مسئلۀ ۳۶۳۰ : اگر مرتد فطری مرد باشد، به محض کافر شدن، همسرش از وی جدا میشود و احتیاجی به طلاق ندارد و زن باید عدّه وفات نگاه دارد و پس از اتمام زمان عدّه میتواند شوهر کند، اموال و دارایی او نیز پس از پرداخت بدهیها بین ورثه تقسیم میشود و اگر حاکم شرع مطّلع شد و ارتداد وی با طرق معتبر در محکمه به اثبات رسید، او را به اعدام محکوم میکند، ولیکن اظهر آن است که این احکام وقتی است که او توبه نکرده باشد، حق آنست که مرتد فطری میتواند توبه کند و توبه او، هم ظاهراً پذیرفته میشود و هم باطناً- به دلیل اطلاقات ادلّه توبه. مراد از جمله «فَلا تَوْبَۀ لَهُ» در صحیح ابن مسلم به قرینه موثق عمار، همان استتابه و توبه دادن است یعنی به دلیل اینکه او مسلم بوده و مسبوق به دین و گرایش دیگری نبوده است و ارتدادش فطری است، نیازی به استتابه ندارد و ممکن است مراد این باشد، پس از آنکه ارتداد مرتد فطری نزد حاکم شرع ثابت شد، حاکم نباید او را- پس از اثبات- توبه دهد و توبهاش را قبول کند و حکم قتل را دربارۀ وی صادر نکند، مانند حدّ زنا که اگر به وسیلۀ شهود به اثبات برسد حاکم نمیتواند از آن بگذرد. بنابراین از جملۀ مذکور- فَلا تَوبَۀَ لَهُ- عدم قبولی توبه بهطور مطلق استفاده نمیشود، پس ممکن است قبل از آنکه به دست حاکم بیفتد توبه کند یا پس از اثبات آن نزد حاکم شرع، فرار کند و توبه کند و اقوی آنست که توبه او ظاهراً و باطناً قبول میشود، بر خلاف کسانی که قبلاً کافر بوده و بعد اسلام آوردهاند و سپس کفر ورزیدهاند- مرتدان ملّی- استتابه آنان به وسیلۀ حاکم لازم است، بنابراین لازم نیست آنان ارتدادشان را به کسی اطلاع دهند بلکه اگر پس از ارتداد پشیمان شوند و توبه کنند و توبه آنان درست باشد، بین خود و خدایشان توبهای که کردهاند، قبول است و اموالی که بعد از توبه به دست میآورند مال خودشان است و حقّ ازدواج با همسر سابقشان با عقد جدید را نیز دارند.
مسئلۀ ۳۶۳۱ : اگر کسی در حال غضب و عصبانیت- که نمیتواند خود را کنترل کند- چیزهایی را بر زبان جاری سازد که در حالت عادّی و غیر غضب، موجب ارتداد اوست، اظهر آنست که حکم ارتداد جاری نیست و اصل آنست که او کافر نشده است.
مسئلۀ ۳۶۳۲ : ارتداد فطری دارای احکام مذکور در مسئلۀ ۳۶۳۰ است- کسی از آن با خبر باشد یا نباشد، زمانش طولانی باشد یا کوتاه- و اگر توبه کرد زنش که از او به علّت ارتداد جدا شده است، میتواند با عقد جدید به همسری مجدّد او درآید، ولو اینکه هنوز عدّهاش تمام نشده باشد و اموالی که بعد از توبه به دست میآورد مالک شود و اموال قبل از توبه نیز بین ورثه تقسیم میشود. این احکام نیازی به اثبات نزد حاکم شرع ندارد، بنابراین اگر زن بفهمد شوهرش مرتد شده همان حکم را باید عمل کند و ورثه اگر بفهمند مثلاً پدرشان ، مرتد شده باید همان حکم را عمل کنند، ولی قتل، وظیفۀ دیگران است و نیاز به اثبات نزد حاکم شرع جامع شرایط دارد؛ مادامی که ارتداد وینزد حاکم شرع ثابت نشود، قتل صورت نمیگیرد چون طبق مؤثق عمار، امام باید او را بکشد، پس باید نزد وی به اثبات برسد و پس از اثبات نزد حاکم شرع، ظاهراً اگر توبه کند، پذیرفته میشود ولی اثری در سقوط احکام سهگانه ندارد.
مسئلۀ ۳۶۳۳ : اگر کسی شک کند ارتداد حاصل شده یا نه، اصل عدم حصول است چه شک دربارۀ خودش باشد یا دیگری و یا هر دو.
مسئلۀ ۳۶۳۴ : اگر ارتداد حاصل شود فرقی نمیکند مرتد پس از ارتداد از نحله و جریان باطلی پیروی کند و آنرا به عنوان دین برای خود بپذیرد و یا به هیچ نحلهای گرایش پیدا نکند.
مسئلۀ ۳۶۳۵ : اگر مرتد ادّعا کند مُکرَه شده یا شبههای برای او پیش آمده است و یا قصد آنرا نداشته و مانند آن، از او پذیرفته میشود و حدّ نیز بر او جاری نمیشود.
مسئلۀ ۳۶۳۶ : در حصول ارتداد قصد جدّی شرط است، بنابراین اگر به صورت لعب یا شوخی و لغو و یا به صورت تلقین چیزهای ارتداد آور را به زبان آورد، اگرچه گناه کرده است ولی ارتداد نمیآورد.
مسئلۀ ۳۶۳۷ : اگر مرتد فطری زن باشد، اموالش در ملک خود او باقی است و چنانچه شوهرش با وی نزدیکی نکرده باشد یا یائسه باشد، به محض کافر شدن از شوهرش جدا میشود و عدّه هم ندارد و اگر شوهرش با وی نزدیکی کرده و یائسه هم نباشد، از زمان ارتداد تا تمام شدن عدّه طلاق صبر میکند، اگر در این مدّت زن مرتد توبه کند، ازدواج آنان به قوّت خود باقی است و اگر توبه نکند از همان زمان ارتداد حکم بر جدایی آنان میشود. زنی که مرتد فطری است اعدام ندارد، بلکه با حکم حاکم شرع زندانیمی شود و در زندان به وی سخت میگیرند تا توبه کند، اگر توبه کرد آزاد میشود و اگر نکرد تا پایان عمر در زندان باقی میماند.