احکام قصاص و دیات‏

فلسفه قصاص و دیات در اسلام این است که چون اسلام دینی جامع است که هم به جهات فردی و گرایشهای روانی افراد بشر توجه دارد و هم به جهات اجتماعی و گرایشهای جمعی آن و به حیات انسان با توّجه به هر دو بُعد- فردی و اجتماعی- علاقه دارد و در عین حال به آسایش، رفاه و آرامش روح و روان او نیز توجّه جدّی نشان داده و برای تأمین آن دستورالعملهای خاص و ویژه‏ای وضع کرده است و تمام همّت خویش را مصروف این حقیقت کرده که انسان در محیطی زندگی کند که تمام شرایط برای رسیدن به کمال مطلوب وی فراهم گردد. انسان بدون دغدغه خاطر به حیات فردی و اجتماعی خود ادامه دهد و احساس اجحاف، ظلم، تعدّی و تضییع حقوق نکند بلکه با کمال اطمینان به صحنه زندگی وارد شود و از ناحیه جان، مال، ناموس و اعتبارش، کوچک‏ترین دغدغه و نگرانی به خود راه ندهد. لذا در جامعه اسلامی، انسان ارزشی فوق تمام ارزشها دارد و افراد احساس ناامنی ‏نمی‏کنند و نگران تعدّی و تجاوز دیگران نیستند چون تمام راهها و ابزار حمایت از آنها پیش بینی شده است.
قصاص و دیات که یکی از قوانین جاودانه اسلام است، برای تأمین حیات و امنیت فردی انسان جعل شده است؛ خدای متعال در قرآن کریم  قصاص را عامل حیات و ضامن بقای امنیت اجتماعی انسان دانسته است و دیه نیز چنین است. دیه در عین اینکه نوعی جریمه و کیفر مالی است با وجود این برای این است که حتّی اگر به صورت خطا و اشتباه یا شبیه به آن، انسان کاری کند که انسان زنده‏ای از بین برود و یا او را ناقص کند، باید این عمل جبران گشته و جایگاه این خلاء پر شود، از آن جهت که این عمل عمداً صورت نگرفته، قصاص ندارد، ولی از آن جهت که انسانی از بین رفته و یا نقصانی به وجود آمده، اگرچه با خطا، باید جبران گردد، لذا در صورت عمد، قصاص و در صورت خطا و شبیه به آن، دیه عامل تضمین حیات انسان و ارزشهای انسانی است.
مسئلۀ ۳۶۵۳ :    اگر شخص عاقل و بالغ با اختیار و عمد، به ناحق مسلمانی را بکشد یا یکی از اعضای بدن او را قطع کند، ورثه مقتول یا شخص مجروح می‏توانند او را قصاص کنند و احوط وجوبی آنست که با اجازۀ حاکم شرع جامع شرایط قصاص کنند.
مسئلۀ ۳۶۵۴ :    اگر کسی به ناحق دستور کشتن مسلمان عاقلی را دهد و قاتل و دستور دهنده، هر دو بالغ و عاقل باشند، با اجازۀ حاکم شرع، قاتل را می‏کشند و دستور دهنده را برای همیشه زندانی می‏کنند و همچنین اگر یکی از آنها شخصی را نگهدارد تا دیگری او را بکشد، با اجازۀ حاکم شرع، کشنده، قصاص و نگهدارنده برای همیشه در زندان حبس می‏شود.
مسئلۀ ۳۶۵۵ :    در کشتن، میان اینکه سر ببرند، تیر بزنند، شمشیر و کارد فرو ببرند، خفه کنند یا با چوب، مشت و یا عصا آن‎قدر بزنند تا بمیرد، فرقی وجود ندارد و نیز کسی را از جای بلندی پرت کنند، در آتش بیندازند و جلوی بیرون آمدنش را بگیرند، رگ کسی را بزنند و نگذارند تا جلو آن‎را بگیرد و به همین علت بمیرد، یا اینکه در آب بیندازند طوری که نتواند بیرون بیاید و در آب غرق شود، جلوی درندگان بیندازند تا او را بدرند، جلوی آب و غذایش را بگیرند تا در اثر گرسنگی و تشنگی بمیرد، در آب و غذایش سم بریزند، با اتّصال به جریان برق قوی و نظایر اینها، اگر عمدی باشد، ورثه مقتول حق دارند قصاص کنند.
