گفت و گوی پایگاه اطلاع رسانی ِ طریق جاوید با مرجع عالیقدر ۱۳۸۶/۰۲/۰۱

بسم الله الرّحمن الرّحیم

متن گفت و گوی پایگاه اطلاع رسانی ِ طریق جاوید (وابسته به مرکز فرهنگی دانشجویی امام و انقلاب اسلامی ِ جهاد دانشگاهی)

با مرجع عالیقدرحضرت آیت الله العظمی بیات زنجانی(مدظله العالی)

مرجع عالیقدر گفتند: حکومتی در اندیشه سیاسی حضرت امام قابل دفاع است، که در آن قانون حرف اول و آخر را بزند و در سایه آن، عدالت اجتماعی برقرار شود.

مدیر گروه اندیشه سیاسی در اسلام ِ پژوهشکده امام خمینی (ره) و انقلاب اسلامی در گفت و گو با طریق جاوید با اشاره به این نکته که تعریف حضرت امام از اسلام یک تعریف جامع بود، گفتند: امام اسلام را یک مجموعه به هم پیوسته می دانست؛ درست مانند آنچه تعبیر قرآن کریم، پیامبر اکرم و ائمه معصومین  است.

ایشان افزودند: در نگاه امام اسلام یک کل تجزیه ناپذیر است و تجزیه آن مساوی با کفر است. از سوی دیگر حضرت امام نگاهی وحیانی به اسلام داشتند؛ که در عین حال معارضه ای با عقلانیت نیز نداشت. وضعیت حقوق بشر، جایگاه انسان و کرامت او، اخلاق، مسائل سیاسی، امنیتی و حتی رابطه انسان با خدا در نگاه حضرت امام، تفاوت هایی جدی با دیگر برداشت ها و قرائت ها از اسلام دارد.

معظم له تأکید کردند: امام یکی از مفسران اسلام به عنوان دینی است که ۱۴۰۰ سال پیش توسط مؤسس اصلی آن یعنی پیامبر اکرم (ص) به جهان معرفی شد و امروز برای طرح خود نیاز به زبان و ادبیات روز دنیا دارد.

ایشان ادامه دادند: از سوی دیگر نگاه حضرت امام به اسلام نوعی نگاه کاربردی بود. اسلام امام دارای تئوری های غنی و محکم و پشتوانه قوی منطقی است و عقل و وحی را مکمل هم می داند، در عین حال همین اسلام تضمین کننده سعادت و خوشبختی بشریت در همه زمانها و همه مکان هاست. در واقع امام به این نکته باور دارد که “ان الدین عندالله الاسلام” و همه انبیا نیز از ابتدا همین دین را ترویج کرده اند. چنین اسلامی به دلیل جامع بودن در همه مسائل مورد نیاز بشریت حرف دارد و چون از منبع اصلی گرفته شده، همواره قابل دفاع و حمایت است.

مرجع عالیقدرتأکید کردند: اسلام امام در مورد رفتار و کردار، اخلاقیات فردی و روش جمعی، روابط حاکم و مردم و همه مسائل اجتماعی و سیاسی برنامه های کاربردی دارد. این نوع شناخت امام از اسلام او را از دیگران ممتاز کرده است چرا که این نگاه همان نگاهی است که از نهج البلاغه و سخنان ابی عبدالله و حسن بن علی (ع) و شیوه حکومتی پیامبر اکرم (ص) کاملاً برمی آید. حضرت امام خود نیز بر این نکته تأکید دارد و می گوید من حرف تازه ای نمی زنم. بلکه می خواهم شبیه آن حکومتی را پیاده کنم که در مدینه توسط پیامبر اکرم و در کوفه توسط علی بن ابیطالب (ع) شکل گرفت.

مدیر گروه اندیشه سیاسی در اسلام پژوهشکده امام خمینی و انقلاب اسلامی، شاخصه های حکومت اسلامی را از نگاه امام برشمردند و گفتند: امام گاهی در این زمینه سلبی سخن گفته اند و گاه ایجابی. بر این اساس به عقیده امام اگرچه تبدیل شدن حکومت فردی به حکومت جمهوری یک گام به جلوست اما صرف اینکه ادعا کنیم حکومت ما اسلامی است کفایت نمی کند و حکومت اسلامی ویژگی هایی دارد که خوشبختانه در کلام امام به طور واضح بیان شده اند. امام معتقدند که هدف ما از ایجاد حکومتی اسلامی با عنوان جمهوری اسلامی، اجرای اسلام به معنی تام و در همه ابعاد است  که تجلی آن در برقراری عدالت اجتماعی است.

