احکام عمومی معاشرت و روابط فردی و جمعی

مسئلۀ ۳۰۰۹ :    معاشرت و ارتباط میان مسلمانان باید بر مبنای اخوت، برادری و رعایت حقوق و احترام به آنها و حفظ حیثیت و آبرو و ناموس، تنظیم و سازماندهی شود. لذا واجب است عدالت، احسان، صداقت در رفتار و کردار، احترام متقابل، حُسن ظنّ، فداکاری، ادای امانت، وفای به عهد، حفظ اسرار یکدیگر، اصلاح ذات‎البین، مشورت با هم، تعاون، همکاری در انجام کارهای خوب و هدایت و راهنمایی در تمام مراحل معاشرت و روابط جمعی رعایت شود. به خصوص اگر طرف معاشرت پدر و مادر، بستگان، اساتید، بزرگان علم و دین یا زنان، خردسالان، افراد محروم و زحمتکش و سالخوردگان و مصیبت دیدگان باشند، که بر رعایت حال آنها تأکید بیشتری شده است. البته رعایت عدالت در میان همگان در تمام موارد امری الزامی و ضروری است.
مسئلۀ ۳۰۱۰ :    مسلمانان همان‎طور که واجب است مطالب مذکور در مسئلۀ قبل را در میان خود رعایت کنند، واجب است در روابط اجتماعی و اخلاق جمعی از اموری ‏مانند غیبت کردن، تهمت زدن، حسادت، تکبّر، تجسس در امور یکدیگر، دروغ، تملّق، خدعه، مکر، رشوه دادن و گرفتن، سوء ظن، تفتین و خیانت، نفاق، استهزاء و تحقیر دیگران، سخن چینی، تضییع حقوق صاحبان حق و ظلم و ستم و مانند آن، هم خود پاک باشند و هم جامعه را پاک گردانند.
مسئلۀ ۳۰۱۱ :    آزار کردن و اذیتّ مؤمن، به هر شکلی که باشد و توهین، هتک حرمت و تضعیف او حرام است حتی در بعضی روایات اسلامی ذلیل و خوار شمردن مؤمن، اعلان جنگ با خدا و تکریم او، عامل امن و آسایش و راحتی از ناحیه خداوند عالم، به حساب آمده است. بنابراین بر همگان واجب و لازم است، حرمت یکدیگر را حفظ کرده و از اهانت و هتک حرمت دیگران و مسخره کردن و تحقیر مؤمنان به شدّت بپرهیزند و از عذاب الهی بهراسند.
مسئلۀ ۳۰۱۲ :    گناهان کبیره زیادند و یکی از آنها که مرتبط با معاشرت است غیبت است و از آن جهت که در کتاب و سنّت، به آن وعده عذاب داده شده است، گناه کبیره به شمار می‏رود. معنای غیبت همان طور که در روایات آمده عبارت از این است که انسان عیب برادر و خواهر ایمانی را- که پوشیده است- در غیاب او بیان کند و بلکه اقوی‏ آنست که اگر انسان مطالبی را دربارۀ برادر و خواهر ایمانی بیان کند که اگر در حضورش می‏گفت ناراحت می‏شد، غیبت محسوب می‏شود و در حرام بودن بیان عیب پوشیده، فرقی میان تصریح و غیر تصریح نیست، در صورتی که عمداً عیب پوشیده را بیان کرده باشد- اگر آن عیب وجود داشته باشد- غیبت نامیده می‏شود و اگر وجود نداشته باشد، بهتان است.
مسئلۀ ۳۰۱۳ :    اگر کسی غیبت مسلمانی را کرده باشد، چنانچه ممکن است و مفسده‏ای بر آن مترتب نمی‏شود، احتیاط آنست که به هر وسیله ممکن از او دلجویی کند و حلالیت بخواهد و اگر ممکن نباشد و یا اگر مسئله را با او در میان بگذارد، مفسده یا احتمال وقوع مفسده داده می‏شود و احتمال عقلایی نیز هست، باید خود توبه کند و اگر غیبت یا تهمت، باعث زیر سؤال رفتن و هتک مسلمانی شده باشد، در حد توان باید آن‎را جبران کند و آثار سوء غیبت و تهمتش را برطرف کند و بالأخره باید از او اعاده حیثیت کند.