مسئلۀ ۳۶۵۶ :    اگر فرزندی، پدر و مادرش را به ناحق بکشد او را قصاص می‏کنند، ولی اگر پدر و علی‎الأحوط جدّ پدری، هر چه بالاتر رود، فرزند خود را عمداً بکشد، آنان را قصاص نمی‏کنند، بلکه مطابق دستوری که در احکام دیه گفته شده، دیه او را می‏گیرند و حاکم شرع او را تعزیر می‏کند و نیز از محلی که زندگی می‏کند بیرون می‏کند و از ارث بردن نیز محروم است. اگر مادری فرزندش را بکشد، اگرچه مشهور گفته‏اند قصاص می‏شود ولی رعایت احتیاط در اینجا بسیار خوب و لازم است.
مسئلۀ ۳۶۵۷ :    اگر دو نفر یا بیشتر مسلمانی را عمداً و به ناحق بکشند، طوری که همگی در کشتن او شریک باشند، ورثه مقتول می‏توانند بعضی از آنان را قصاص کنند و از بعضی دیگر سهم دیه دریافت کنند و به کسی که کشته می‏شود بدهند و نیز می‏توانند همۀ آنها را بکشند، مشروط بر آنکه تفاوت دیه کسی را که کشته می‏شود، به او یا وارث او بپردازند، مثلاً اگر بخواهند دو نفر را بکشند، باید به ورثه هر کدام نصف دیه را بدهند اگرچه بهتر آنست که در این موارد کسی قصاص نشود و تنها از قاتلها سهم دیه را بگیرند یا حدّاقل به قصاص یک نفر اکتفا کنند.
مسئلۀ ۳۶۵۸ :    اگر مردی زنی را بکشد، می‏توانند مرد را بکشند، ولی چون معروف نزد فقها آنست که زن نصف دیه مرد را دارد، باید در کشتن مرد نصف دیه او را بدهند بعد او را بکشند، ولی اگر زنی مردی را بکشد می‏توانند زن را بکشند و حق ندارند پس از کشتن زن نصف دیه را از ورثه مقتول مطالبه کنند.
مسئلۀ ۳۶۵۹ :    اگر ورثه و اولیای مقتول چند نفر باشند، احوط وجوبی آنست که با توافق و رضایت یکدیگر عمل قصاص را انجام دهند و یکی از آنان بدون اطلاع و رضایت دیگران قصاص نکند و اگر قصاص کرد و دیگران دیه را طلب کنند، باید سهم آنها را از دیه بپردازد.
مسئلۀ ۳۶۶۰ :    اگر بعضی از ورثه و اولیای مقتول تقاضای قصاص کنند و بعضی دیگر تقاضای دیه، آن کسی که تقاضای قصاص کرده باید سهم دیه متقاضیان دیه را بپردازد و سپس قصاص کند و اگر بعضی از اولیای مقتول قاتل را مورد عفو قرار دهند، باید متقاضی قصاص سهم دیه عفو کنندگان را به قاتل بپردازد و سپس قصاص کند و در این موارد مطلوب آنست که از قصاص صرف نظر کرده و تنها به دیه اکتفا شود.