ایشان افزودند: عدالت اجتماعی به این معناست که هیچ کس از امتیازات خاصی برخوردار نباشد و اگر امتیازی هم دیده می شود مبنی بر ملاک های انسانی، علمی و ایمانی باشد. در واقع در نگاه حضرت امام نشانه پیاده شدن اسلام در تمام زوایا این است که عدالت در جامعه بروز و ظهور یابد. این نگاه منطبق است بر سخنان امیرالمؤمنین است که می فرمودند، اگر در جامعه ای فقیری باشد بدانید مسرفی وجود دارد که بیش از حد خود برداشت کرده است. از طرفی نشانه دیگر اسلامی بودن حکومت، برقراری امنیت اجتماعی برای همه افراد جامعه است. همان گونه که علی (ع) حکومتی را اسلامی می دانست که در آن یک زن یهودی هم در معرض تعدی قرار نگیرد. معظم له دیگر شاخص حکومت اسلامی مطلوب را در اندیشه سیاسی حضرت امام، این دانستند که “انسان” در چنین حکومتی مبنای تصمیم گیری هاست و گفتند: قوای سه گانه ای که در اندیشه امام پذیرفته شده و معقول است در خدمت مردم است تا انسان شخصیت و حرمت یابد. در چنین حکومتی با انسان برخورد اسلامی می شود و عدالت، ملاک و معیار است. اسلام امام در حکومت به دنبال برقراری عدالت اقتصادی در عرصه اقتصاد، حفظ کرامت انسانی در عرصه روابط انسانی و حمایت از فکر و اندیشه آزاد در عرصه اجتماعی و سیاسی است و در آن ملاک بر حاکمیت اسلام و محوریت قانون اساسی است. در چنین حکومتی رابطه حاکم با مردم، رابطه خدمتگزاران با مردم است نه رابطه قیم و مسلط با تحت سلطه ها.

ایشان در ادامه تصریح کردند: اختیارات حاکمان حکومت اسلامی در اندیشه امام در چارچوب قانون اساسی برگرفته از اسلام تعریف می شود. در این تعریف در صورت تخلف و قانون شکنی حاکم، اولین برخورد از سوی خدا با او می شود و حکومت و حاکم، مشروعیت خود را از دست می دهد؛ در این صورت اگر ظلم حاکم به حدی برسد که با تذکر و امر به معروف و نهی از منکر هم قابل ارشاد نباشد، مردم طبق اسلام وظیفه دارند در مقابل چنین حکومتی بایستند چرا که در این نگاه، صاحبان اصلی حکومت مردم اند و اسلام عهده دار سعادت آنهاست.

آیت الله العظمی بیات زنجانی (مدظله) در بخش دیگری از سخنان خود با اشاره به اینکه جمهوری اسلامی با این نگاه شکل گرفت، افزودند: امروز بر مبنای همین شاخص ها و ملاک ها، آسیب هایی جدی در عرصه عمل و نظر، انقلاب و نظام را تهدید می کند.

ایشان در زمینه آسیب های نظری متوجه تئوری جمهوری اسلامی گفتند: مهمترین آسیب و تهدید، جایگزینی اندیشه «جدایی دین از سیاست» به جای نگاه مترقیانه حضرت امام به حکومت اسلامی است. این در واقع همان تجزیه دین است که بیش از هر چیز می تواند ریشه در عملکرد دست اندرکاران، کارگزاران نظام و برخی نهادهای مهم و تأثیرگذار داشته باشد.

معظم له افزودند: باید در این زمینه بسیار مراقب حوزه های علمیه بود. جایگزینی فقه حکومتی به جای حکومت فقهی و دین حکومتی به جای حکومت دینی، می تواند به راحتی زمینه های پیدایش و رشد تفکر «جدایی دین از سیاست» را فراهم آود. فقه توجیه گری که کار حکومت را توجیه کند، تجزیه کننده دین است و این اولین نقطه آسیب است. همین اندیشه بود که امامت را منزوی کرد. آنان که امروز بر طبل «جدایی دین از سیاست» می گوبند، طرفداران اندیشه سیاسی خلافت و پیروان امویان هستند.