مسئلۀ ۳۰۱۴ :    همان طور که فقهای بزرگوار ذکر فرموده‏اند، غیبت می‏تواند پنج‎گونه حکم داشته باشد، بنابراین اگر برای غیبت مصالحی بیش از عدم آن مترتب باشد، حرمت آن از بین می‏رود و ممکن است در مواردی هم واجب بشود وآن موارد چنین است:
۱- غیبت کسی که فسق خود را ظاهر ساخته و پردۀ حیا را پاره کرده است و اصطلاحاً او را متجاهر به فسق گویند، نسبت به همان گناهی که به آن تظاهر می‏کند، حرمت ندارد، ولی نسبت به بقیه حرام است.
۲- تظلم مظلوم از ظالم و غیبت کردن مظلوم که در مقام شِکوه از کسی است که به او ظلم کرده و در خصوص ظلمی که در حقّ وی کرده است.
۳- آگاه کردن مشورت کننده نسبت به عیوب و مسائلی که دربارۀ شخص مورد مشورت وجود دارد.
۴- جایی که غیبت کننده درصدد جلوگیری و منع شخص مورد غیبت از گناه و دفع ضرر از وی است یا از این طریق می‏خواهد ریشه فساد را از بین ببرد.
۵- بیان ایرادات و نقاط ضعف شهود و گواهان نزد حاکم شرع.
۶- مواردی که عیبِ طرف صفت او شده باشد و به آن شناخته شود و بدون قصد عیب‎جویی و برای معرفی، آن صفت را بیان کنند.
۷- در مواردی که انسان درصدد رد و ابطال مطلبی باشد که باطل است و بدون ذکر نام صاحب مطلب، رد آن امکان نداشته باشد.
۸- جایی که عیب طرف میان غیبت کننده و غیبت شونده معلوم بوده و امری مستور نباشد.
۹- مواردی که نسبت خلاف واقع به او یا به مؤمن دیگری داده شده باشد و کسی بخواهد آن‎را رد کند.
۱۰- در مواردی که غیبت کننده برای دفع ظلم از خود درصدد پیدا کردن راه مشروع و صحیح باشد و برای پیدا کردن راه درست، احتیاج به بازگو کردن و غیبت دارد. لازم است در تشخیص مصادیق بندهای فوق دقت و احتیاط و حضور و احاطه الهی را رعایت کند و مادامی که مطمئن نشده، از غیبت پرهیز کند و در موارد حلال و جایز نیز به حداقل اکتفا کند.
مسئلۀ ۳۰۱۵ :    در هر مجلسی غیبت مؤمنی شود و از موارد استثنا شده در مسئلۀ قبل نباشد، گوش دادن به آن حرام و ردّ آن و دفاع از مؤمن در حدّ قدرت واجب است؛ در روایات اهل‌بیت آمده است اگر نزد کسی غیبت برادر ایمانی بشود، چنانچه قدرت دفاع داشته باشد و دفاع نکند و در اثر سکوتش آن فرد خوار و ذلیل شود، خدای متعال وی را در دنیا و آخرت ذلیل خواهد کرد، ولی اگر به یاری او بشتابد و از او دفاع کند، خدای عالم در دنیا و آخرت او را مورد یاری و نصرت خود قرار می‏دهد و دفاع از برادر ایمانی مظلوم و هتک شده، مانع از اصابت آتش جهنّم به وی می‏شود.
مسئلۀ ۳۰۱۶ :    هر مسلمانی در معرض خطر قرار بگیرد، چه در اثر گرسنگی و تشنگی باشد یا عللی چون تصادف، برق گرفتگی، سقوط از کوه و امثال آن یا خدای ناکرده در معرض خطرات اخلاقی و فکری قرار بگیرد، بر هر مسلمانی واجب است به محض باخبر شدن به هر شکل ممکن و با راههای مناسب و روشهای معقول در حد توان وی را یاری دهد.
