بیانیه مرجع عالیقدر به مناسبت بیست و هفتمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی ۱۳۸۴/۱۱/۱۴

بسم الله الرّحمن الرّحیم

«أفتطمعون أن یومنوا لکم وقد کان فریق منهم یسمعون کلام الله ثم یحرفونه من بعد ما عقلوه و هم یعلمون»

«آیا طمع دارید که یهودیان به شما ایمان بیاورند و به دین شما بگروند در حالی که گروهی از آنان کلام خدا را شنیده و به دلخواه خود آن را تحریف می‌کنند با آنکه کلام خدا را تعقل کرده و معنا و پیام آنرا دریافته‌اند.»

امروز و در آستانه‌ی سالروز پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی خود را مکلف می‌دانم تا مطالبی را به دوستداران انقلاب و امام راحل و حامیان مصالح جامعه‌ی اسلامی گوشزد نمایم و از تحجر نوینی سخن بگویم که شمشیر تیز خود را به نگین خدمت به مردم و اهتمام به دین مزین و مرصع کرده است.

اهالی فضل و بصیرت بارها گفته‌اند و شنیده‌اند که «جمهوریت» و «اسلامیت» ثقلین نظامی است که از امام راحل در میان ما به یادگار مانده است. آنانکه با یکی از این دو به بهانه‌ی تزاحم با دیگری مخالفت می‌کنند، در واقع کل این میراث به جای مانده از امام راحل را نشناخته‌اند. آگاه باشید، آن تلقی‌ای از اسلام که حفظ شان آسمانی دین را در به رسمیت نشناختن رای مردم می‌جوید، تلقی‌ای وهن‌آمیز و یکجانبه‌گرایانه است که بن مایه‌اش همان افکار خوارجی است که شعار «حسبنا کتاب الله» آنها گوش فلک را کر کرده بود. خوارجی که از فرط سجده‌های شبانه پیشانی‌شان به زانوی اشتران پیر می‌ماند ولی ابلهان و کم مایگانی بودند که کمترین بهره‌ای از تفقه در دین نداشتند. آنانی هم که جمهوریت را در ستیز با اسلامیت می‌دانند اصل و اساس حکومت دینی را در نیافته‌اند و از دغدغه‌های اصلی شکل‌گیری جمهوری اسلامی به دورند. در میان ما هستند کسانی که در زمان حیات امام نجوای ستیز با ولایت فقیه را داشتند و تشکیل جمهوری اسلامی را برنمی‌تابیدند و در اصل تشکیل حکومتی اسلامی در زمان غیبت تشکیک می‌کردند، ولی امروز فریاد حکومت اسلامی را در سایه‌ی تلاش برای حذف جمهوریت نظام اسلامی سر داده و می‌کوشند مجلس خبرگان را در حد عقبه‌ای برای تعیین خلیفه تنزل دهند و یقین داشته باشید که اگر بتوانند ولایت فقیه را هم تبدیل به نهادی خلافتی و موروثی خواهند نمود و جز نامی پوچ و بی‌مایه که هیچ نسبتی با اندیشه‌های امام نداشت از آن باقی نخواهد گذاشت.

هر چه تاکنون از فحوای پر مایه‌ی اندیشه‌های امام دور افتاده‌ایم بس است. اکنون که کشورهای منطقه با درس‌آموزی از تجربه‌ی جمهوری اسلامی ایران به تاسیس این نوع از حکومت دست زده‌اند، بسیار زشت است که وارثان این تجربه و صاحبان تریبون جمهوری اسلامی از آن روی برتابند و صلاح خویش را در بازگشت به تجربه‌های خلافتی و قیم مآبانه و در نادیده گرفتن عقل جمعی بجویند. تردید نداشته باشید که مخالفت با هر یک از دو ثقل نظام اسلامی و کنار نهادن یکی به نفع دیگری به بازتولید دیکتاتوری‌ای منجر خواهد شد و یا آنکه حکومتی کاملا دنیوی و رسته از موازین اخلاقی و دینی در پی می‌آورد که در جای جای جهان تجربه شده است. در موقعیت کنونی آشکارترین مصداق براندازی جمهوری اسلامی ایران و محاربه با آن حذف یکی از دو ثقل نظام جمهوری اسلامی است که در خوشبینانه‌ترین حالت، معلول جهل و نادانی منادیان آن و در بدترین حالت آن هم حاصل تلاشی آگاهانه و خودخواسته است.