ایشان ادامه دادند: از سوی دیگر ارائه آرا و نظریاتی که با روح و مخ اسلام در تضاد است می تواند نقطه آسیب دیگری باشد که باید مورد توجه قرار گیرد. اگر کسی نگاهش به دین صرفاً عقلی باشد در صورتی که فقیه باشد، گرفتار قیاس و استحصا می شود و در صورتی که فیلسوف باشد، گرفتار حاکمیت بخشیدن نسبیت بر همه ابعاد و همه امور خواهد شد. این همان چیزی است که بشریت امروز در سایه نگاه پست مدرنیستی به قضایا و تسری دادن نسبیت به همه چیز گرفتار آن است؛ موضوعی که باعث شده هیچ اصل ثابت، اخلاق ثابت و امر ثابتی در عالم نباشد و تبعات آن از بین رفتن همه ارزش ها و حرمت هاست.

همچنین اگر فردی دین را صرفاً وحیانی بداند و متضاد با عقل؛ اگر این فرد اهل دین باشد به سلفی گری در اهل سنت و اخباریگری در تشیع دچار می شود. نگاه وحیانی صرف، در عرصه سیاسی نیز جامعه و افراد را دچار تحجر و واپس گرایی می کند و خرافه جای عقل و برهان را در جامعه پر خواهد کرد.

استاد برجسته حوزه علمیه قم تأکید کردند: به اسلام باید به گونه ای نگریست که با عقل در تضاد صریح نباشد. عقل و وحی دو بال و دو مکمل اند. در این زمینه اظهارنظرهای بسیاری از نهادهای حقوقی کشور مهم است. به یاد دارم که حضرت امام (ره) به شورای نگهبان توصیه می کردند، مبادا نظرات شما طوری باشد که این گونه تلقی شود که اسلام نمی تواند معضلات جامعه را حل کند.

در واقع امام همواره بر خطر ایجاد تضاد بین وحی و عقل تأکید داشتند و هشدار می دادند. ظواهر نصوص دینی و مصرحات عقل اگر در تضاد دیده شوند، در عمل وحی عرصه را به نفع عقل ترک خواهد کرد و این بسیار خطرناک است. هنر امام این بود که هر جا ما در تئوری با مشکل برخورد می کردیم، امام به  عنوان یک فیلسوف، عارف، فقیه و سیاستمدار وارد می شد و با ارائه تئوری کامل و جامع، راه می گشود.

ایشان در ادامه سخنان خود گفتند: تضاد میان گفتار و عمل کسانی که پست های کلیدی را در دست دارند، منشأ آسیب دیگری خواهد بود که بسیار خطرناک است. این تضاد، موجب می شود که مردم یا به اصل نظام بی اعتماد شوند و یا بیان کنندگان آن حرف ها را مورد شک قرار دهند. از طرفی این خطر وجود دارد که به کل اصل مشکل را به اسلام تسری دهند و این گونه گمان کنند که اسلام از حل مشکلات عاجز است و ریشه های تضییق و چالش را در تئوری های اسلام بدانند.

معظم له همچنین به آسیب های مورد توجه نظام در عرصه عمل اشاره کرد ندو گفتند: امام همواره تأکید داشتند که عمل مسئولان نباید مردم را سرگردان کند. مردم یک مدل حکومتی از رسول خدا و امام علی (ع) در تاریخ خوانده اند. نهج البلاغه امام علی (ع) مکرراً به زبان های مختلف ترجمه و چاپ شده و در دسترس مردم قرار دارد. آشنایان با روش حکومت علی با مفاهیمی مثل عدالت، آزادی حقوق مردم، رفتار با مستضعفان، حقوق زن و رابطه مردم و حکومت به خوبی آشنا هستند. حتی نوع رفتار علی (ع) را با دشمن خود ابن ملجم و معاویه به خوبی می دانند. در دوران معاصر هم، حکومت ده ساله امام خمینی را دیده اند و برایشان جملاتی مثل «من خدمتگزار ملتم، میزان رأی مردم است. ما ممنون این مردم هستیم، ما آزاد شده این مردم هستیم، دولت وقتی دولت است که خدمتگزار این مردم باشد»، هنوز هم تازگی دارد.