مسئلۀ ۳۰۱۷ :    سرزنش، ملامت و توبیخ برادران و خواهران ایمانی و برملا کردن و افشای بدیها و زشتیهای ایشان حرام است، در روایات اهل‌بیت آمده است که اگر کسی برادر ایمانی خود را سرزنش یا تحقیر کند، خدای متعال وی را در دنیا و آخرت مورد سرزنش و ملامت قرار می‏دهد.
مسئلۀ ۳۰۱۸ :    یکی از سنّتهای اسلامی افشای سلام است به این صورت که وقتی مؤمنین به هم رسیدند سلام کنند و جز به هنگام نماز مستحب است جواب سلام از خود آن بهتر و کامل‏تر باشد؛ مثلاً اگر کسی بگوید: «سَلاَمٌ عَلَیکمْ»، دیگری چنین پاسخ دهد: «سَلاَمٌ عَلَیکمْ وَ رَحْمَۀ اللَّهِ».
مسئلۀ ۳۰۱۹ :    اصل سلام کردن، امری مستحب و مطلوب ولی جواب سلام واجب است؛ بنابراین اگر دو نفر با هم به یکدیگر سلام کنند، بر هر دو واجب است جواب سلام دیگری را بدهد.
مسئلۀ ۳۰۲۰ :    اگر مرد و زن نامحرم در جای خلوتی باشند که کسی در آنجا نباشد و دیگری نیز حقّ ورود نداشته باشد و نتواند وارد شود، چنانچه احتمال وقوع حرام بدهند، باید آنجا را ترک کنند. احتیاط لازم آنست که به‌طور کلّی مرد و زن نامحرم از خلوت کردن اجتناب کنند و چون اصل خلوت زن و مرد اجنبی امری مذموم و مکروه است، نماز در آن حالت خالی از اشکال نیست.
مسئلۀ ۳۰۲۱ :    اختلاط زن و مرد در مجامع عمومی مانند پارکها، سالنهای اجتماعات، هتلها و مانند آن به شکلی که در معرض فساد، آلودگی و بی‎بندوباری قرار بگیرند جایز نیست.
مسئلۀ ۳۰۲۲ :    خلوت کردن زن و مرد نامحرم، به خصوص زن و مرد جوان و یا دختر و پسر، طوری که کسی در آنجا نباشد، درست نیست و چون معمولاً احتمال فساد و گناه وجود دارد، حرام است.
مسئلۀ ۳۰۲۳ :    مسافرت زن و مرد مسلمان به کشورهای غیر اسلامی و اقامت در آنها- برای سیاحت، تجارت، تحصیل و مانند آن- چه خودش برود و یا دولت این برنامه‏ها را داشته باشد، وقتی جایز است که انسان اطمینان داشته باشد، در این برنامه‏ها زیانهای اعتقادی، فرهنگی و مانند آنها وجود ندارد. بنابراین اگر کسی که به آنجا رفته و اقامت می‏کند، نسبت به خود یا زن و فرزندانش خوف انحراف دارد، اگر خودش رفته باشد، واجب است به سرزمینی که از آن خطرها و انحرافات مصون و در امان است، هجرت و کوچ کند و اگر دولت از این برنامه‎ریزیها دارد موظف است در اعزام دانشجو یا تجار و یا نمایندگان سیاسی و فرهنگی به خارج، افرادی را انتخاب کندکه این نوع خطرها را نداشته باشند و بکوشد فرزندان اسلام در آنجا از اسلام، ملت و فرهنگ خود جدا نشوند و در انعقاد قراردادهای تجاری، اقتصادی، فرهنگی و نظامی نیز به این مسائل توجه داشته باشد.
مسئلۀ ۳۰۲۴ :    حضور علمی و عملی بانوان، در ارگانها و نهادهای تصمیم گیری و کلیدی آموزشی، اجرایی و سیاست‏گذاری کشور و در شئون مختلف اجتماعی با رعایت و ملاحظه شرایط زیر، مانعی ندارد، بلکه مطلوب و مفید است:
۱- با توجه به اینکه آسیب پذیری در بانوان، به دلیل خصوصیات ذاتی و اوصاف فطری و ویژگیهایی که نظام آفرینش در آنها قرار داده و برای مصالح کلان نوع انسان در نظر گرفته است- و این تفاوت جوهری عین عدل بوده و نبود آن خلاف عدل و عین ظلم است- بیشتر از مردان است، بنابراین باید بانوان در محیطهای کار و در نوع رفت و آمدها عفّت عمومی را رعایت کنند و از ارتکاب حرام بپرهیزند، اگرچه این اصل چه در زن و چه در مرد مشترک است، ولی خانمها باید بیشتر رعایت کنند.
