بر اقوی عدول از او و تقلید از مجتهد زنده در تمام مسائل واجب است.
مسئلۀ ۳۶ : اگر مجتهد زندهای که اکنون از او تقلید میکند و مجتهدی که از او تقلید میکرده و از دنیا رفته است، هر دو در تمام خصوصیات مساوی باشند یا احتمال مساوی بودن در بین آنها وجود داشته باشد، بقای بر تقلید از مجتهد مرده، درتمام مسائل واجب است.
مسئلۀ ۳۷ : کسی که از مجتهد اعلم تقلید میکند، بعد از آنکه مجتهد مذکور از دنیا رفت، نمیتواند در مسائلی که یاد نگرفته و یا مسائل جدیدی که مجتهد میت فتوا نداشته است، بر تقلید او باقی بماند، بلکه واجب است در این گونه مسائل و احکام شرعی دیگر، از مجتهد زندۀ اعلم تقلید کند.
مسئلۀ ۳۸ : اگر در مسئلهای به فتوای مجتهدی عمل میکرده و بعد از مرگ او، در همان مسئله به فتوای مجتهد زنده رفتار کند، این مقلّد نمیتواند دوباره آن مسئله را مطابق فتوای مجتهدی که از دنیا رفته، انجام دهد، ولی اگر مجتهد زنده در مسئلهای فتوا نداشته باشد و احتیاط کند و مقلّد در آن مسئله، قبلاً بر طبق فتوای مجتهد فوت شده عمل میکرده و یا آنرا یاد گرفته بوده است و یا اینکه اطلاعی از آن فتوا نداشته است، ولی مجتهد متوفی در آن باره فتوا داشته است، میتواند دوباره به فتوای مجتهد راحل عمل کند، اگرچه مدّتی مطابق احتیاط مجتهد زنده عمل کرده باشد.
مسئلۀ ۳۹ : بر هر مکلّفی عقلاً واجب است، اجزا، شرایط، مقدمات و مبطلات عبادتهای واجب را یاد بگیرد و اگر یاد نگیرد و به نیت رجا و قصد قربت مطلقه، اعمالش را انجام دهد و بهطور اتّفاقی با واقع یا با فتاوای مجتهد زندهای که دارای شرایط تقلید است مطابق درآید، اعمالش صحیح است و قضا لازم ندارد.
مسئلۀ ۴۰ : اگر برای مکلّفی مسئلهای پیش آید که حکم آنرا نداند، اگر ممکن است باید صبر کند تا فتوای مجتهد اعلم را به دست آورد و اگر احتیاط کردن ممکن است باید به احتیاط عمل کند، ولی اگر احتیاط هم ممکن نباشد، چنانچه از انجام عمل محذوری لازم نیاید، بنا را بر یک طرف بگذارد تا استعلام کند، پس اگر معلوم شد مخالف واقع یا مخالف گفتار مجتهد بوده است، دوباره باید آن عمل را انجام دهد.
مسئلۀ ۴۱ : اگر انسان اعمالی را بدون تقلید انجام دهد و یا از مجتهدی تقلید کند که شرایط مرجعیت تقلید را نداشته باشد، در صورتی اعمالش صحیح است که مطابق با واقع یا مطابق با فتوای مجتهد اعلم زنده و یا مطابق با احتیاط باشد.