اگر ملاک ها عوض شود و مردم بین شیوه حکومت در سال های اول انقلاب با امروز فاصله و تفاوت ببینند، یا ساکت می شوند و بی تفاوت و یا حاکمان و دولتمردان امروز را مثل خلفای پس از پیامبر اکرم خواهند دید.

ابشان تأکید کردند: حاکمان باید تلاش کنند اعتماد مردم نسبت به نظام سلب نشود. بزرگترین و مطمئن ترین سرمایه «سخن گفتن صادقانه با مردم»است. فکر نکنیم که اگر از اسلام صرف خود کنیم ادامه حیات خواهیم داد. خداوند شدیدالانتقام است. اگر کسی در مقابل مصالح مردم بایستد و در این راه از اسلام مایه بگذارد. به نظام اسلامی ظلم کرده است. هر حاکمی یا باید خداوند به او حق حکومت بدهد یا مردم او را انتخاب کنند. داشتن قدرت هیچ حقی ایجاد نمی کند.

ایشان در ادامه، فقها، علما و روحانیون را امینان رسول الله خواند و بر وظیفه نظارت آنها بر عملکرد حاکمان تأکید کردند و افزودند: فقیه کسی است که هم دین را می شناسد و هم جامعه را. فقیه باید عارف به زمان باشد و از طرفی باید مسائل را با مردم به صراحت در میان بگذارد. هم خود آمر به معروف و ناهی از منکر باشد و هم مردم را در جریان قضایا قرار دهد و از قدرت مردم در مسیر امر به معروف و نهی از منکر استفاده کند.

ایشان ضمانت انجام این وظیفه را “استقلال نهاد روحانیت” دانستند و گفتند: چاره ای جز این نیست. روحانیت نباید نهاد حزبی و نهاد دولتی شود. روحانی می تواند کار حزبی کند اما به عنوان یک عالم باید شهامت داشته باشد. نهاد روحانیت باید مشرف بر کارها بوده و یک نهاد خدایی – مردمی باشد.

معظم له در این زمینه بر ضررت تقویت حوزه های علمیه تأکید کردند و ادامه دادند: حوزه های علمیه باید در سه جهت مستقل باشند؛ از نظر مرجعیت، از نظر مدیریت و از لحاظ منابع مالی. در واقع ضامن استقلال سه گانه حوزه، تقویت نهاد مرجعیت دینی درست در مقابل مراکز قدرت سیاسی است. نهاد حوزه تنها در این شکل می تواند در صورت مشاهده آسیبی در حکومت، با توجه به رسالت دینی خویش، واکنش نشان دهد.

ایشان در خصوص منابع مالی حوزه های علمیه گفتند: سالم ترین و مطمئن ترین منبع مالی که می تواند استقلال حوزه ها را از حکومت و دولت حفظ کند، این است که مردم خمس مال و وجوهات شرعی خود را به مراجع دینی خود بدهند. یادم هست زمانی که در کمیسیون قضایی مجلس بودم، طرحی مطرح بود که مدیریت مساجد کشور را به سازمان اوقاف بدهیم، آن زمان از سوی امام و توسط حاج احمد آقا، پیام آمد که کاری با مدیریت مساجد و حوزه ها نداشته باشید. مگر روحانیت شیعه و علمای بلاد مرده اند؟

بر این اساس امروز هم دخالت های سازمان اوقاف و همچنین مرکز رسیدگی به امور مساجد در مسائل مربوط به مساجد با دیدگاه های امام مخالفت و تباین دارد. با کمال تأسف باید گفت که پس از ارتحال امام، در برخی نکته های اینچنینی، به استقلال حوزه ها و مساجد آسیب رسیده است.