۲- خداوند متعال برای حفظ و تحکیم بنیان خانواده یک سری حقوق میان مرد و زن قرار داده است و رعایت آن حقوق را از دو طرف لازم دانسته است و از جمله آن حقوق اینست که زنان در همۀ کارها باید تلاش کنند، حقوق شوهر تضییع نشود. کما اینکه مرد هم باید در جهت حفظ حقوق زن تلاش کند. زنان اگر در تصدی مسئولیتها حقوق شوهر را تضییع کنند، مادامی که رضایت او را به دست نیاورده‏اند، تصدی آن مسئولیت جایز نیست.
۳- یک سلسله وظایف و مسئولیتها در فقه اسلامی بر عهدۀ زنان گذاشته شده است که برای مردان یا اصلاً امکان ندارد یا به نحو مطلوب محقق نیست، از جمله وظیفۀ مادری و مادر بودن، هیچ فرد یا مؤسسه‏ای نمی‏تواند این وظیفه را مانند مادر انجام دهد، یا حقّ حضانت برای دختران و پسران، مخصوصاً دختران، تا زمانی که بتوانند روی پای خود ایستاده و خوب و بد خویش را تشخیص دهند. مادران در حضور در مراکز فوق باید این نوع وظایف را هم مد نظر قرار دهند و اگر پذیرش آن مسئولیتها، آسیبی به این وظایف وارد سازد، قول به ممنوعیت تصدی و لزوم رعایت وظائف مقرره شرعی خالی از قوت نیست و در عین حال خانمهای مسلمان، می‏دانند اصل اولی ‏در خانمها، رعایت تحفّظ و عدم اختلاط است، لذا آنچه که از قرآن و سنّت نبوی‏ و روش اهل‌بیت، به خصوص حضرت زهرا، وارد شده، این است که زنها غیر از موارد ضروری و لزوم حضور در اجتماعات که معمولاً با اجانب و مردان نامحرم همراه است، بهتر است در این اماکن کمتر حاضر شوند.
مسئلۀ ۳۰۲۵ :    شنیدن و گوش دادن به صدای زنان اجنبیه، در صورتی که همراه با لذّت نباشد جایز است.
مسئلۀ ۳۰۲۶ :    زنانی که تخصص منحصر به فرد دارند و آن مورد نیاز جامعه است و کس دیگری نمی‏تواند کار آنها را انجام دهد، اِعمال آن تخصص واجب عینی است و در این صورت آن خانمها با رعایت شرایط مذکور در مسئلۀ قبل واجب است وظیفۀ خود را انجام دهند و شوهر هم حقّ ممانعت ندارد و همچنین اگر خانمی ‏وظیفۀ تبلیغ دین را به عهده دارد به‌طوری که منحصر به اوست و غیر از او امکان ندارد، وظیفۀ عینی آن خانم انجام دادن آنست، منتها شرایط مذکور در مسئلۀ قبل را رعایت کنند و شوهر حق ندارد ممانعت کند و در تمام واجبات عینی، حکم همین است، ولی در هر دو فرض اگر واجب عینی نبوده و انجام وظیفه در تخصّص و انحصار او نباشد، شوهر حق دارد مانع آن کار شود.
مسئلۀ ۳۰۲۷ :    مسلمانانی که در کشورهای غیر اسلامی قرار دارند، چه در آنجا متولد شده باشند یا از جاهای دیگر به آنجا رفته باشند، می‏توانند- بلکه موظفند با همه- حتی کسانی که مسلمان نیستند و کافرند، با اخلاق، روش و منش اسلامی و انسانی معاشرت داشته باشند و ممکن است با رعایت فضایل انسانی و اسلامی، به‌طور عملی‏آنان را به اسلام دعوت کرده و لااقل ذهنیت آنان را به اسلام و مسلمانان مثبت کنند و نیز ازدواج موقّت با زنان غیر مسلمان که از اهل کتاب هستند و به یکی از ادیان توحیدی- مسیحیت، یهود و زرتشت- ایمان دارند، جایز است و در این معاشرت باید ارزشها و دستورالعملهای اسلامی را رعایت کنند و از منش اسلامی دست برندارند. از نظر کاری هم مسلمان می‏تواند به شکل اجاره، وکالت، جعاله و مانند آن برای غیرمسلمان کار کند، مشروط بر آنکه موجب سلطه و برتری آنها نشود و مستلزم انجام کار حرام و ضرر و زیان برای خود و مسلمانان دیگر کشورهای اسلامی نباشد.