نگرانی کنونی بنده هم این است که امروز در ارتباط با انقلاب اسلامی، همان قضایا و جریانات سوء و خطرناکی که پس از ارتحال رسول خدا بر سر راه نظام امامت پیش آمد و بالاخره توانستند نظامی خودخواسته و خلافتی را جایگزین نظام مطلوب نبوی در غدیر خم قرار دهند نیز تکرار شود و کعب احبارها و ابی‌هریره‌ها و کسانی که نه تنها نقشی در پیروزی انقلاب اسلامی نداشتند، بلکه عالما و عامدا هم خود را دور نگه می‌داشتند بر مسند نظریه‌پردازی نشسته و دم از بازگشت به حکومت اسلامی زنند و از این طریق روند پیش از این را در مسیری غیر اسلامی معرفی نمایند؛ با تحمیق ساده‌لوحان، تطمیع جاه‌طلبان و تفسیر به رای مبانی انقلاب اسلامی، خود را مفسر رسمی قانون اساسی و بن مایه‌های انقلاب اسلامی و نظریه‌ی ولایت فقیه جا بزنند.

از دلسوزان واقعی مصالح دین و مردم می‌پرسم، آیا کسانی که امروز دم از حکومت اسلامی می‌زنند و روی جمهوریت تردید کرده و حتی پا فراتر گذاشته و به امام و انقلاب تهمت می‌زنند و تاکید امام بر جمهوریت را به خاطر رعایت برخی مصالح تعبیر می‌کنند تداعی‌گر جریان «حسبنا کتاب یوم‌الله» یوم الخسیس و «لا حکم الاالله» خوارج نیستند؟ اسلام‌شناسان و مورخان منصف می‌دانند که به واسطه‌ی سوء تعبیر مبانی حکومت اسلامی و مذهب تشیع، چه بلاها که بر سر اعتقادات مردم نیاوردند و کعب احبارها در طول تاریخ و در دوران گوناگون چه صدماتی که بر جامعه مسلمانان وارد نساختند.

امروز که این دسته در مناصب مختلف قرار گرفته و تریبون‌های متعددی را تصاحب کرده‌اند، هنگامی که با نقصان‌های مادی و معیشتی جامعه مواجه می‌شوند تلاشی مزورانه را در حل و رفع آنها نشان می‌دهند و از این طریق تفسیر به رای و نگاه یک‌جانبه و گزینشی خود را از ارزش‌هایی چون عدالت و معنویت به جای حقیقت آن می‌نشانند و هنگامی که پای اعتقادات و عواطف ناب توده‌های شیعیان به ویژه ارادات آنها به حضرت ولی عصر (عج) به میان می‌آید، با وارونه کردن معنای انتظار و فلسفه‌ی غیبت آن حضرت، سخن و سلوک‌شان به گونه‌ای است که گویی نایب خاص آن حضرت و مفسر معنای غیبت آن حضرت و هادی مسلمانان جامعه‌اند و حامل دوایی برای فلاح مطلق و بهروزی بشریتند. پیامبرانه سخن می‌گویند و مدعی حقیقی‌ترین تفسیر انتظارند.

اینجانب موج اخیر ایجاد شده توسط این جریان در سوء استفاده از عقاید ناب تشیع از جمله مسئله‌ی غیبت امام عصر (عج) را نیز در همین راستا ارزیابی نموده و علمای عظام را به حراست از کیان تشیع و مسلمات آن و حفظ حرمت امام زمان (عج) و سر اصلی غیب آن حضرت فرا می‌خوانم و استفاده‌ی ابزاری از اعتقاد صادقانه‌ی مردم به انتظار ولی عصر(عج) و تلاش در جهت مصادره به مطلوب آن به نفع اهداف مادی و قدرت‌طلبانه را خطر بزرگی بر سر راه نظام تشیع علوی می‌دانم.

تجربیات گذشته جامعه‌ی مسلمانان نشان داده که همواره کسانی که بینه واضح و روشنی در دفاع از عقاید خود نداشته و قدرت‌طلبی خود را بر همه چیز ترجیح می‌دهند، به عقاید تفسیرپذیر مردم روی آورده و اهداف و مقاصد بشری، جاه‌طلبانه و منفعت‌طلبانه‌ی خود را در لابه‌لای تفسیر و تاویل‌های خرافی، عوامانه و خاص خود جای داده و از این طریق می‌کوشند تا به اهداف خود دست یابند.

در پایان اینجانب که مراحل قبل و بعد از انقلاب و دوران‌های آن را تجربه کرده‌ام و همه‌ی فراز و نشیب‌های این نظام را دیده و بی‌مهری‌های فراوانی را نیز پشت سر گذاشته‌ام، برای دفاع از اسلام و نظام اسلامی هشدار می‌دهم که حرکت‌های اخیرالذکر در تفکیک جمهوریت و اسلامیت و نیز سوء استفاده از عقاید ناب شیعی، خیانت به اسلام و جامعه‌ی اسلامی است و صدمات جبران‌ناپذیر و ماندگاری را بر جای خواهد گذاشت.

والسلام علی عبادالله الصالحین

اسدالله بیات زنجانی

محرم ۱۴۲۷ قمری

بهمن ۱۳۸۴ شمسی »