مرجع عالیقدرضمن بیان خاطره ای دیگر گفتند: زمانی که حجت الاسلام کروبی، امیرالحاج بودند، عده ای از روحانیون کاروان های حج از حاجی ها سؤال کرده بودند که شما مقلد چه کسی هستید؟ امام (ره)، آقای کروبی را خواستند و با تندی فرمودند: اینها روحانی اند یا دزدان طریقت؟ اگر کسی این نوع سؤال بکند باید برکنار شود.ایشان خاطر نشان کردند: نهاد روحانیت باید مستقل باشد. اگر دین و مفاهیم دینی از کانال رسمی و دولتی تعریف شود، زمینه پیدایش انحراف و خرافات، بی اعتمادی مردم و شکل گیری فضای غیرمنطقی فراهم می شود و در  عرصه سیاسی استبداد را به همراه می آورد.

ایشان تصریح کردند: مردم باید بدانند که اگر در نماز و روزه و غیره مقلد مرجعی هستند، در دادن وجوهات هم باید تقلید کنند. وجوهات شرعی را باید به علمایی داد که در حوزه ها هستند چرا که این کار باعث استقلال حوزه ها می شود و در سایه آن نظام تقویت شده واز حقوق مردم دفاع خواهد شد. اگر روحانیت در درون دولت قرار بگیرد به روحانیت حکومتی تبدیل می شود.

این مرجع تقلید، همچنین ضمن اشاره به اینکه در مواردی طی سال های اخیر رابطه میان مردم و به ویژه نسل جوان با روحانیت دچار آسیب هایی شده، گفتند: رابطه مردم با روحانیت یک رابطه قراردادی روزمره و پیمانی نیست. پشتوانه رابطه مردم با روحانیت، رابطه آنها با دین است. اما این آسیب ها، ناشی از عملکرد روحانیت از یکسو و عملکرد حکومت از سوی دیگر است.

روحانیت باید بداند که شرایط جامعه امروز مانند ۲۰ سال گذشته نیست که دستور و امر در آن نافذ باشد. امروز مردم آگاه تر شده اند و توقعات جدیدی از روحانیت دارند. بر این مبنا، روحانی باید با ادبیات روز آشنا باشد. مرحوم مطهری اگر امروز هم بود، همان میزان تأثیرگذار بود. روحانیت باید در عملکرد خود تجدید نظر کند و به نصوص صریح دین توجه کند. در این صورت روحانیت، توجیه گر و وعاظ السلاطین نخواهد شد.

معظم له همچنین اظهار داشتند: بخش عمده ای از آسیب های مورد توجه «رابطه مردم و روحانیت» به عملکرد حکومت بر می گردد. متأسفانه آسیب های ناشی از عملکرد برخی نهادها، نه تنها به روحانیت رسیده بلکه در نگاه به اصل دین هم آسیب رسانده است. برخی نهاده، تأثیرات مهمی در جامعه دارند. دستگاه قضایی، سیاستگذاران کلان نظام و عملکرد قانونگذاران، همچنین عملکرد شورای نگهبان بسیار مهم است . شورای نگهبان می تواند مهمترین سهم را در ترمیم ارتباط روحانیت و مردم داشته باشد. ائمه جمعه و جماعات باید عملکردشان الگوی مردم باشد. صدا و سیما به دو دلیل یکی اینکه صدا و سیمای جمهوری اسلامی است و دیگری اینکه تحت نظر ولی فقیه است، برخوردها و عملکردش به شدت زیر ذره بین مردم است و بر نوع نگاه جامعه به انقلاب و به روحانیت تأثیر دارد.

ایشان تأکید کردند: حکومت باید به متن قانون اساسی باز گردد. نباید سطح زندگی حاکمان و روحانیون از سطح زندگی مردم بالاتر باشد. مردم هنوز هم به چهره هایی مثل شهید رجایی عشق می ورزند. نام شهید رجایی برای افراد ارزش ایجاد می کند. باید بدانیم که نبض رضایت خدا در دستان رضایت مردم است.

مرجع عالیقدردر پایان به اهمیت نخبگان در جامعه اشاره کرد و در عین حال گفت: در اسلام به نخبگان به عنوان هدایتگران جامعه احترام گذاشته می شود؛ اما نخبگان سیاسی جامعه نباید امتیازی بیشتر از عامه مردم داشته باشند. از طرفی به بهانه گیری های نخبگان سیاسی هم نباید زیاد توجه کرد. تنها نخبگان علمی هستند که به دلیل خدماتی که می رسانند باید از مزایای کافی و لازم برخوردار باشند.