مسئلۀ ۳۰۲۸ :    مسلمانانی که در کشورهای غیر اسلامی اقامت دارند، چه اصالتاً در همان‎جا به دنیا آمده باشند و یا بعداً رفته باشند، در حدّ قدرت و توان مادی، معنوی، جسمی، روحی و علمی موظفند از اسلام و خطراتی که آن‎را تهدید می‏کند و تهاجماتی که به آن وارد می‏شود، با رعایت شرایط و مراتب امر به معروف و نهی از منکر دفاع کنند و در این دفاع، شرایط و موقعیتهای سیاسی، فرهنگی، منطقه‏ای و جهانی را نیز باید در نظر بگیرند تا افراد غیر مسلم و کافر، با روش و منش و با قول و فعل به اسلام دعوت شوند و در این دعوت شرایط زیر را در نظر داشته باشند:
۱- از طرف حکومت صالحه به خاطر رعایت بعضی مسائل، این نوع کارها در آن کشور موقّتاً ممنوع نشده باشد.
۲- خود شخص صلاحیت علمی و اخلاقی و توان تبلیغ اسلام در آن مناطق را داشته باشد.
۳- مفسده مهم و ضرر و زیان غیر قابل تحمل پیش نیاید.
۴- زبان دعوت که زبان حکمت است، باید در اصل دعوت و نحوه آن و اشخاصی که مورد دعوت قرار می‏گیرند با توجّه به فرهنگ اقوام و ملل و شرایط اقلیمی و جغرافیایی و فکری و غیره که متفاوت است، رعایت شود و در مواردی که دعوت به اسلام و تبلیغ آن، مستلزم دادن قرآن به دست کافر باشد، اگر موجب هتک و بی‎حرمتی نباشد، مانعی ندارد و در بعضی موارد ممکن است واجب هم باشد.
مسئلۀ ۳۰۲۹ :    میل قلبی وتمایل فکری به کفّار و دشمنان اسلام و حمایت عملی فرهنگی، اقتصادی، سیاسی و مانند آن از آنها، در اقدامات آنان بر تجاوز به حقوق و ارتکاب کارهای خلاف و گناه و همکاری و فعالیت در دستگاه‏های دولتهای غیر مسلمان و کافر یا ظالم، اگر موجب حمایت از کفر و ظلم شده و اعانت به کافر و ظالم محسوب شود، حرام است و اگر چنین نباشد ولی در جامعه چنین تلقی شود واجب است از طریق اعلامیه و مانند آن این تهمت را از خود و کسانی که در معرض چنین تهمتی قرار دارند، دور سازند، مگر آنکه مصالح اسلام و امّت اسلامی در شرایط ویژه مقتضی آن باشد که به صورت ظاهری حمایت انجام گیرد، در این حالت با رعایت تمام جوانب به مقداری که موجب تأمین مصلحت اسلام و مسلمانان باشد، جایز است.
مسئلۀ ۳۰۳۰ :    معاشرت و ایجاد ارتباطات سالم با غیرمسلمانانی که در حال ستیز و جنگ با مسلمانان نیستند و برقراری تفاهم‎نامه و توافق‎نامه‏های فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و هنری از طرف دولت اسلامی و اشخاص حقیقی و حقوقی- با حفظ حقوق متقابل و رعایت اصول حکمت و عزّت- تا وقتی که خوف تقویت کفر و ترویج فساد و انحراف فکری و سلطه از ناحیۀ آنان بر امّت اسلام و کشورهای اسلامی در بین نباشد، مانعی ندارد. ولی ایجاد رابطه با کفاری که در حال جنگ با مسلمانان هستند، حتی اگر در یک ناحیه از عالم باشد، جایز نیست مخصوصاً اگر موجب تقویت آنان و تضعیف مسلمانان شود.
