درس خارج فقه : سوم اسفند

بسم الله الرحمن الرحیم
فقه سوم اسفند

گفته شد که برخی از باب مقدمه علمیه و قاعده اشتغال معتقدند که باید مقداری از اطراف اعضای وضو طولاً و عرضاً هم شسته شود تا برائت ذمه حاصل شود. پس از باب مقدمه واجب مصطلح که ملاک آن توقف وجودی و واقعی است واجب نیست و فقط برای احراز اطمینان است؛ چون اصل واجب که غسل وجه است، معلوم است و مقدار آن هم نیز از حیث طول و از حیث عرض مشخص است، پس اگر گفته می‌شود مقداری از اطراف هم واجب است شسته شود، برای این است که یقین پیدا کند که مقدار لازم شسته شده است. مثل احتیاطی که برای دست کشیدن به چین و چروک‌های صورت یا سوراخ لاله گوش خانم‌ها و یا بخش‌هایی از لب گفته شده است. تمامی اینها از یک ملاک سرچشمه می‌گیرد. البته در لب‌ها، بعضی‌ها مخصوصاً خانم‌ها کاری می‌کنند تا لب‌شان کلفت شود؛در این صورت مقداری از باطن لب‌ها که اگر به این حالت نیفتاده بود، در حالت بسته شدن مشاهده نمی‌گشت و باطن محسوب می‌شد بصورت ظاهر درمی‌آمد و طبعاً شستن ظاهر واجب است. در این موارد هم برای یقین و اطمینان پیدا کردن از باب احتیاط علمی باید دست به اطراف لب بکشند. البته بنظر ما این مطلب که سید فرموده است،« و ما یظهون من‌الشفتین بعد الانطباق من الباطن»؛ آن مقدار از لب‌ها که بعد از بستن آنها دیده نمی‌شود باطن محسوب است و شستن آن لازم نیست؛ فنی نمی‌دانم و نمی‌پسندم چون عرف باید بگوید که این بخش‌های لب جزء باطن است یا ظاهر.
مسأله دوم درباره «الشعر الخارج من الحد» یعنی موی خارج از حد که مهم و تا حدی دقیق است. حد الوجه ما بین دو انگشت ابهام و وسطی در عرض، و ما بین آخرین موی سر تا چانه در طول بود؛ «کمسترسل اللحیه فی الطول و ما هو خارج عن بین الإبهام و الوسطی فی العرض لایجب غسله» حالا اگر موهای سر و صورت کسی زیاد بود و از حد خارج شد، باید به حد عرفی رجوع کند. در نتیجه اگر کسی ریش بلندی داشت و دستش خشک شد و رطوبتی نداشت تا مسح بکشد نباید از رطوبت باقی مانده در مقدار اضافی مو استفاده کند.
مورد سوم زنی است که فرض کنید دارای ریش شده چطور؟ البته بحث ریش درآوردن زن از نوع عدم و ملکه خاص و فردی نیست بلکه عدم و ملکه صنفی است، یعنی شأن صنف زن‌ها این است که ریش نداشته باشند، اگرچه از نظر نوعی مانعی ندارد که دارای ریش باشند؛ ولی الآن بعضی زن‌ها هستند که کارهایی می‌کنند که شارب دربیاوردند. در ریش زن هم مثل ریش مرد شستن ظاهر کافی است و فرقی ندارد.
چهارم؛ «لایجب غسل باطن العین و الأنف و الفم إلا شی ء منها من باب المقدمه» که این هم مقدمه علمیه است. البته قبلا روایتی از ابن ابی عمیر خواندیم که باز بودن چشم هنگام وضو مستحب است ولی به هر حال شستن باطن چشم هم لازم نیست. ظاهرا عبارت «إلا شی ء منها» دارای مسامحه است و ضمیر به باطن برنمی‌گردد بلکه به عین و انف و فم راجع است و لذا خالی از مسامحه نیست.
پنجم، «فیما احاط به الشعر لایُجزی غسل المحاط للمحیط» که این هم قبلاً بطور مفصل مورد بررسی قرار گرفت که شستن زیر مو کفایت از شستن ظاهر مو نمی‌کند.
مسأله ششم هم درباره موهای کم‌پشت و رقیق خفیف است که «المعدوده من البشره» یعنی از دور در نظر عرف جزء بشره حساب می‌شود. مرحوم سید عبدالهادی شیرازی در اینجا حاشیه‌ای دارد که «علی الاحوط» را ذکر کرده است. به نظر می‌رسد هیچ وجهی برای این احتیاط نیست. این احتیاط علی‌الظاهر به دلیل این تصور است که بعضی گفته‌اند که هر جا مو هست شستن ظاهر مو کافی است. ولی در روایت گفته شد که اگر مو باشد تفحص لازم نیست. حالا که مو کم‌پشت است و در نظر عرف بشره محسوب می‌شود و طبعاً اگر مو شسته شود، آب به بشره می‌رسد؛ در این حالت قبلاً توضیح داده شد که هم شستن مو و هم شستن بشره لازم است.
مسأله بعدی هم که باز هم جنبه تطبیقی دارد درباره شک در محیط بودن مو است، این شک چه مصداقی باشد چه مفهومی، چون اطلاق قرآنی «فاغسلوا وجوهکم» داریم و استصحاب عدم تحقق طهارت جاری است باید علاوه بر ظاهر مو، بشره را هم شست.
مسأله بعد؛ گفته شده اگر سر سوزنی از حدود وضو باقی بماند و شسته نشود وضو صحیح نیست. اگرچه به نظر ما تعبیر «لایتحقق» بیشتر از «لایصح» نزدیک به ذهن می‌آید چون وضو یک مجموعه بهم مرتبط و پیوسته است و در اینجا محقق نشده است، چون هر کلی با انتفاء جوابش منتفی می‌شود پس صحت آن هم منتفی است.از باب انتفاء اصل موضوع و از باب سالبه بانتفاء موضوع می‌باشد. سید در ادامه آورده: «فیجب أن یلاحظ آماقه». به نظر می‌رسد اشتباهی رخ داده، چون نباید آماق می‌گفت؛ بلکه اوماق نمی‌گفت. برای آوماق معانی متعددی چون کودنی، گوشه چشم و مجرای اشک ذکر شده است و اصل آن چون اجوف واوی است جمع آن امواق است نه آماق. یعنی همان اطراف گوش و … را نگاه کند تا مثلا چرک نباشد. اگر احتمال نمی‌دهد تتبع لازم نیست ولی اگر منشأ احتمال، عقلایی بود باید تفحص بکند. باید ابروها را هم تفحص کند تا جرم یا چرک در آن نباشد. در ابروی زنان هم رنگ دارای جرم نباشد. همچنین درباره ابروهایی که کاشته یا کشیده می‌شود نیز باید گفت که اگر این خط زیر پوست باشد مشکلی ندارد ولی اگر از روی پوست باشد و رنگ دارای جرم باشد از نظر برخی مثل مرحوم آیت‌الله منتظری حرام است چون مانع وضو است، ولی دلیلی بر حرمت نداریم مگر اینکه علم پیدا کنیم که با این جرم، هیچ وقت امکان وضو گرفتن نیست و به بحث مقدمه واجب و حرام برمی‌گردد که ما در آنجا بحث داریم.