احکام تقلید

مسئلۀ ۱۱ :    تقلید عبارت است از پیروی کردن غیرمجتهد از آراء، دیدگاه‏ها و نظریات مجتهد و فقیه جامع شرایط در مقام عمل.
مسئلۀ ۱۲ :    بر هر فرد مسلمان واجب است به اصول دین یقین داشته باشد و در اصول دین و امور اعتقادی نمی‏توان تقلید کرد.
مسئلۀ ۱۳ :    در فروع دین به‌طور کلّی به چهار طریق می‏توان به وظائف و تکالیف دینی عمل کرد:
۱- یقین و علم وجدانی: نخستین و طبیعی‏ترین راهی است که با به دست آمدن آن، عُقلا، حجّت را تمام می‏دانند و نوعاً موارد آن کلّیت و عناوینِ وظائف دینی است که غالباً از ضروریات دین و یا مذهب است. منظور از ضروریات، تکالیفی است که مورد توافق همۀ مسلمانان یا مؤمنان است و هیچ فردی از مسلمانان یا مؤمنان دربارۀ آن شک ندارد.
۲- اجتهاد: عبارتست از به دست آوردن و استنباط احکام شرعی از منابعِ قرآن، سنّت و روایات ائمّه معصومین و منابع دیگر فقهی.
۳- احتیاط: عبارت از نوعی عمل و رفتار یقینی است در مورد حکمی که احتمالات بسیاری بر آن مترتب است، یعنی انسان به گونه‌ای عمل کند که یقین پیدا کند تکلیف واقعی خود را انجام داده است؛ مثلاً اگر تعدادی از مجتهدین، بر حرام بودن عملی فتوا دهند و تعدادی دیگر بر حرام نبودن آن، آن‎را انجام ندهد و یا اگر بعضی از مجتهدان عملی را واجب و بعضی دیگر همان عمل را مستحب بدانند، آن‎را انجام دهد تا یقین کند که به تکلیف خود عمل کرده است.
۴- تقلید: عبارتست از پیروی کردن غیرمجتهد از مجتهد و فقیه جامع شرایط در مقام عمل که فقیه در حقیقت کارشناس مسائل دینی است و همان گونه که در مسئلۀ ۱۱ گفته شد، غیرمجتهد باید از آراء، نظریات و دیدگاه‏های فقهی و شرعی مجتهد پیروی کند.
مسئلۀ ۱۴ :    بر هر مکلّفی واجب است مسائل دینی را که غالباً به آنها نیاز دارد، بیاموزد؛ این وجوب را «وجوب عقلی» گویند.
مسئلۀ ۱۵ :    مجتهد کسی است که دارای قدرت و توان علمی کافی باشد، تا بتواند با کوشش و تلاش خود احکام خدا را از منابع آن (کتاب، سنّت، عقل و اجماع متقدّمین از فقها) به دست آورد.
مسئلۀ ۱۶ :    فقیه و مجتهدی که دارای تخصّص لازم و کافی و قدرت استنباط احکام از منابع یاد شده باشد، باید به آراء و نظریات خود عمل کند و نمی‏تواند بر طبق آرای مجتهدین دیگر عمل کند.
مسئلۀ ۱۷ :    مجتهدی که غیرمجتهدین می‏خواهند به فتاوای او عمل کنند، باید دارای شرایط زیر باشد:
۱- مرد، ۲- بالغ، ۳- عاقل، ۴- شیعۀ دوازده امامی، ۵- حلال زاده، ۶- زنده، ۷- عادل، ۸- بنا بر اقوی جاه‌طلب و حریص به دنیا و مناصب دنیوی نباشد، ۹- اعلم، یعنی از مجتهدین معاصر خود استادتر باشد، ۱۰- در موارد علم یا احتمال اختلاف باید به کسی رجوع کرد که اعلم یا محتمل‌الاعلمیه باشد.
مسئلۀ ۱۸ :    مجتهد اعلم را از سه راه می‏توان شناخت:
۱- انسان مکلّف یقین پیدا کند که مجتهدی اعلم از دیگر مجتهدان است.
۲- دو نفر عالم خبره و عادل، اجتهاد و اعلمیت کسی را تصدیق کنند؛ به شرط آنکه دو عالم خبره و عادل دیگر با نظر آنها مخالفت نکرده باشند؛ بنابراین مقلّد در انتخاب هر یک از آن دو مجتهد، مخیر است.
۳- در میان علما، دانشمندان و محافل علمی حوزه، شخصی به عنوان مجتهد اعلم مشهور باشد، به‌طوری که از گفته آنان انسان یقین و اطمینان پیدا کند که او، مجتهد و اعلم است و بنا بر اقوی‏ از هر راهی که اطمینان پیدا کند کفایت می‏کند.
مسئلۀ ۱۹ :    در مواردی که شناخت و تشخیص مجتهد اعلم، با یقین و اطمینان عادی ناممکن باشد و یا بسیار دشوار باشد، به گونه‏ای که عرف آن‎را غیرممکن بداند، باید از کسی تقلید کند که اعلم بودن او محتمل است، گرچه احتمال اعلمیت او ضعیف باشد و یا به گمان خود او، اعلم از سایر مجتهدان باشد.
مسئلۀ ۲۰ :    در صورتی که در یک زمان چند مجتهد جامع شرایط اعلم، وجود داشته باشند، مکلّف مخیر است از هر کدام از آنها که بخواهد تقلید کند؛ این «تخییر ابتدایی» است، بدین معنا که اگر قبلاً از یکی از آنان تقلید کرده، نمی‏تواند تقلید خود را به دیگری تغییر دهد.