مسئلۀ ۳۰۳۱ :    معاشرت و ایجاد رابطه با غیرمسلمانان باید مطابق مقررات اسلامی، با رعایت اصول انسانی و رعایت عدالت اجتماعی تنظیم شود، بنابراین باید از کارهایی که موجب وهن اسلام و بی‎اعتباری مسلمانان در نظر اجانب می‏شود، پرهیز کنند. پس واجب است از تخلف از الزامات قراردادها و وعده‏ها، غشّ در معاملات، کم فروشی، دروغ گفتن، خیانت در امانت، ظلم، اجحاف، بی‏انضباطی، لاابالی‎گری و امثال آنها اجتناب و خودداری شود.
مسئلۀ ۳۰۳۲ :    وفای به عهد و تقید به قول و قرار، از امور مهم بوده و در قرآن کریم و روایات اسلامی بر آن سفارش اکید شده است. از جمله امیر مؤمنان علی‌ فرموده‏اند: «ای مالک، با دشمن خود نیز اگر عهد و پیمان بستی به آن پایبند باش و از مکر و نقض عهد با او بپرهیز و بدان که در میان فرایض الهی، چیزی که مردم با تمام اختلافات و تنوعشان، بر آن بیشترین توافق و اتفاق نظر را دارند، مهم‏تر از وفای به عهد یافته نمی‏شود».  لذا همۀ تعهدات، موافقت‎نامه‏ها، قراردادهای منعقده بین اشخاص، شرکتها، مؤسسات دولتی و خصوصی و دولتها، میان دولتها با اشخاص و یا میان خود دولتها، باید محترم شمرده شود و نقض یک طرفۀ آنها بدون مجوز شرعی و قانونی و نیز اعمال روشهای غیر انسانی و اسلامی و به کار بردن مکر و خُدعه جایز نیست و همچنین کلیه قراردادهای این‎چنینی که میان دولت اسلامی با دولتها، مؤسسات یا اشخاص حقیقی و حقوقی کشورهایی که در حال جنگ با دولت اسلامی نیستند محترم و نقض آنها بدون مجوز شرعی و قانونی جایز نیست، مگر آنکه آن تعهّدات بر اساس استعمار و اعمال سلطه بر کشورهای اسلامی با مکر و فریب از سوی دولتهای ‏غیر اسلامی تحمیل شده باشد که در این صورت مطابق آنها عمل کردن واجب نیست، بلکه در صورت امکان ضرر بیشتر، لغو آن واجب و لازم است.
مسئلۀ ۳۰۳۳ :    هیچ مسلمانی حق ندارد نسبت به مشکلات و گرفتاریهای دیگر مسلمانان بی‎اعتنا باشد و باید به اندازه قدرت و امکانات خود در اصلاح امور دینی و دنیوی آنان تلاش کند. تعاطف و تعاهد میان امت اسلام از اصول بدیهی و مسلم معاشرت اسلامی است و از رسول گرامی اسلام‏ نقل شده که فرموده‏اند: اگر کسی ‏صبح برخیزد و در فکر دیگری نباشد و به امور مسلمانان اهتمام نورزد، مسلمان نیست.