مسئلۀ ۳۶۶۱ :    اگر بعضی از اولیا و ورثه مقتول حاضر و بعضی غایبند و افراد حاضر بخواهند قصاص کنند، در صورتی که تماس با افراد غایب ممکن باشد یا مدّت غایب بودن آنها کوتاه باشد، احتیاط واجب آنست که یا با افراد غایب تماس بگیرند و یا اینکه صبر کنند، ولی اگر تماس با آنان ممکن نباشد و امید برگشتن آنها هم فعلاً نیست و طوری است که اگر قصاص به تأخیر بیفتد حقوق حاضران در معرض خطر قرار می‏گیرد، در این صورت با اجازۀ حاکم شرع- که ولی افراد غایب است- پس از پرداخت سهم دیه افراد غایب، قصاص انجام می‏گیرد. اگر بعضی از ورثه و اولیای مقتول صغیر یا دیوانه باشند و تأخیر قصاص تا زمان برطرف شدن عذر آنها موجب تضییع حقوق دیگران شود یا در معرض آن قرار دهد، باز هم جایز است با نظر حاکم شرع، پس از پرداخت سهم دیه صغیر یا دیوانه به اولیای آنها، قصاص انجام شود، ولی اگر همۀ ورثه و اولیای مقتول صغیر باشند، قصاص به وسیلۀ ولیّ آنها از طرفشان خالی از اشکال نیست، بلکه باید صبر کنند تا خودشان بزرگ شده و تصمیم بگیرند،  مگر آنکه ولیّ آنها تأخیر قصاص را به ضرر بداند و مصلحت را در گرفتن دیه تشخیص بدهد که جایز است با توافق قاتل دیه را بگیرد و در این صورت بچّه‏هایش پس از اینکه بالغ شدند حقّ قصاص کردن را ندارند.
مسئلۀ ۳۶۶۲ :    اگر کسی دو نفر یا بیش از دو نفر را بکشد چه به صورت یک دفعه باشد یا متعاقب، اولیاء و ورثه هر یک از مقتولین حق دارند قصاص کنند ولی احتیاط واجب آنست که با توافق یکدیگر به قصاص اقدام کنند تا حقوق همۀ آنها رعایت شود و در این صورت پس از قصاص هیچ کدام از آنها حقّ مطالبه دیه را ندارند. اگر اولیای ‏یکی از مقتولین قاتل را عفو کند یا برای گرفتن دیه با قاتل توافق کند اولیای مقتول یا مقتولین دیگر حق دارند قاتل را قصاص کنند.
مسئلۀ ۳۶۶۳ :    قصاص به وسیلۀ شمشیر یا مانند آن- از آلات کشنده و قتالۀ تیز- باید باشد که طرف مورد اذیت و آزار قرار نگیرد و مُثله کردن دست و پا و دیگر اعضای قاتل جایز نیست، اگرچه قاتل خود دربارۀ مقتولین این کارها را انجام داده باشد و ظاهر آنست که کشتن به وسیلۀ شلیک گلوله به مغز یا قلب و یا حتّی وارد کردن شوک الکتریکی که او را زودتر بکشد، بلامانع است.
مسئلۀ ۳۶۶۴ :    اگر دیوانه یا بچّه نابالغ کسی را بکشد، قصاص نمی‏شود و در حکم قتل خطایی است و دیه مقتول را عاقله او که خویشاوندان او هستند باید بپردازند. اگر شخص عاقلی دیوانه‏ای را بکشد قصاص ندارد و باید دیه او را بدهد و اگر عاقل بالغ بچّه نابالغی را بکشد اگرچه اقوی‏ جواز قصاص است للإطلاقات، ولی احوط مصالحه با دیه است و در کشتن جنین اگرچه روح دمیده شده باشد، این احتیاط واجب است و ترک نشود. اگر قاتل نابینا باشد در صورتی که معلوم شود با اینکه کور است ولی حواس و شعورش جمع است و با کمال توجه و فطانت و زیرکی طرف را کشته است مطمئنّاً قصاص جایز است، ولی اگر معلوم است که این طور نیست، بلکه عدم فطانت او محرز است، در این صورت عمل او خطاست و قصاص ندارد، بلکه دیه دارد و اگر مشکوک باشد احتیاط آنست که به دیه اکتفا شود.