مسئلۀ ۳۰۳۴ :    در معاشرت اسلامی یکی از مهم‏ترین وظایف و بلکه یکی از محوری‏ترین مسائل که پایه و اساس دیگر مسائل اجتماعی به شمار می‏رود، انصاف است. انصاف عبارت است از اینکه انسان برای همۀ افراد نوعی حق قائل شود و آن حقوق را محترم بداند، بی‎اعتنایی به حقوق دیگران را ظلم، تجاوز و تعدی به شمار آورد و لذا در اظهار نظرها و اعمال قدرت و حاکمیت، اساس باید این باشد که حقوق صاحبان حق محترم شمرده شود و از آن دفاع و حمایت شود. بنابراین اظهار نظرهای علمی، صلاح اندیشی‌های اجتماعی و سیاسی، نقد و نظر علمی و تحلیلی و ایجاد تجمع و تشکلهای سیاسی و غیر سیاسی و صنفی و غیر صنفی که در راستای منافع جامعه اسلامی و اعتلای فکری آحاد امّت اسلامی قرار دارد و در پیشبرد اهداف و آرمانهای اسلامی و انسانی تأثیر می‏گذارد و مانند آنها، همه از مصادیق حقوق بوده و باید محترم شمرده شوند و ممنوع و محدود نشوند و هر نوع محدودیت بدون توجّه به اصل عدل و انصاف و بدون رعایت اصل محترم بودن حقوق صاحبان حق، ظلم و تجاوز به حقوق به شمار آمده و باید با آن برخورد شود و بالاتر از این مسئلۀ آزادیهای مشروع انسانهاست که اساس مسئولیت و تعهد انسان و از ریشه‏ای‏ترین مسائل انسانی و اسلامی به شمار می‏رود.
مسئلۀ ۳۰۳۵ :    شرکت در مجالسی که در آن گناه می‏شود، طوری که مجلس گناه به شمار می‏آید، در هر صورت جایز نیست. اگر انسان را به جلسه‏ای دعوت کنند و از ابتدا مشخص نباشد و احتمال ندهد که جلسه گناه باشد و بعد از شرکت متوجه شود که حضور در آن جلسه گناه است، اگر بتواند نهی از منکر کند، باید به وظیفه‏اش عمل کند و اگر امکان نداشته باشد یا اینکه تأثیری نداشته باشد وظیفه‏اش ترک آن جلسه است.
مسئلۀ ۳۰۳۶ :    تجسس کردن در مسائل شخصی، خانوادگی و اخلاقی افراد در هر سطحی که باشد، چه تجسس کننده شخص باشد یا ارگان، چه با دستور باشد و چه بی‏دستور، حرام و گناه نابخشودنی است و از مصادیق اشاعه فحشا در جامعه و از عوامل هتک حرمت انسانهای صالح و مؤمن و محترم به شمار می‏رود و در حد محاربه با خداست و نیز گوش کردن به مکالمات مردم چه توسّط شنود و یا به هر وسیله دیگر که در دنیای امروز مطرح است، کنترل نامه‏ها، پیگیری عیوب و نقطه ضعفها و لغزشهای فردی و خصوصی اشخاص، حرام و گناه کبیره است. اگر کسی یا دستگاهی این کار را انجام دهد، باید به او تذکر داده و منع گردد و اگر اصرار کرد به وسیلۀ دستگاه قضایی مطمئن و صالح، محاکمه و تعزیر شود، رسول خدا فرموده‏اند: اگر کسی بدون رضایت دیگران به سخن آنها گوش دهد، در روز قیامت در دو گوش وی سرب ریخته می‏شود.
مسئلۀ ۳۰۳۷ :    اگر کسی بر اثر تجسس، به رازی از زندگی خصوصی مردم مطلع شود، نباید آن‎را افشا کند و موجب ضرر و زیان مالی و آبرویی بشود که هم گناه کرده و هم ضامن خسارتهای احتمالی است.
مسئلۀ ۳۰۳۸ :    در حکومت عادل و صالح اسلامی، تجسس و مراقبت از کارهای غیر خصوصی افراد اعم از اقلّیتهای مذهبی و غیر آنان و حتّی آنهایی که مخالفت و ضدّیت آنها با اسلام و نظام اسلامی محرز و مسلّم است و توطئه ایشان بر علیه نظام اسلامی دارای احتمال عقلایی است، وقتی جایز است که در حد ضرورت باشد و شاید در موارد نادری واجب باشد. تشخیص موارد جایز و یا واجب و مقدار مراقبت از جهت زمان و مکان و کیفیت، باید طبق قانون و مطابق موازین شرعی و اسلامی و به وسیلۀ مجریان کارشناس امین، صالح، متدین و متعهّد به نظام اسلامی، با دستور حاکم شرع جامع شرایط انجام شود و با بهانه‎جویی و ضرورت‎تراشی نمی‏توان اجازۀ این نوع کارها را داد و چون اصل بر عدم جواز است، لذا جواز دلیل می‏خواهد.